لباس‌هایی با خاطراتِ مالکِ قبلی

احتمالاً عده‌ای بسیار کمی در میان ما وجود دارند که در زندگی هرگز از کالای دست‌دوم استفاده نکرده باشند. این افراد معدود یحتمل یا از ثروت هنگفتی برخوردارند یا وسواس ویژه‌ای برای خریدن اجناس نو و تازه دارند (البته این دومی باز هم وابسته به اولی است). از طرف دیگر باز هم احتمالاَ عده‌ای بسیار کمی در میان ما وجود دارند که در زندگی همیشه کالاهای دست‌دومی استفاده می‌کنند. هر انسانی که به سلامتش، ولو به صورت حداقلی، اهمیت بدهد و اندک پولی برای گذران زندگی داشته باشد به هیچ وجه از غذای نیمه‌تمام و دورافتاده‌ی غریبه‌ها در سطل‌های زباله نخواهد خورد. 

تاریخ انتشار: 14:16 - دوشنبه 1399/12/11
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه

در این میان اما بسیاری از ما در طول عمرمان گاه و بیگاه از بعضی اجناس مستعمل و کالاهای دست‌دوم استفاده کرده‌ایم. اتومبیل دیگران را خریده‌ایم، خانه‌ای را که شخصی دیگر ساخته از آن خود کرده‌ایم، وسایل الکتریکی یا ماشین‌های مکانیکی افراد غریبه را گیر آورده‌ایم، کتاب‌های دست‌دوم را در کتابخانه خود گذاشته‌ایم و به همین منوال بسیاری چیزهای مستعمل متعلق به دیگران/غریبه‌ها را استفاده کرده‌ایم. اما در مورد لباس چه؟ آیا لباس‌های دست‌دوم را می‌خریم؟ احتمالاً عده‌ای به این سوال پاسخ مثبت بدهند و عده‌ای دیگر، با چهره‌ای برافروخته و شاید هراسان، پاسخ منفی.

مغازه‌هایی که در ایران، چه به صورت قانونی و چه به شکل غیرقانونی، لباس‌های مستعمل وارداتی را می‌فروشند «تاناکورا» نام دارند. جالب اینکه خود نام تاناکورا هم یک اسم دست‌دوم است؛ از این جهت که مالک اولیه آن فرد دیگری است. تاناکورا نام خانوادگی شخصیت اوشین تاناکورا در سریال سال‌های دور از خانه است که در اواسط دهه هفتاد از صداوسیما پخش می‌شد. خانم تاناکورا در سریال صاحب و گرداننده‌ فروشگاه‌های زنجیره‌ای به نام تاناکورا بود؛ نامی که چشمان تیزبین و ظریف بازاریان ایرانی را گرفت و به یکباره بر سر در فروشگاه‌های فروش البسه دست‌دوم نشست. شاید فکر کنیم که چنین مغازه‌هایی فقط متعلق به کشورهای جهان سوم است و در آمریکا و اروپا همه‌ مردم لباس‌های برند و آن‌چنانی می‌خرند. اما حقیقت این است که اینگونه فروشگاه‌ها از اساس در دهه شصت میلادی در کشورهای غربی بوجود آمدند و کماکان هم طرفداران زیادی در میان غربی‌ها دارند. بیشتر مشتریان لباس‌های دست‌دوم در این کشورها طبیعتاَ افرادی هستند که توانایی خرید لباس‌های نو را ندارند. بجز این افراد البته گروه‌هایی هستند که به علت سبک زندگی متفاوت خود ترجیح می‌دهند به جای پوشاک تازه تولید شده از البسه مستعمل و دسته‌دوم استفاده کنند. هیپی‌ها در دهه شصت و هفتاد چنین سبک زندگی‌ای داشتند. پانکی‌ها نیز سعی می‌کردند که لباس‌های موردنیاز خود را از فروشگاه‌های دسته‌دوم‌فروشی تهیه کنند و حتی در زمان خود بازارهایی برای مبادله لباس ترتیب دادند. افرادی که به محیط زیست اهمیت می‌دهند، آدم‌هایی که به سبک زندگی و ذائقه‌ زیبایی‌شناسی نسل‌های پیش علاقه دارند و همچنین طیفی از گروه‌های شبه‌روشنفکری دوران جدید مانند بوبوها و هیپسترها از جمله مشتریان دائمی لباس‌های دست‌دوم هستند. البته جز این موارد عده‌ای معدود هم وجود دارند که معتاد و شیفته‌ اجناس قدیمی و کالاهای دست‌دوم هستند و حتی لباس‌های مستعمل دیگران هم نظرشان را جلب می‌کند. افرادی از تبار سورئالیست‌ها که دائماَ توی آت‌و‌آشغال‌ها می‌گردند به امید اینکه به شکلی معجزه‌آور جنس، شی‌ و در اینجا لباسی جالب و شگفت‌انگیز پیدا کنند.

تاناکورا برای خودش دنیایی دارد! تجربه‌ فردی که از تاناکورا خرید می‌کند با تجربه‌ای کسی که به فروشگاه‌های معمول پوشاک می‌رود متفاوت است. تاناکوراپوش برخلاف مصرف‌کننده‌ نوپوش چندان اهمیتی به برند و مارک نمی‌دهد و در به در به دنبال چیزی می‌گردد که خودش هم دقیقاَ از پیش نمی‌داند چیست. اگر خریدار البسه‌ نو یک تک تیرانداز باشد که با دقت هدفش را نشانه می‌گیرد، مشتری لباس‌های دست‌دوم مانند یک آدم پشت رگبار عمل می‌کند. پشت سر هم به اهداف مختلف شلیک می‌کند تا بلکه چیز مناسبی را که می‌خواهد بالاخره به دست بیاورد. هر آنچه را می‌بیند بیرون می‌کشد و با نگاه کنجکاوش آن را زیر رو می‌کند. او بیش از اینکه به دنبال ویژگی‌های مثبت لباس باشد در فکر گریز از ویژگی‌های منفی آن است. بدین معنا که به دقت لباس موردنظرش را بررسی می‌کند تا در آن سوراخ، زدگی، خوردگی و شکافی وجود نداشته نباشد. از این نظر تا حدی به یک کارآگاه شباهت دارد که در جستجوی یافتن سر«نخ»هاست. اضطراب یکی از احساس‌های او حین خرید است. یک سوراخ یا یک زدگی می‌تواند تمام آرزوی‌هایش را به یکباره نقش بر آب کند. البته بعضی وقت‌ها وجود یک سوراخ بسیار کوچک برای یک تاناکوراپوش حرفه‌ای نشانه‌ای بسیار خوبی است؛ او می‌تواند آن را با قیافه‌ حق به جانب نشان فروشنده بدهد و با همین بهانه تا حد زیادی از قیمت کالا کم کند. 

جنس‌های دست‌دوم خاطره دارند؛ خاطره‌ای کسی که پیش از ما از آن‌ها استفاده کرده است (البته این خاطره می‌تواند با بیماری و مرض صاحب قبلی در هم تنیده باشد!). در بعضی جنس‌های دست‌دوم انباشت خاطره بیشتر است و در بعضی دیگر کمتر. از این منظر، لباس‌ها شاید بیشترین میزان خاطره را از مالک قبلی یک کالا در خود انباشته باشند. آن‌ها به نوعی واجد بو، نفس و سایر علائم حیات منحصربفرد صاحب اولیه‌شان هستند. بعضی از مردم عقیده دارند که این خاطرات و ردپاها فقط با یک بار شستن به طور کلی پاک خواهند شد وعده‌ای دیگر نظرشان کاملاً متفاوت است! آنچه بین هر دو گروه مشترک است این اصل است که لباس تنها وقتی آماده پوشیده شدن می‌شود که خاطراتش به کلی محو شده باشد. از این نظر تاناکوراپوش‌ها نوعی خاطره‌پاک‌کن هستند. افرادی که لباس‌ها را از خاطرات مالک قبلی‌شان جدا می‌کنند و یک زندگی دوباره در یک مکان و زمان متفاوت به آن‌ها می‌دهند. آه، سال‌های دور از خانه. چه کسی می‌داند این لباسی که می‌خریم را چه کسی و در چه شهر و تاریخی به تن کرده؟ چه رنج‌ها یا خوشی‌هایی را با این لباس از سر گذارنده؟ شاید بارها با این لباس خندیده، بارها‌ گریه کرده، بارها افسرده شده، چند بار عاشق شده و حتی یک بار مرده است. تاناکوراپوش البته به این چیزها فکر نمی‌کند (وقتی پول دست به دست می‌چرخد چرا لباس نچرخد؟ مگر چیزی کثیف‌تر از پول هم وجود دارد؟). او وقتی که برای اولین بار لباس را، پس از شستن، به تن می‌کند به آینده فکر می‌کند و نه گذشته. به اینکه چند بار با این لباس خواهد خندید، چند بار گریه خواهد کرد و چند بار افسرده خواهد شد. احتمال دارد عاشق هم بشود. البته شاید هم بمیرد، بر اثر بیماری.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط