رحم‌های پُر، جیب‌های خالی

مرزهای تجاری‌شدن بدن امروزه تنها محدود به صنعت مد یا سینما نیست. تا حد خیلی زیادی در گفتمان پزشکی غالب نیز، چندان محدودیتی نسبت به آن به چشم نمی‌خورد. گرچه ممکن است این سخن برای بسیاری گران تمام شود، اما واقعیت‌های موجود حاکی از رقم‌خوردن وضعیتی است که بدن‌های تجاری‌شده را به لطف گفتمان پزشکی، مشروعیت می‌بخشد. در همین ارتباط، می‌توان به یکی از موضوعاتی که همین چند وقت پیش به واسطه آمار و ارقام بیرون‌آمده از مبادی رسمی بسیار داغ شده است، یعنی افزایش روزافزون رحم‌های اجاره‌ای اشاره کرد.

تاریخ انتشار: 09:28 - سه شنبه 1399/11/28
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

از خلال موج دوم فمینیستی و بر اثر رویکردهای لیبرال به بدن و به‌خصوص بدن زن، این گزاره کمابیش در بسیاری موارد جا افتاد که زنان آزادند نسبت به بدنشان تصمیم ‌بگیرند. این مُقدمِ خوب لزوما تالی‌های به نفع زنان همراه نداشت. یعنی همان‌طور که به زنان اجازه می‌داد که تصمیم‌گیرنده اصلی در رابطه با بارداری یا عدم بارداری باشند (و مشخصا خاتمه آن که جنجال‌ها بر سرش همچنان ادامه دارد)، اما سازوکار مردانه غالب بر حوزه‌های مختلف عملا وضعیت را تغییر داد. در این میان، گفتمان پزشکی غالب که روز به‌روز قدرتمندتر (و واجد ثروت بیشتر نیز می‌شد) هم‌دستی بیشتری به خرج داد تا جلوی پیشروی‌اش را بگیرد. به عبارت بهتر، عناصر مختلف از یک ساز وکار مسلط گرد هم آمدند تا بدنِ زنانه‌ای که می‌خواست سطحی از انقیاد را بشکند، دوباره به انقیاد بکشانند. در این مورد، ابزار اصلی تجاری‌کردن بدن بود. زنانی که با تصمیم‌گیری راجع به بدن‌هایشان، بنا داشتند به بارداری بله یا خیر بگویند، یا گاهی اوقات، دوران بارداری را به دلایل مختلف برای دیگری متحمل شوند، عملا با استراتژی رحم اجاره‌ای مواجه شدند. در واقع بارداری کمکی به رحم اجاره‌ای تبدیل شد. بدن زن که می‌رفت تحت اراده خودش در بیاید، باز از طریق مکانیسم‌هایی تحت اراده ساختار در آمد.
در وضعیتی که نه تنها عملا امکان دستیابی به مزایای اقتصادی برابر، که اساسا دستیابی به مزایای اقتصادی1برای زنان در جامعه‌ای نظیر ما2 هرروز سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود؛ شکل‌گیری وضعیت‌های جایگزینِ تجاری عجیب نیست. وضعیت‌هایی که عملا تبدیل به صنعت‌های بهره‌کشی3 می‌شوند. عموما چنین سازوکارهایی نه‌تنها غیر قانونی نیستند، بلکه شکل و شمایلی نسبتا خوب و حتی خیرخواهانه نیز دارند. بدن زن، همواره محل کشاکش بوده است. اما این بار برای زنی که عملا امکان دستیابی به مزیت اقتصادی برایش بسته یا دشوار شده، ساختار اقتصادی راهی باز کرده است که نه‌تنها غیر قانونی و غیر شرعی دانسته نمی‌شود، بلکه قرار است حمایت نیز داشته باشد. در اینجا شاهدیم که علی‌رغم آنکه ممکن است وقتی حرف از اجاره دادن رحم شود عده‌ای چهره در هم بکشند، اما ساختار مردانه (به واسطه اهمیت تولید مثل و البته بالاتر از آن، اهمیت به انقیاد کشیدن بدن زنانه)، از این وضعیت حمایت می‌کند. اما این حمایت چگونه است؟ ساختار رسمی با قانونی/شرعی دانستن این وضعیت، کاملا  آگاهانه بر  یک تیغ دولبه قدم می‌گذارد. هم دهان کنشگران حقوق زنان را می‌بندد که خواهان تصمیم‌گیری زنان بر بدنشان هستند و هم راه را برای نیات خودش باز می‌کند. جامعه مردسالار تحت لوای کلمات اخلاقی به این وضعیت مشروعیت می‌بخشد، در حالی که سعی دارد بقای خود و ارزش‌هایش را تضمین کند. رحمی که قرار است فرزندِ دیگری/دیگرانی را در خود حمل کند، قیمت مشخصی دارد، قراردادی مشخص دارد. زنی که واجد بدنِ سالمِ دارای رحم است و می‌خواهد رحمش را اجاره دهد، به محض ورود به این قرارداد، انسانیت‌زدایی می‌شود. او یک رحم است که باید مورد مراقبت قرار گیرد. رحمی که به واسطه دربرگرفتنِ سلول‌هایی که قرار است فرزندِ دیگران شود، اهمیت می‌یابد. رحمی که قیمتی شده است. اینجا گفتمان غالب پزشکی نیز در تمام مراحل به کمک می‌آید. واقعیت اینجاست که رحمِ اجاره‌ای یک ساز و کار کاملا اقتصادی، اجتماعی، پزشکی در جامعه مردسالار برای به‌انقیادکشیدن زن و بن زنانه است. برای تهی‌کردن زن از سوژگی.
1. همان‌طور که آمارها نشان می‌دهد، نه‌‍تنها میزان امکان دستیابی به شغل نسبت به جمعیت فعال در میان زنان در ایران بسیار پایین‌تر از مردان است، بلکه یافته‌ها حاکی از آن است که در بحران‌ها، غالبا اولین دسته‌ای که شغل و امنیت اقتصادی‌شان را از دست می‌دهند زنان هستند. این موضوع همین اواخر و در زمان همه‌گیری کرونا نیز مصداق داشته است.
2. یافته‌های پژوهش‌ها نشان می‌دهد که پدیده رحم اجاره‌ای در کشورهای در حال توسعه بیشتر رخ می‌دهد. حتی برخی پژوهش‌ها بیانگر آن هستند که افراد در کشورهای توسعه‌یافته برای اجاره رحم به کشورهای در حال توسعه مراجعه می‌کنند. دلیل این امر به نظر می‌رسد مشخصا اقتصادی است.
3. همان‌طور که از عبارت «بهره‌کشی» بر می‌آید، جامعه هدف این صنایع اقشار در اقلیت چه از نظر کمیت و چه از نظر دستیابی به قدرت هستند. از همین رو، اگرچه زنان از نظر تعداد در اقلیت نیستند، اما از نظر دستیابی به سطوح مختلف قدرت در جامعه، در اقلیت قرار می‌گیرند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط