
آنچه در این مرز اشتباه گرفته میشود، حدود این دو تعریف است. مالکیت فکری و مالکیت هنری. چراکه قوانین با فرضهایی تنظیم و تدوین و وضع میشوند که پیش از هر نگارشی تثبیت و به تصویب رسیده باشند. به عنوان مثال اگر قرار باشد برای مقررات مربوط به نشر در فضای مجازی تصمیمگیری شود ابتدا باید از نشر و از فضای مجازی تعاریف روشنی به دست آمده باشد. و اگر نیامده است باید تصویب شود و به دست بیاید. در حالت رایج تری نیز بسیاری از این تعاریف در ابتدا یا انتهای متن قوانین توسط همان قانون تعریف میشوند. مالکیت فکری از آن جمله عباراتی است که برای دستیابی به مفهوم آن ، کافی است از برگردان تحتاللفظیاش شروع کنیم.



در وضعیتی که پدید آورنده از نشر اثر خود بیاطلاع بوده و در نتیجه قطعا قرارداد یا موافقتنامهای نیز با ناشر نداشته است، چه راهها و امکانات قانونی در ابعاد مادی و معنوی پیش روی طرفین است؟ هرکدام چگونه میتوانند از حقوق خود دفاع یا در برابر ادعای طرف مقابل پاسخی داشته باشند؟





















