مالکیت فکری و مالکیت هنری

آنچه در این مرز اشتباه گرفته می‌شود، حدود این دو تعریف است. مالکیت فکری و مالکیت هنری. چراکه قوانین با فرض‌هایی تنظیم و تدوین و وضع می‌شوند که پیش از هر نگارشی تثبیت و به تصویب رسیده باشند. به عنوان مثال اگر قرار باشد برای مقررات مربوط به نشر در فضای مجازی تصمیم‌گیری شود ابتدا باید از نشر و از فضای مجازی تعاریف روشنی به دست آمده باشد. و اگر نیامده است باید تصویب شود و به دست بیاید. در حالت رایج تری نیز بسیاری از این تعاریف در ابتدا یا انتهای متن قوانین توسط همان قانون تعریف می‌شوند. مالکیت فکری از آن جمله عباراتی است که برای دستیابی به مفهوم آن ، کافی است از برگردان تحت‌اللفظی‌اش شروع کنیم.

تاریخ انتشار: ۰۹:۱۷ - دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه

 یعنی هر فکری که در تملک کسی باشد و مختص او ، مشمول مالکیت فکری است. در جای دیگری از منابع مربوط به مالکیت فکری آمده است: به حقوقی گفته می‌شود که به صاحبان آن حق بهره‌وری از فعالیت‌های فکری و ابتکاری انسان را می‌دهد و ارزش اقتصادی و قابلیت داد و ستد دارد ولی موضوع آن شیء معین مادی نیست.در نتیجه می‌توانیم حق ثبت اختراع، حق تالیف کتب هنری و غیر هنری ، حق ارائه طرح‌های صنعتی و نظایر این‌ها را مثال بزنیم. این‌ها حقوق مالکیت فکری هستند.

اما مالکیت هنری را چگونه تعریف و شناسایی می‌کنند؟

با اینکه این دو مالکیت از یک جنس هستندو باز هم با اینکه مالکیت هنری نیز یک نوع مالکیت کاملا مستقل و البته گسترده و شاخص محسوب می‌شود ، ناچاریم بپذیریم که مالکیت هنری در عین استقلال و قدرتی که دارد یکی از زیرمجموعه‌های مالکیت فکری است. به این مفهوم که در مالکیت فکری لزوما با مالکیت هنری مواجه نیستیم و می‌توانیم با مالکیت صنعتی یا ثبت اختراع روبه‌رو باشیم. اما در حالت برعکس یعنی وقتی با مالکیت هنری طرفیم، قطعا با  نوعی از مالکیت فکری مواجه هستیم. در تعریف نهایی باید گفت مالکیت هنری، یک نوع مالکیت فکری بوده که موضوع آن تنها مربوط به ایده‌ها و آثار هنرمندانه است. مالکیت هنری ، یکی از زیر مجموعه‌های مالکیت فکری است، چراکه خاستگاه هنر در اذهان شکل می‌گیرد و مقوله‌های هنری قبل از اینکه به شکل فیزیکی بروز کنند در ذهن ساخته می‌شوند. پس ریشه این مالکیت باید ذهنی و فکری باشد.

قانون

هرکدام از این دو نوع مالکیت دارای قوانین خاصی برای حمایت هستند. در قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان مصوب 1348، به شکل ویژه‌تری به حمایت از مالکیت هنری پرداخته شده است. همین نوع حمایت را در قانون مطبوعات، جرائم رایانه‌ای، نشر و پخش کتب و آثار صوتی و غیره شاهد هستیم. اما قوانین دیگری نیز هستند که به مالکیت فکری یا به اصطلاح مالکیت معنوی پرداخته‌اند و تنها جنبه‌های هنری را در نظر نداشته بلکه به تمام ابعاد موضوع نگریسته اند.به عنوان مثال در فراز‌هایی از قانون تجارت و در باب مربوط به علائم تجاری یا در قانون حمایت از نشانه‌های جغرافیایی کالا، همچنین قانون ثبت اختراعات، طرح‌های صنعتی، علائم تجارتی مصوب سال 86 و برخی قوانین دیگر به همراه آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌های مختص آنان، به مالکیت فکری به شکل عام و صنعتی و غیر هنری پرداخته شده است. این مجموعه قوانین در دو حوزه مختلف، ممکن است فصل مشترک‌هایی نیز داشته باشند که تشخیص این مرز‌ها با کارشناسان قضایی و محاکم است. برای مثال ممکن است در موضوع نشر غیر مجاز یک کتاب در باره آشپزی، مالکیت فکری غیر هنری در ماهیت و موضوع کتاب و مالکیت هنری در باب نشر و آرایه‌های کتاب و عکس‌های صفحات آن موضوعیت داشته باشد. در این صورت چون هیچ‌کدام از این قوانین متعارض یکدیگر نیستند با بهره‌گیری از همه آن‌ها نسبت به موضوع تصمیم‌گیری خواهد شد.

صلاحیت محاکم

در هر دو مالکیت فکری و هنری که گفتیم یکی از زیرمجموعه‌های آن است، دادگاه‌های عمومی‌حقوقی صالح به رسیدگی هستند. مطالبه خسارات ناشی از تخلفات این حوزه نیز به شکل دعاوی مالی مرتبط با اصل موضوعات هنری طرح می‌شوند. یا به شکل مستقل یا به همراه دادخواست اصلی.