کاربری نوشت: «هر حقوقی رزیدنت درخواست کند، این پاسخ را میشنود که رزیدنت دانشجوست! اما زمانی که دچار قصور پزشکی شود، دیگر دانشجو نیست و پزشک محسوب میشود و باید دیه بپردازد.» کاربر دیگری هم نوشت: «رزیدنت از دو میلیون حقوقی که دریافت میکند، باید هزینه بیمه مسئولیت بدهد تا بتواند برای بیمارستان کار کند.» اعتراضهای توییتری باعث شد تا شوراهای صنفی دانشجویان بیش از ۹ دانشگاه علومپزشکی کشور نیز دست به قلم شده و با ارسال نامهای به وزیر بهداشت در واکنش به خودکشی چهار تن از دستیاران پزشکی شهر تهران در هفتههای اخیر، خواستار رسیدگی به وضعیت آنها شوند. به گزارش ایسنا در این نامه آمده است: «ازدستدادن نخبگان کشور که سالها وقت و سرمایه، صرف تربیت هر کدام از آنان میشود، فاجعهای دردناک است که طی دو سال گذشته بهرغم هشدارهای شورای صنفی هرگز حتی ترمیم قوانین استثماری و دستورالعملهای زورگویانه علیه دستیاران پزشکی با وجود سادگی آن؛ در اولویتهای وزارت بهداشت قرار نگرفت. خودکشی سریالی دستیاران پزشکی، انصراف دسته جمعی یا کوچ ناخواسته آنان به کشورهای بیگانه ناشی از عوامل متعددی چون حقوق تضییع شده آنها در بیمارستانها، بدرفتاری و بیتوجهی برخی استادان بهاصطلاح ممتاز، کشیکهای پُر تعداد، فشار کاری و روحی بالا و حقوق ناچیز است. آنها زیر یوغ طرحهای اجباری و تعهدهای بیپایان، با حقوق تحقیرآمیز ماهیانه دومیلیون تومان و دهها شب کشیک سنگین و طاقتفرسا مچاله شدهاند. بر این اساس، وزیر بهداشت، روسای دانشگاهها، روسای بیمارستانها و بخشهای تابعه، پیش از معاونت در قتل پزشکان جوان بعدی، انصراف یا کوچ اجباری ایشان از کشور به قید فوریت با تشکیل جلسه در حضور نمایندگان ایشان جهت رفع این قوانین و احیای حقوق انسانی ایشان گام بردارند.»
چرا مهاجرت نکنیم؟
فــشـــردگــی شـــیــفــتهـــا، دریـــافــــت حداقل حقوق بدون هیچ مزایایی، همچنین حجم کار بالا، بهویژه در بیمارستانهای دولتی و نداشتن بیمه، تنها بخشی از سختیهای کار رزیدنتهاست که آنها را تحت فشار قرار داده و عرصه را برایشان تنگ کرده است. شیدا که دانشجوی دستیاری پزشکی سال سوم در رشته جراحی قلب است و در این سالها شاهد عزیمت برخی از همکلاسیهایش به خارج از کشور بوده، میگوید که در برخی از کشورها مثل آلمان، رزیدنتها با شرایط بسیار بهتر و درآمد مکفی میتوانند زندگی کنند. زمانی که چنین امکانی برای آنها وجود دارد، طبیعی است که شرایط بهتر را برای ادامه کار انتخاب کنند: «تعداد شیفتها بسیار زیاد است؛ شاید حدود ۱۵ شیفت کاری ۳۰ساعته در ماه. محدودیتی برای تعداد شیفت وجود ندارد و باید بهطورکلی بیمارستان کاور شود. این شیفتها بهویژه برای رزیدنتهایی که مجبورند در اتاق عمل نیز حضور پیدا کنند، فشردهتر و طاقتفرساتر است؛ درحالیکه در کشورهای دیگر رزیدنتها معمولا 24 ساعت شیفت هستند و بعد از آن آف.»
دوام آوردن سخت است
تمام بار کار بیمارستان به دوش رزیدنتهاست؛ از ویزیت و معاینه گرفته تا ترخیص و انجام برخی عملهای جراحی: «به خاطر همین فــرصــتــی، بــرای آمـــوزش دیـــدن و یادگرفتن و مطالعهکردن وجود ندارد. از نظر امکانات و تسهیلات هم اوضاع رزیدنتها چندان مطلوب نیست؛ مثلا درحالیکه باید در پاویونها یک اتاق در اختیار آنها قرار گیرد، فقط یک تخت به آنها اختصاص پیدا میکنـــد. خــوابــگاهها هم وضعیت چندان مساعدی ندارند.» شیفتهای پیدرپی و حجم کار بالا، اما حقوق اندک! یکی دیگر از رزیدنتها میگوید که دستیاران پزشکی بیمه نمیشوند و چهار یا پنج سالی که در بیمارستان مشغول به کار و آموزش هستند، جزو سابقه کاری آنها حساب نمیشود. حقوقشان هم بهرغم اینکه امسال افزایش داشته به دومیلیونو900 هزار تومان رسیده است.» بنابراین اگر کسی آمادگی روحی و جسمی برای ورود به این شغل نداشته باشد، ممکن است نتواند دوام بیاورد و عطای ماندن را به لقایش ببخشد؛ مثل سعید، رزیدنت رشته بیهوشی، که در سال سوم انصراف داد؛ درحالیکه فقط یک سال دیگر به پایان تحصیلش مانده بود: «فشار به قدری رزیدنتها را اذیت میکند که برخی طاقت تحمل آن را ندارند. کار زیاد و حقوق اندک اجازه نمیدهد یک رزیدنت زندگی معمولی داشته باشد؛ به همین دلیل مجبور میشود به کارهای دیگر روی آورد؛ یعنی سختی کار باعث تغییر ماهیت پزشک میشود. رزیدنت از همه طرف ضربه میخورد؛ از یک سو، باید نگران تأمین هزینههای زندگیاش باشد و از سوی دیگر، فشردگی کار، روح و روان او را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. او فشار روحی بسیاری را تحمل میکند و همه زندگیاش کار است. از سوی دیگر، اگر متأهل هم باشد، مشکلات چند برابر میشود. درک شرایط کاری رزیدنت و کنارآمدن با آن کار راحتی نیست و زمینهساز مشکلات خانوادگی
است.»
نظام پزشکی از رزیدنتها حمایت نمیکند
ماجرا، اما به اینجا نیز ختم نمیشود؛ بلکه علی، رزیدنت ارتوپدی سال سوم، به محدودیتهای دیگری هم اشاره میکند؛ مثلا اینکه «70درصد رزیدنتها با سهمیه قبول میشوند و تنها 30درصد دیگر بدون سهمیه. پس از اینکه رزیدنت به دانشگاه وارد شد، باید تعهداتی را بدهد؛ برای مثال، باید دو کارمند زیر 20 سال خدمت ضامن او شوند که اگر زیر بار این همه کار و فشار مشکلی به وجود آمد، آنها ضمانت پرداخت کنند. این موضوع باعث میشود خیلیها همان ابتدای کار انصراف دهند. از سوی دیگر، دانشجوهای انصرافی باید به دانشگاه خسارت پرداخت کنند؛ یعنی حتی اگر دانشجویی به هر دلیلی فوت هم کرد، خانواده او باید به دانشگاه خسارت پرداخت کنند! مشکل اساسی هم این است که حقوق رزیدنت با شرایط اقتصادی موجود، همخوانی ندارد و بچهها مدام واهمه دارند که آنها را کشیک اضافه نگه دارند یا تحصیلشان طول بکشد؛ بهویژه آنهایی که در رشتههای جراحیدار تحصیل میکنند. برخی از همکلاسیهایم به خاطر درآمد اندکشان ترجیح دادند انصراف داده و بهعنوان پزشک عمومی کشیک بدهند تا درآمد بیشتری به دست آورند.» محمد، رزیدنت دیگری که در سال اول یکی از رشتههای پرطرفدار تحصیل میکند نیز با گلایه از عدم حمایتهای نظامپزشکی میگوید که این سازمان بهرغم اینکه از رزیدنتها هزینه عضویت دریافت میکند، آنها را مورد حمایت خود قرار نمیدهد: «فقط کافی است اتفاقی بیفتد و دست رزیدنت به کسی بخورد؛ آن وقت است که این سازمان فرد را مواخذه و سرزنش میکند؛ همچنین سهمیهای به نام مناطق محروم در نظر گرفتهاند که فرد باید تعهد بدهد حدود 12 سال در این مناطق مشغول به کار شود و حق خارج شدن از کشور را هم ندارد. انتخاب جایی که قرار است فرد طبابت کند هم دست خودش نیست؛ درحالیکه ممکن است پزشک بسته به روحیه خود بخواهد محلی را که در آن کار خواهد کرد، انتخاب کند.» این مشکلات دستبهدست همه داده تا رزیدنتها از شرایط موجود خود خسته و افسرده شوند. محمد شریفیمقدم، دبیر کل خانه پرستاران ایران، درباره آسیبهای اجتماعی ناشی از کار کادر درمان به تجارتنیوز میگوید: «بسیاری از کادر درمان به دلایل فشار کاری زیاد، حقوق کم و استرس ناشی از کار با آسیبهای اجتماعی زیادی مواجه میشوند.» او میگوید: «با تجربه سالهای کاری و مواجهه با رزیدنتها میگویم که قشر بسیار مظلومی هستند. آنها استرس بالای ناشی از مسئولیت جان مردم و فشار کاری زیاد را متحمل میشوند. برخی از آنها را به بیمارستانهای خصوصی هم میبرند؛ بدون پرداخت هزینهای. اگر اعتراضی هم کنند استاد نمره قبولی به آنها نمیدهد.»




