زیستن با عکاسی

«هرگز پشیمان نیستم. اگر دوباره به دنیا بیایم باز هم عکاس می‌شوم. با نگاه به گذشته به خود افتخار می‌کنم که هفتاد سال پیش یک پسربچه اصفهانی در شهری کوچک بودم و تصمیم گرفتم عکاس بشوم و با آنکه همه مخالف من بودند، با عزم راسخی که داشتم تصمیمم برای عکاس شدن را عملی کردم. به هرحال نمی توانم انکار کنم که زمان هم در موفقیت من یکی از عوامل اصلی بود.اینکه از کشور خارج نشدم و ماندم هم باعث خوشحالی ام است.من امکان مهاجرتم به غرب بیشتر از خیلی هایی بود که رفتند؛ اما من و همسرم ماندیم و در همین جا زندگی‌مان را مجددا ساختیم.البته در لحظاتی از زندگی‌ام شانس‌هایی هم داشتم که به خوبی از آن استفاده کردم.نویسنده‌ای می گوید: “آینده مانند باغ زیبایی است که برای بعضی ها یک لحظه در آن باز می‌شود و آن هایی که هوشیارتر هستند پایشان را لای در می‌گذارند و سپس با فشار خودشان را به درون آن باغ هل می‌دهند.برای خیلی ها آن در باز است.اما آن را نمی بینند.”

تاریخ انتشار: 09:18 - پنجشنبه 1399/09/20
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه

 من یکی از آن‌هایی بودم که اندکی لای در برایم باز شد و پایم را گذاشتم لای در و با فشار خودم را وارد باغ کردم. باغ و شانس زندگی من “عکاسی” بود.”» این سطرها بخش کوتاهی از صحبت‌های استاد رضانور بختیار، یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان معاصر اصفهان است که در پشت جلد کتاب «مردی با دوربین عکاسی»  آمده است. پژمان نظرزاده آبکنار نویسنده و پژوهشگر عکاسی و سینما در این کتاب رودرروی رضانور بختیار نشسته است تا در یک گفت‌وگوی مفصل و پر از جزئیات مسیر زندگی شخصی، کاری و هنری این عکاس برجسته اصفهانی را مرور کند.«مردی با دوربین عکاسی» به همت موزه هنرهای معاصر اصفهان و انتشارات سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان چاپ و توزیع شده است و به بهانه تولد این کتاب با نظرزاده درباره کتاب و ساختار و جزئیاتش به گفت‌وگو نشستیم.
نظرزاده از جرقه اولیه گفت‌وگو با استاد رضانور بختیار و شکل‌گیری کتاب می‌گوید: «جرقه اولیه این کتاب از زمانی شکل گرفت که برای ماهنامه «برای فردا» ویژه‌نامه‌ای را درباره استاد بختیار آماده کردم که اتفاقا اسم ویژه‌نامه هم شبیه اسم کتاب مردی با دوربین عکاسی بود. عنوان «مردی با دوربین عکاسی» را هم با نگاهی به عنوان فیلم مشهور «مردی با دوربین فیلم‌برداری» اثر ژیگا ورتوف انتخاب کردم. در این ویژه‌نامه متن‌هایی از اهالی هنر که دوستان آقای بختیار هم بودند مثل آقای کامران عدل، استاد محمدرحیم اخوت و … کار شد و گفت‌وگویی هم با خود استاد در ویژه‌نامه به چاپ رسید.
 این ویژه‌نامه باعث شد متوجه این نکته شوم که پرداختن به مسیر زندگی و کار استاد بختیار جای کار بسیار بیشتری دارد و به واسطه کارهایی که در گذشته انجام داده‌اند و همچنین اهمیت فعالیت‌هایی که در زمینه عکاسی داشتند، باید کار بزرگ‌تری برای ایشان انجام شود.»
او ادامه می‌دهد: «ایده کتاب را با استاد مطرح کردم و از آنجایی که ویژه‌نامه برای فردا را هم دیده بودند و دوست داشتند، قرار شد گفت‌وگو را ادامه دهیم و در نهایت به صورت کتاب چاپ کنیم. به همین دلیل مدت یک سال به دفتر ایشان رفت‌وآمد داشتم و البته وقفه‌هایی بین این گفت‌وگوها ایجاد می‌شد و در نهایت فکر می‌کنم 15 جلسه 4ساعته را با ایشان به گفت‌وگو نشستم.»

گفت‌وگو بر اساس پیوست تاریخی

نظرزاده از سیر و مسیر گفت‌وگوها هم صحبت می‌کند: «گفت‌وگوها را بر اساس یک پیوست تاریخی انجام دادیم، یعنی از کودکی ایشان در دهه 20 اصفهان و دوره جنگ جهانی دوم آغاز کردیم. مثلا خاطراتی که از ورود لهستانی‌ها به ایران می‌گفتند و خود استاد در کودکی در خیابان چهارباغ شاهد این اتفاق بودند. در کل، خاطرات بسیار جذابی است که از شهر رؤیایی اصفهان در دهه 20 روایت‌هایی تازه‌ای بیان می‌شود. گفت‌وگوهای جلوتر وارد دهه 30 شدیم و حضور ایشان در دبیرستان معروف سعدی و اسامی بزرگی چون ضیاء موحد، برادران پازوکی، فرشید مثقالی، احمد میرعلایی که هم‌دوره ایشان بودند و در آن دبیرستان تحصیل می‌کردند. جلوتر به دهه 40 و تصمیم ایشان برای عکاس‌شدن و سفر به انگلستان و تحصیل عکاسی در این کشور رسیدیم و بعد بازگشت به کشور و فعالیت‌ها و پروژه‌ها مختلف و متعدد در دهه‌های مختلف تا زمان حاضر در دهه 90 که زندگی حال حاضر ایشان را نیز دربرمی‌گیرد.» او به یکی از مهم‌ترین تأثیرات استاد بختیار در مسیر عکاسی ایران اشاره می‌کند. تأثیری که می‌توان آن را یکی از مهم‌ترین دلایل اهمیت گفت‌وگو و پرداختن به کار استاد بختیار دانست: «آقای بختیار سال‌های دهه 40 که به انگلستان می‌روند ابتدا در دانشگاه ناتینگهام عکاسی می‌خوانند و بعد از آن به دانشگاه چاپ لندن می‌روند که یکی از معتبرترین و قدیمی‌ترین دانشگاه‌های چاپ و عکس دنیا است. آقای بختیار در اواسط دهه 40 به ایران برمی گردند. تا آن زمان که استاد بختیار و چند نفر دیگر در دانشگاه‌های معتبر اروپا به صورت آکادمیک عکاسی را آموختند ما در ایران عکاسی آکادمیک نداشتیم و بیشتر روند آموزش بر مبنای آزمون و خطا و یادگیری تجربی بود و البته بیشتر اهمیتی کارکردگرایانه داشت. با حضور تحصیل‌کرده‌های عکاسی که چند نفر از جمله مرحوم معصومی، کامران عدل و رضانور بختیار بودند، عکاسی وارد فاز هنری که بتوان برای آن نمایشگاه برگزار کرد می‌شود و در عمل شکل و مسیر عکاسی ایران تغییر می‌کند.»

بازگشت به ایران و اصفهان؛ تاثیرات مهم

 نظرزاده به چند مورد از تأثیرات استاد بختیار در ابتدای حضور در ایران هم می‌پردازد: «حضور تحصیل‌کرده‌ها در فضای عکاسی ایران منشأ اتفاقات مهمی می‌شود. برای نمونه، استاد بختیار در اواخر دهه 40 وارد مؤسسه اطلاعات می‌شوند و شرایط آتلیه موسسه اطلاعات را زیر و رو می‌کنند. دستگاه‌های جدید چاپ از اروپا وارد این مؤسسه می‌شود، آتلیه مجهزی در این مؤسسه راه اندازی می‌شود و همچنین تدریس عکاسی که تا قبل از آن به این شکل وجود نداشته به صورت جدی آغاز و پیگیری می‌شود. یا در نمونه دیگر، آقای بختیار چند نمایشگاه در دانشگاه‌ها برگزار می‌کنند و در واقع ایشان از اولین کسانی هستند که در آن دوران در کشور نمایشگاه عکس برگزار می‌کنند.» این پژوهشگر از بازگشت به اصفهان و بخش دیگری از فعالیت‌های مهم استاد بختیار که در کتاب آمده است هم می‌گوید: «آقای بختیار سال 57 به بعد به اصفهان می‌آیند و در اصفهان همان کارها را از صفر آغاز می‌کنند. خدماتی در زمینه چاپ برای اصفهان انجام می‌دهند و شاگردانی که تربیت می‌کنند تحولات مهمی را در عکاسی اصفهان به وجود می‌آورد. یکی از کارهایی که شروع می‌کنند عکاسی صنعتی است. البته قبل از انقلاب هم عکاسی صنعتی را هم انجام می‌داده اند. به این صورت، در اصفهان یک سری پروژه‌های عکاسی را انجام می‌دهند که در نوع خودش بی‌نظیر است. مثلا عکاسی فرش انجام می‌دهند و از تکنیک‌های خاصی برای عکاسی فرش استفاده می‌کنند.»

پروژه های مهم اصفهان؛ عکاسی فولادمبارکه و زاینده رود

نظرزاده به نمونه‌هایی از پروژه‌های مهم استاد بختیار هم اشاره می‌کند که هر کدام اتفاق مهمی در عکاسی اصفهان به حساب می آیند: «استاد بختیار به مدت پنج سال تمام مسیر رودخانه زاینده‌رود از سرچشمه تا باتلاق گاوخونی را عکاسی می کنند. پروژه‌های این چنینی در تاریخ عکاسی دنیا تنها توسط عکاسان بسیار بزرگ انجام می‌شده است و این پروژه استاد بختیار یک اتفاق مهم برای اصفهان است. ایشان از روزهای اول فولادمبارکه تا دهه 80 در تمام این سال‌ها از این مجموعه بزرگ عکاسی کرده‌اند و این هم کار بزرگی است که ایشان رقم زده‌اند یا پرتره‌های ایشان که از مشاهیر ایران عکاسی کرده‌اند و در نوع خودش بی نظیر است و باید در فرصت مناسبی به آن ها پرداخته شود.» او در پایان به اهمیت پرداختن به زندگی و کار استادان هنر اصفهان اشاره می‌کند و از لزوم وجود پروژه‌ای جامع برای نوشتن کتاب و گفت‌وگوهای مفصل با استادان برجسته اصفهان صحبت می‌کند: «ما باید قسمت‌های مغفول مانده تاریخ معاصر را دوباره به عرصه بیاوریم. نه صرف یک‌سری خاطرات شفاهی و نوستالژیک بلکه باید کارهای جدی در زمینه‌های مختلف هنری و فرهنگی انجام شود. پروژه‌های این چنینی شبیه کاری که برای استاد بختیار انجام شده است باید درباره استادان بزرگ دیگر هم انجام شود. انسان‌های بزرگی که تأثیرات و اهمیتشان برای اصفهان و هنر اصفهان بسیار زیاد است. امثال مهندس درویش  یا استاد نعمت‌الهی یا امثال استاد بختیار هنرمندان بزرگی هستند که باید مسیر کار و زندگی‌شان گفته و شنیده شود و به نظرم اصفهان نیاز به پروژه ای بزرگ و جامع برای بازگویی تجربیات استادان هنر این شهر دارد.»

برچسب‌های خبر