مبحث مبلمان شهری در کنار رفع نیازهای مادی گروههای مختلف استفادهکننده از فضاهای شهری به جنبه زیباشناسانه آن نیز باید بپردازد و این زیبایی بیش از هر چیز حاصل هماهنگی، وحدت و تنوع، تکرارشوندگی و انعطافپذیری عناصر شهری است.»
(سعیدنیا: 1383)
«آنچه مسلم است آن است که نبود مبلمان در یک شهر، شهر را بیروح و عاری از معنا میسازد؛ چرا که قادر به فراهمساختن امکانات مناسبی برای شهروندان خویش نیست. در فضاهای شهری اکتفا کردن به طرحهای یکنواخت بدون در نظر گرفتن ارزشهای زیباییشناسی شهری و بسندهکردن به امکانات تولید روحیه شهر را خسته و پژمرده میکند. بدینسان طراحان باید با در نظر گرفتن بافت و فضای شهری، حداکثر توان خود را برای معنا بخشیدن به فضای شهر با توجه به تنوع، تعادل و نظم بهکار گیرند و با استفاده از مبلمان شهری با کیفیت زیاد ومتناسب با نیاز شهر، همچنین استفاده از رنگهای هماهنگ و دلپذیر، روحیه شهر را بهبود بخشند و برای شهر خویش معنایی تازه بیافرینند.» (نگارنده)
اهداف طراحی مبلمان شهری
در کل اجزای مبلمان شهری، دو ویژگی اساسی دارند: کاربردی بودن و زیبایی که در صورت داشتن هر دو میتوانند نیاز عملکردی و بصری شهروندان را همزمان برآورده کنند. البته این امر مستلزم در نظر گرفتن مقولههای متعددی در طراحی اجزای مبلمان شهری است که نه تنها رنگ، هماهنگی با محیط پیرامون، دوام، ایمنی و اقتصادیبودن آنها موردنظر است بلکه باید از نظر عملکردی، جانمایی مناسبی در سطح شهر داشته باشند.در طراحی فضاهای شهری عناصر متعددی در شهر جای گرفتهاند که جزئی از مکان هستند و چنانچه با یکدیگر هماهنگی و انسجام داشته باشند، مضامین و مفاهیم مشترکی را بیان میکنند. در کل میتوان اهداف زیر را از طراحی و ارائه مبلمان شهری به شهروندان انتظار داشت.
1) ارتقای کیفیت خدمات عمومی شهری و ایجاد سرزندگی در شهروندان:
با نوسازی و بهسازی مبلمان شهری و طراحی اصولی آن به گونهای که همگام با نیازهای مادی و روانی شهروندان باشد میتوان به نحو چشمگیری شاهد پیشرفت و تکاپو در فعالیتهای اجتماعی بود.
2) ایجاد میل و انگیزه در شهروندان در جهت بهسازی محیط شهری:
با زیباسازی سطح شهر که وابستگی بسیار زیادی بر طراحی مبلمان شهری دارد میتواند روحیه حفظ و نگهداری از محیط شهری را در شهروندان و اهمیت فضای شهری را در نگاه مخاطبانش افزایش دهد که این مسئله به کوششی غیرمستقیم در نگهداری و زیباسازی شهری در اذهان عمومی جامعه دامن میزند.
3) هویتبخشی به فضاهای مختلف شهری:
«در صورت رعایت این اصل، شهروندان میتوانند با مشاهده یک مکان خاص از آن به عنوان مکانی متمایز از سایر مکانها یاد کنند، در صورتی که مبلمان شهری ارائهشده در هر میدان، محله و شهر گویای هویت تاریخی و فرهنگی آن میدان، محله یا شهر باشد میتواند به نوعی شخصیتدهی فرهنگی در سطح کلان
دامن بزند. آنگاه که بافت اجتماعی مکانی تثبیت شده و در میان ساکنانش مفهوم شهرنشینی ریشهای عمیق دواند، میتوان به ساختارهایی مکمل در سیما و منظر آن پرداخت و شرایط را برای حفظ محیط و رفاه اهالی مهیا کرد.» (مرتضایی:1381)
4) رعایت اصل پیادهگستری:
به معنای گسترش فضای پیاده در سطح شهرها به جهت ارتقای سطح کیفی زندگی شهری و ایجاد میل به پیادهروی درشهروندان با گسترش این مقوله در سطح شهرها میتوانیم شاهد برقراری رابطه عمیقتری بین شهروندان و محیط شهری باشیم.
5) ایجاد یکپارچگی در سطح شهر در عین تنوع فرم:
با طراحی و نصب مبلمان های شهری یکپارچه با چند کارکرد مختلف میتوان ضمن ایجاد یکپارچگی در اجزای شهر موجب کاهش مصرف مواد، هزینههای ساخت و ابعاد شد.