پلان سکانسهای متعدد از جمله پوئنهایی است که سبب تمایز این فیلم با دیگرساختههای تلویزیونی میشود؛ چون عموما تولیدات تلویزیونی، اعتقادی به پلان سکانس نداشته و ترجیح میدهند همان فیلمسازی به روش کلاسیک را ادامه دهند، اما نخستین برگ برنده این فیلم، استفاده درست از پلان سکانسهایی است که در عمده آنها، تیپهای جدیدی ورود کرده و بخشی از بار درام را به دوش کشیده و سبب جذابتر شدن قصه میشوند.
داستان فیلم نیز از چسب کافی برای جذب مخاطب برخوردار است. «حکم مادری» یک ملودرام اجتماعی است که هم زمان، مسئولیت پذیری را در نوجوان و مادر او به تصویر میکشد. نکته قابل توجه در داستان فیلم آن جایی است که نقاط عطف داستانی را تنها محدود به دادههای ابتدایی خود که فوت پدر و بدهیهای اوست، نمیکند. در ادامه با پیرنگهایی چون گم شدن پول و ظنین شدن بچههای کار به امین خود (ارسلان قاسمی) سبب جهتدهی بسیار خوب داستان به مسیری که از پیش قابل حدس نبود، شدند. این پارامتر سبب شده تا جاذبههای داستانی در تله فیلمی که در استانداردهای خوب یک اثر مستقل سینمایی ساخته شده، بتواند مخاطب نوجوان و بزرگسال خود را برای 90 دقیقه سرگرم کند.
ضمن اینکه در این پروسه روایی، پازل محتوایی بر مبنای پیش درآمدهایی که افتتاحیه داستان در ذهن ما نقش میبندد، پیش نمیرود. فیلم نه انگ مایوسانهای دارد و نه ترحم آفرینی میکند. تلاش میکند به جنس رئال روز نزدیک شود و در این مسیر به موفقیتهای خوبی هم میرسد؛ مثلا در تمام سکانسهایی که کودکان کار به تصویر کشیده میشوند، المانهایی بدیع و کمتر دیده شده از روابط میان این بچهها از نوع نزدیک به تصویر کشیده شده و داستان از این محل، قصد اندرزگویی و نصیحت را ندارد؛ هم چنان که به دنبال دلسوزی هم نیست؛ بهطوری که تنها به همان اندازهای که ایجاب میکند تا قهرمان داستان، به امانتدار آن جمع تبدیل شود و مسیری که پول به وی رسیده تا زمان دزدیده شدن، بهرهبرداری میکند که یک استفاده صحیح و بدون پرداختهای اضافی تعبیر میشود.
«حکم مادری» کمی بدشانس بود که طی این دوره جشنواره کودک، فیلمهای شاخص و بزرگی به بخش مسابقه راه پیدا کردند. فیلم از قابلیتهای بسیاری برای دیده شدن برخوردار است که میتواند با یک برنامهریزی درست و مهندسی شده، مخاطبان خوبی را برای خود دست و پا کند.