«گردشگری در چهار دهه اخیر دچار بحرانهای زیادی شده است. شاید طلاییترین دوران آن، دوره اصلاحات بوده باشد، بعد از آن مدام در سرازیری سیر کرده است. البته در مقطعی بعد از برجام، وضعیت گردشگری خوب شد اما این دوران کوتاه بود. دستگاه دولتی گردشگری در تمام این سالها مدام درحال تحول و تغییر بود و نتوانست از مشاغلی مثل راهنمایان گردشگری با پیشبینی بحرانها، حمایت درستی داشته باشد.» به روایت امیرحسین اربابان غفوری در گفتوگویش با ایسنا، این وزارتخانه میتوانست دستکم یک صندوق سرمایهگذاری تشکیل دهد و در مواقع بحرانی مثل حالا، کمک حال راهنماها باشد یا مثلا بخشی از عوارض خروجی که حالا قیمت آن به ۲۶۰ هزار تومان رسیده است را برای حمایت از راهنماهای گردشگری که هیچ سرمایهای ندارند، درنظر بگیرد. راهنما مثل آژانس و هتل نیست که سرمایهای داشته باشد، در سالهایی هم که کار میکرده فرصت راهاندازی کسبوکار یا سرمایهگذاری نداشته است.او گفت: «طبق آمار وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی حدود ۱۲ هزار نفر مجوز و کارت راهنمای تور دریافت کردهاند، همه آنها که فرصت راه انداختن کسب و کار دیگری نداشتهاند، تشکلهای صنفی مثل جامعه راهنمایان گردشگری راه انداختند که باز نتوانست از آنها حمایت کند، پس این افراد در شرایط بحرانی چه کار کنند؟» عضو هیئت مؤسس جامعه راهنمایان افزود: راهنما تنها عضو گردشگری است که کار و مسئولیت بیشتری دارد، اما کمترین دستمزد را میگیرد. ارزش سرمایه هتل و آژانس در این مدت چند برابر شده است اما راهنما در قعر مانده است. پس چه زمان میخواهند حقوق بهحق راهنما را بدهند.
اربابان گفت: وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی باید کمیته بحران تشکیل دهد و تمام بودجهها و اعتبارات حمایتی و کمکی اصناف را در راستای اشتغالزایی و سرمایهگذاری گردشگری هزینه کند. اینکه بخشنامه میکنند راهنما با این بیکاری طولانی اجازه دارد شغل دیگری داشته باشد که نشد حمایت. اگرچه این پیشنهاد خوبی است اما دردی از راهنمای گردشگری که بیشتر از یک سال بیکاری کشیده است، درمان نمیکند. ما هنوز امید داریم این وزارتخانه به عنوان متولی، فکر علاجی داشته باشد. متأسفانه ما هرچه پیشنهاد میدهیم یا با سکوت مسئولان وزارتخانه مواجه میشویم یا بهانه کمبود اعتبار و بودجه را میشنویم، این واکنشها در این وضعیت بحرانی چه معنی میدهد!؟
او بیان کرد: ما در تمام سالها با بحرانهای گردشگری برخورد احساسی داشتهایم. انتظار داریم بعد از این همه سال، دیگر با تکرار تصمیمهای هیجانی و احساسی مواجه نشویم و کمیته را برای مدیریت بحران تشکیل دهند. هرچند میدانم با طرح تمام این دغدغهها مسئولان وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به این سخنان توجهی نشان نمیدهند. او ادامه داد: آقایان مسئول حتما این سؤال را از خود بپرسند با گردشگری بعد از کرونا چه کار میخواهند انجام دهند؟ آیا قرار نیست از زیرساختهایی که سالها برای آن انرژی و سرمایه صرف شده است، دوباره استفاده شود؟ راهنماهای گردشگری که دیگر در میدان کار نیستند را چگونه قرار است به صنعت برگردانند. با خروج نیروهای متخصص و از بینبردن زیرساختها چه آیندهای در انتظار گردشگری ایران است؟ با شرایطی که پیش آمده پیشبینی میکنم با برقراری دوباره سفرهای توریستی، بار دیگر شاهد حضور افراد تازهکاری باشیم که تجربه ندارند و با خطاهای احتمالی، ممکن است تصویر ایران را در نظر گردشگران خدشهدار کنند؛اتفاقی که قبلا تجربه شده است.
اربابان اضافه کرد: برای حفظ این سرمایه ارزشمند باید انگیزه ایجاد کرد، نه اینکه آنها را به فراموشی سپرد. در همه کشورها با حمایتهای مالی هرچند اندک اما بلاعوض، سعی میکنند این نیروی متخصص را نگه دارند و به آنها حداقلِ انگیزه را بدهند. عضو جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی به حمایتی که دولت و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در قالب پرداخت وام در بحران کرونا از راهنمایان گردشگری داشته است، اشاره کرد و گفت: وام جبران خسارت کرونا برای اصناف و افرادی میتواند جنبه حمایتی داشته باشد که درآمد کسب کنند و امکان بازپرداخت آن را داشته باشند. راهنمایی که یک سال است شغل و درآمد خود را از دست داده، این وام چگونه میتواند از آن حمایت کند. راهنماهایی را سراغ دارم که این وام را گرفتهاند اما چون امکان بازپرداخت نداشتهاند، ضامن به جای آنها اقساط وام را میپردازد.او درباره جایگاه تشکلهای صنعت گردشگری در حمایت از راهنماها در بحران کرونا، به تعدد تشکلهای مربوطه اشاره کرد و افزود: وجود این تعداد تشکل صنفی مرتبط با راهنمایان گردشگری چه فایده و ضرورتی دارد، جز اینکه باعث چندصدایی شده و اجازه نمیدهد صدای جامعه بزرگ راهنمایان به درستی شنیده شود. آنها تاکنون چه کمکی کردهاند؟ حتی درباره دستمزد راهنمایان گردشگری هنوز نتوانستهاند اقدام راضیکنندهای انجام دهند. هنوز دلیل تشکیل این همه انجمن و جامعه را نمیدانم، اصولا با یک ارگان یا تشکل راحتتر میتوان به نتیجه رسید.اربابان در عین حال تأکید کرد: ارگانی که باید از راهنمای گردشگری حمایت کند، درحال حاضر وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است. زمانی سازمان وقت گردشگری با پرداخت حق بیمه کارفرما این حمایت را از تنها تشکل راهنمایان گردشگری داشت، اما به نظر میرسد اصناف و تشکلها نتوانستد جریان آن حمایتها را دوباره برقرار و حفظ کنند. وزارت نمیتواند راهنما را به حال خود رها کند، اگر ما از وزارت گردشگری انتظار نداشته باشیم، از کجا باید چنین انتظاری داشته باشیم. معتقدم اگر سازمان یا وزارت میراث فرهنگی و گردشگری در این سالها از تشکلی مثل جامعه راهنمایان درست حمایت میکرد، نه تنها بیشتر مشکلات امروز وجود نداشت، بلکه شاهد مدیریت قاطعانه و بهتر این تشکل از راهنماها در بحران موجود بودیم.به گفته او وزارت میراث فرهنگی و گردشگری به دلیل بیتوجهی باعث تخریب این صنف و از بین رفتن جایگاه آن شده است. به نظر میرسد با کمرنگکردن این تشکل، قصد بر ایجاد تشکیلات دیگری است، به ویژه آنکه بخشنامه قبلی در وزارت میراث فرهنگی و گردشگری برای تشکیل جامعه یا انجمن حرفهای راهنمایان گردشگری وجود دارد.