ناصر کوشان نویسنده و کارگردان تئاتر حضور وحدت در دنیای تئاتر و سینما را اینطور مرور میکند: وحدت متولد 1304 در محله چهارسوق شیرازیهای اصفهان بود و پیوندش با تئاتر بهصورت تقلیدی در نوجوانی با دیدن سینمای صامت در سینما مایاک و ایران اصفهان آغاز شد که هنوز تماشاخانهها به شکل امروزی شناختهنشده بود و بیشتر نمایشهای بقالبازی و تخت حوضی که بیشتر در عروسیها یا جاهای خاصی رایج بود. ارحام و نصرالله وحدت و بعدها عیوقی که دانشآموز بودند با دیدن فیلمهای آن زمان سینما مثل باستر کیتون و چارلی چاپلین و تارزان در بیشههای کنار زایندهرود نقشها را برای خودشان بازی میکردند و بهاصطلاح ادایشان را درمیآوردند تا اینکه یک روز درگشت و گذارشان در چهارباغ اصفهان متوجه میشوند نزدیک هتل جهان محل سابق سینما همایون که باشگاه المپ بوده عدهای برای انجام کار تئاتر حضور دارند و ناصر فرهمند بنیانگذار تئاتر اصفهان که آنجا مشغول فعالیت است هنرجوی تئاتر میگیرد.
به نقل اخبار و اسناد و گفتههای کوشان « خلیفه یکروزه» اولین تئاتر نصرالله وحدت بوده که توسط فرهمند در تئاتر المپ اصفهان اجرا میشود و او به همراه رضا ارحام صدر در آن حضور مییابد. حدود دو سالی انجام کار نمایش در تئاتر المپ ادامه پیدا میکند و بعداً در تئاتر اصفهان و با سرمایهگذاری علی صدری در تئاتر سپاهان فعالیتش اوج میگیرد که با آمدن علیمحمد رجایی با سه دختر بازیگرش از کرمان و اضافه شدن بازیگران زن به تئاترشان این تئاتر بیشتر مورداستقبال قرار میگیرد و نصرالله وحدت روی صحنه عاشق فروغ رجایی میشود و با او ازدواج میکند و کمکم نمایشهای موفق آنها مثل «جاده زرین سمرقند» به اجرا در تهران میرسد و مورداستقبال قرار میگیرد. این رفتن همان و ماندن نصرالله وحدت در تهران همان. وحدت کمکم در تهران وارد سینما میشود و به جهت علاقهاش استودیو «نقشجهان» را در خیابان جامی تهران بنا میکند و آثار سینمایی مختلفی را تولید میکند و بسیاری از کارهای یک فیلم را همانجا انجام میدهد و کامل جذب سینما میشود. کوشان دلیل اصلی جذب وحدت به دنیای سینما و دور شدنش از تئاتر برخلاف ارحام را نوع بازی و کاراکتر خودش میداند که بسیار آرام و نرم با تکهپرانیهای خاص خود بوده و میگوید او از ابتدا هم برخلاف ارحام بیشتر به سینما علاقه داشته است. آثار وحدت مورد استقبال مخاطب عام قرار میگیرد و یکی از محبوبترین بازیگران آن سالها میشود. چیزی که به عقیده کوشان از شخصیت خود وحدت میآید: او سعی میکرد در سینما مرد صمیمت و اخلاق باشد و این خصیصهها را در کار خود نشان دهد. معمولاً شخصیتی که بازی میکرد از طبقه پایین بود و تمام تلاشش این بود که نمایندهای از مردم باشد. سینمای وحدت هرچند سینمای هنری و درجهیک نبود ولی مردم واقعاً دوستش داشتند و هرچند نتوانست بعد از انقلاب در سینما فعالیت کند ولی تا پایان به سینما و مردمش عشق میورزید حتی خیلی وقتها در صحبتهایش آرزوی فعالیت دوباره روی صحنه تئاتر و مرگ درصحنه را داشت هرچند این آرزو ناکام ماند.