این منطقی است که دولتهای غربی با حمایت بیدریغ و دیوانهوار خود از رژیم صهیونیستی به آن تکیه کرده و بدین گونه، همه ادعاهای دروغین خود در باب حقوق بشر و دموکراسی را تخطئه کردهاند. این ماجرای خندهآور و گریهآور بیش از هفتاد سال است که ادامه دارد و هر از چندی برگ دیگری بر آن افزوده میشود.
صهیونیستها فلسطین غصبشده را از روز اول به یک پایگاه تروریسم تبدیل کردهاند. اسرائیل نه یک کشور، که یک پادگان تروریستی علیه ملت فلسطین و دیگر ملتهای مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفهای همگانی است. یک نکته قابل توجه این است که اگرچه دولت غاصب در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد، ولی مقدمات دستاندازی به این نقطه حساس از منطقه اسلامی، سالها پیش از آن آغاز شده بود. این سالها مقارن است با دخالت فعال غرب در کشورهای اسلامی برای حاکمکردن سکولاریسم و ناسیونالیسم افراطی و کور، و به قدرت رساندن دولتهای مستبد، و شیفته یا دستنشانده غرب. مطالعه حوادث آن سالها در ایران و ترکیه و کشورهای عربی غرب آسیا تا شمال آفریقا، این حقیقت تلخ را آشکار میکند که ضعف و تفرقه در امت اسلامی، زمینهساز فاجعه غصب فلسطین شد و این ضربه از سوی جهان استکبار بر امت اسلامی وارد آمد. این عبرتآموز است که در آن مقطع، هر دو اردوگاه سرمایهداری و کمونیسم با قارونهای صهیونیست به همافزایی رسیدند؛ انگلیس اصل توطئه را طراحی و پیگیری کرد، سرمایهداران صهیونیست اجرای آن را با پول و سلاح بر عهده گرفتند و شوروی اولین دولتی بود که تأسیس دولت نامشروع را به رسمیت شناخت و انبوه یهودیان را به آنجا اعزام کرد. رژیم غاصب، محصول آن وضعیت در جهان اسلام از سویی، و این توطئه و تهاجم و تجاوز اروپایی از سوی دیگر بود. امروز دیگر وضع جهان، مانند آن روز نیست. ما باید این حقیقت را همواره در نظر داشته باشیم.
امروز موازنه قوا به نفع دنیای اسلام تغییریافته است. حوادث گوناگون سیاسی و اجتماعی در اروپا و آمریکا، ضعفها و اختلالهای عمیق ساختاری و مدیریتی و اخلاقی غربیها را در برابر جهانیان عریان کرد. قضایای انتخابات در آمریکا و آزمون به شدت رسوای مدیران پرمدعا و متکبر آن و نیز مواجهه یکساله ناموفق با کرونای همهگیر در آمریکا و اروپا و حواشی شرمآور آن و آشفتگیهای سیاسی و اجتماعی اخیر در مهمترین کشورهای اروپایی، همه نشانه سیر نزولی و افولی اردوگاه غرب است. در سوی دیگر، رشد نیروهای مقاومت در حساسترین مناطق اسلامی، رشد تواناییهای دفاعی و هجومی آنان، رشد خودآگاهی و انگیزه و امید در ملتهای مسلمان، رشد گرایش به شعارهای اسلامی و قرآنی، رشد علمی، رشد استقلالطلبی و خوداتکایی در ملتها، نشانههای مبارکی است که آینده بهتر را نوید میدهد.
در این آینده مبارک، باید همافزایی کشورهای مسلمان، یک هدف عمده و اساسی باشد، و این چندان دور از دسترس به نظر نمیرسد. محور این همافزایی، قضیه فلسطین به معنی همه کشور، و سرنوشت قدس شریف است. این همان حقیقتی است که دل نورانی امامخمینی عظیم (رحمهاللّهعلیه) را به اعلام روز جهانی قدس در آخرین جمعه ماه رمضان هدایت کرد. همافزایی مسلمین بر محور قدس شریف، کابوس دشمن صهیونیست و حامیان آمریکایی و اروپایی آن است. طرح ناکام «معامله قرن» و سپس تلاش برای عادیسازی روابط چند دولت ضعیف عربی با رژیم غاصب، تلاشهای مذبوحانه برای فرار از آن کابوس است.
من قاطعانه میگویم، این تلاشها به جایی نخواهد رسید؛ حرکت نزولی و روبهزوال رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت. دو عامل مهم، تعیینکننده آینده است: اول ـ و مهمتر ـ تداوم مقاومت در داخل سرزمینهای فلسطین و تقویت خط جهاد و شهادت، و دوم، حمایت جهانی دولتها و ملتهای مسلمان در سراسر جهان از مجاهدان فلسطینی. همه ــ دولتمردان، روشنفکران، عالمان دینی، احزاب و گروهها، جوانان غیور و دیگر قشرها ــ باید جایگاه خود در این حرکت سراسری را بیابیم و نقش ایفا کنیم. مایلم اندکی با جوانان عرب به زبان خود آنان سخن بگویم:
ترجمه خطبه عربی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام بر همه آزادگان عرب، بهویژه جوانان، و سلام به مردم مقاوم فلسطین و قدس و مُرابطون در مسجدالاقصی.
سلام بر شهدای مقاومت و خِیل عظیم مجاهدانی که در این راه جان خود را تقدیم کردهاند؛ بهویژه شهید شیخ احمد یاسین و شهید سیدعباس موسوی، و شهید فتحیشقاقی و شهید عماد مغنیه و شهید عبدالعزیز رنتیسی و شهید ابومهدی المهندس و سرانجام چهره برجسته شهیدان مقاومت، شهید قاسم سلیمانی، که هر یک پس از حیات پُربار و پُربرکت، با شهادت خود نیز تأثیرات مهمی در محیط مقاومت بر جا گذاشتند.
مجاهدت فلسطینیان و خون پاک شهیدان مقاومت، توانسته است این پرچم مبارک را برافراشته نگه دارد و قدرت درونی جهاد فلسطینی را صدها برابر کند؛ جوان فلسطینی یک روز با پرتاب سنگ از خود دفاع میکرد و امروز با پرتاب موشکِ نقطهزن به دشمن پاسخ میدهد. فلسطین و قدس در قرآن مجید، «سرزمین مقدس» نامیده شده است؛ دهها سال است که این سرزمین پاک در اشغال ناپاکترین و خبیثترین آحاد بشر است؛ شیاطینی که انسانهای شریف را به خاک و خون میکشند و آنگاه با وقاحت به آن اعتراف میکنند؛ نژادپرستانی که در بیش از هفتاد سال، صاحبان سرزمین را با قتل و غارت و حبس و شکنجه معذب ساختهاند، ولی بحمدالله نتوانستهاند اراده آنها را مقهور کنند. فلسطین زنده است و به جهاد ادامه میدهد و به کمک خدا سرانجام خواهد توانست بر دشمن خبیث فائق آید. قدس شریف و همه فلسطین متعلق به مردم آن است و به آنان بر خواهد گشت، انشاءالله؛ «و این [کار] بر خدا دشوار نیست». در قضیه فلسطین همه دولتها و ملتهای مسلمان، دارای وظیفه و مسئولیتند؛ ولی محور مجاهدت خود فلسطینیانند که امروز در درون سرزمین و بیرون آن حدود چهارده میلیون نفرند. وحدت و عزم واحد این جمع خواهد توانست کاری بزرگ صورت دهد. امروز وحدت، بزرگترین سلاح فلسطینیهاست. دشمنان وحدت فلسطینی، رژیم صهیونیستی و آمریکا و برخی قدرتهای سیاسی دیگرند؛ اما اگر از درون خود جامعه فلسطینی وحدتشکنی نشود، دشمنان بیرونی نخواهند توانست کاری بکنند. محور این وحدت باید جهاد داخلی و عدم اعتماد به دشمنان باشد.
دشمن اصلی فلسطینیان، یعنی آمریکا و انگلیس و صهیونیستهای خبیث را نباید تکیهگاه سیاستهای فلسطینی قرار داد. فلسطینیها ــ چه در غزه، چه در قدس و کرانه باختری، چه در سرزمینهای ۱۹۴۸ و حتی چه در اردوگاهها ــ همه یک واحد را تشکیل میدهند و باید راهبرد بههمپیوستگی را در پیش بگیرند؛ هر بخش باید از بخشهای دیگر دفاع کند و به هنگام فشار بر آنها از ابزارهای در اختیار خود استفاده کند.
امید به پیروزی، امروز از همیشه بیشتر است؛ موازنه قوا به نفع فلسطینیها بهشدت تغییر کرده است؛ دشمن صهیونیست سالبهسال ضعیفتر شده است؛ ارتشش که خود را «ارتشی که هرگز شکست نمیخورد» معرفی میکرد، امروز پس از تجربه [جنگ] ۳۳روزه در لبنان و تجربه [جنگهای] ۲۲روزه و هشتروزه در غزه، به ارتشی که «رنگ پیروزی را نخواهد دید» تبدیل شده است. وضعیت سیاسی آن، که ناگزیر از چهار انتخابات در دو سال است، و وضعیت امنیت آن، که بهطور پیدرپی دچار شکست میشود، و میل روزافزون یهودیان به مهاجرت معکوس، مایه فضاحت آن رژیم پرمدعا شده است.
تلاش پیگیر با کمک آمریکا برای عادیسازی با چند کشور عربی، خود نشانه دیگری از ضعف آن رژیم است؛ و البته این هم کمکی به او نخواهد کرد. دهها سال پیشازاین با مصر رابطه برقرار کرد. از آن روز تاکنون رژیم صهیونیستی بسیار آسیبپذیرتر و ضعیفتر شده است؛ با این وصف، آیا رابطه با چند کشور ضعیف و حقیر خواهد توانست به او کمک کند؟ البته آن کشورها هم از این رابطه بهره نخواهند برد؛ دشمن صهیونی در مال یا خاک آنها تصرف خواهد کرد و فساد و ناامنی را در [میان] آنها گسترش خواهد داد.
البته این حقایق نباید وظیفه سنگین دیگران در قبال این حرکت را از یاد ببرد؛ علمای مسلمان و مسیحی باید عادیسازی را حرام شرعی اعلام کنند و روشنفکران و آزادگان، نتایج این خیانت را که خنجری از پشت به فلسطین است برای همه تشریح کنند. در نقطه مقابلِ روند نزولی رژیم، افزایش تواناییهای جبهه مقاومت، بشارتِ آینده درخشان است: افزایش قدرت دفاعی و نظامی، خودکفایی در ساخت سلاحهای مؤثر، اعتمادبهنفس مجاهدان، خودآگاهی روزافزون جوانان، گسترش دایره مقاومت به سراسر کشور فلسطین و به بیرون از آن، خیزش اخیر جوانان در دفاع از مسجدالاقصی و انعکاس توأمانِ مجاهدت و مظلومیت ملت فلسطین در افکار عمومی بسیاری از مناطق جهان.
منطق مبارزه فلسطینی هم که از سوی جمهوری اسلامی در اسناد سازمان ملل به ثبت رسیده، منطقی مترقی و جذاب است؛ مبارزان فلسطینی میتوانند یک همهپرسی از همه ساکنان اصلی فلسطین را مطرح کنند. این همهپرسی، نظام سیاسی کشور را معین میکند و ساکنان اصلی از هر قوم و دین، ازجمله آوارگان فلسطینی در آن شرکت خواهند کرد؛ آن نظام سیاسی، آوارگان را به داخل برمیگرداند و سرنوشت بیگانگان سکنیگزیده را تعیین میکند. این مطالبه بر مبنای دموکراسی رایجی است که در دنیا پذیرفته شده و هیچکس در مترقی بودن آن نمیتواند خدشه کند.
مجاهدان فلسطینی، مبارزه مشروع و اخلاقی خود با رژیم غاصب را باید بهقدری ادامه دهند که ناچار به قبول این مطالبه شود. به نام خدا به جلو حرکت کنید و بدانید که «قطعا خدا به کسی که [دین] او را یاری میکند، یاری میدهد.»