حتی ابتلای خفیف به کرونا هم مغز را تحت تأثیر قرار می‌‌دهد

بیش از 18 ماه از آغاز همه‌‌گیری کووید-19 می‌‌گذرد و پژوهشگران در تمام این مدت مشغول گردآوری اطلاعات جدید و مهمی بوده‌‌اند که ما را از تأثیرات این بیماری بر ذهن و بدن آگاه‌‌تر می‌‌کند. این یافته‌‌ها نگرانی‌‌هایی را دربارۀ تأثیرات درازمدتی که ویروس کرونا ممکن است بر برخی فرآیندهای زیستی ازجمله روند پیر شدن و سالخوردگی داشته باشد، برانگیخته است.

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۶ - دوشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۰
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه

به‌‌عنوان یک متخصص علوم اعصاب شناختی، پژوهش‌‌های پیشین من بر درک این مسئله متمرکز بوده است که چطور تغییرات طبیعی مغز درنتیجۀ پیر شدن افراد، توانایی‌‌های آن‌‌ها را درزمینۀ تفکر و حرکت، مخصوصاً در سنین میان‌سالی و پس‌ازآن، تحت تأثیر قرار می‌‌دهد؛ اما همچنان که شواهد بیشتری نشان داد که کووید-19 می‌‌تواند برای ماه‌‌ها یا حتی مدت‌زمان طولانی‌‌تری پس از ابتلا، بدن و مغز را تحت تأثیر قرار دهد، من و تیم پژوهشی‌‌ام نیز بر آن شدیم تا به بررسی تأثیرات احتمالی این بیماری بر فرآیند طبیعی سالخوردگی بپردازیم.

بررسی پاسخ مغز به کووید-19

در ماه اوت سال 2021، مطالعه‌‌ای ابتدایی اما در مقیاسی گسترده انجام شد که به بررسی تغییرات مغز در افرادی می‌‌پرداخت که بیماری کووید-19 را تجربه کرده بودند. این پژوهش توجه بسیاری را در جامعۀ عصب‌‌شناسی به خود جلب کرد.
در این مطالعه، پژوهشگران از پایگاه داده‌‌ای بهره بردند که با نام بانک اطلاعات زیستی بریتانیا (UK Biobank) شناخته می‌‌شود و شامل داده‌‌های تصویربرداری مغزی بیش از 45000 بریتانیایی از سال 2014 به بعد است. این مسئله ازآن‌جهت حائز اهمیت است که داده‌‌های مبنا و تصاویر مغزی تمام این افراد از زمان قبل از همه‌‌گیری کووید-19 در این بانک اطلاعاتی موجود بوده است.
این تیم پژوهشی به تحلیل و بررسی داده‌‌ها و تصاویر مغزی گفته‌‌شده پرداختند و سپس افرادی را که ابتلای آن‌‌ها به کووید-19 تشخیص داده شده بود، برای اسکن‌‌های مغزی بیشتر فراخواندند. پژوهشگران افرادی را که به کووید-19 مبتلا شده بودند با آن‌‌هایی که این بیماری را تجربه نکرده بودند مقایسه کردند و برای این کار ابتدا با دقت فراوان، افراد را بر مبنای سن، جنسیت، زمان و مکان آزمایش تصویربرداری اولیه و همچنین عواملی که به‌‌طورمعمول در احتمال ابتلای افراد به بیماری‌‌ها تأثیرگذار هستند، مثلاً وضعیت جسمانی و سلامت افراد و شرایط اجتماعی و اقتصادی آن‌‌ها، تفکیک کرده و با یکدیگر تطابق دادند.
پژوهشگران دریافتند که بین افرادی که به کووید-19 مبتلا شده بودند و آن‌‌هایی که این بیماری را تجربه نکرده بودند، تفاوت‌‌های چشمگیری در مادۀ خاکستری مغز وجود دارد. مادۀ خاکستری متشکل از جسم سلولی نورون‌‌هایی است که اطلاعات را در مغز پردازش می‌‌کنند. به‌‌طور ویژه، ضخامت بافت مادۀ خاکستری در بخش‌‌هایی از مغز که با نام لوب پیشانی و لوب گیجگاهی شناخته می‌‌شوند در گروه مبتلایان به کووید-19 کمتر شده بود و به‌‌طور قابل‌‌ملاحظه‌‌ای با الگوهای معمول در بین افرادی که این بیماری را تجربه نکرده بودند، تفاوت داشت.
طبیعی است که به‌مرورزمان و متناسب با افزایش سن افراد، شاهد تغییراتی در حجم یا ضخامت مادۀ خاکستری مغز آن‌‌ها باشیم اما تغییراتی که در مبتلایان به کووید-19 دیده می‌‌شد از حد معمول بیشتر بودند.
اما نکتۀ جالب‌توجه اینجاست که وقتی پژوهشگران افرادی را که بیماری آن‌‌ها در حدی جدی شده بود که کارشان به بستری شدن در بیمارستان انجامیده بود از دیگران جدا کردند، متوجه شدند که تغییرات مغزی ایجادشده در این افراد مشابه کسانی بود که انواع خفیف‌‌تری از کووید-19 را تجربه کرده بودند. به‌‌عبارت‌‌دیگر، تمام افرادی که به کووید-19 مبتلا شده بودند، مقداری از حجم مغزی خود را نیز از دست داده بودند حتی اگر بیماری آن‌‌ها در حدی جدی و شدید نبود که نیازمند بستری شدن در بیمارستان بوده باشند.
درنهایت، پژوهشگران تغییرات ایجادشده در نحوۀ اجرای برخی وظایف شناختی را نیز بررسی کردند و دریافتند که افرادی که به کووید-19 مبتلا شده بودند، در مقایسه با کسانی که این بیماری را تجربه نکرده بودند، هنگام پردازش اطلاعات عملکرد کندتری داشتند.
ازآنجاکه یافته‌‌های این پژوهش هنوز به‌‌طور رسمی مرحلۀ داوری همتا را نگذرانده‌‌اند، لازم است فعلاً در تحلیل و تفسیر این نتایج محتاطانه عمل کنیم؛ بااین‌‌وجود، گستردگی نمونۀ تحقیق، دسترسی به داده‌‌های تصویربرداری مغزی افراد هم قبل و هم بعد از بیماری و همچنین تطابق‌‌دهی دقیق آن‌‌ها با افرادی که به کووید-19 مبتلا نشده‌‌اند، از نقاط قوت این پژوهش هستند و باعث شده‌‌اند که این مطالعۀ مقدماتی به‌‌طور ویژه‌‌ای ارزشمند باشد.

تغییرات به‌‌وجودآمده در حجم مغز چه نتایجی به دنبال دارد؟

در مراحل آغازین همه‌‌گیری کووید-19، یکی از شایع‌‌ترین و معمول‌‌ترین عوارضی که توسط افراد مبتلا به این بیماری گزارش می‌‌شد، از دست دادن حس بویایی و چشایی بود.
نکتۀ جالب‌توجه و البته تکان‌‌دهنده اینجاست که بخش‌‌هایی از مغز که پژوهشگران بریتانیایی در مطالعات خود به تأثیرپذیری آن‌‌ها از کووید-19 پی برده بودند، همگی به پیاز بویایی مرتبط هستند. پیاز بویایی ساختاری در نزدیکی بخش جلویی مغز است که سیگنال‌‌های مربوط به بو را از بینی به بخش‌‌های دیگر مغز مخابره می‌‌کند. پیاز بویایی با برخی قسمت‌‌های لوب گیجگاهی نیز ارتباطاتی دارد. بحث لوب گیجگاهی اغلب در پس‌‌زمینۀ موضوعات مربوط به فرآیند پیر شدن و بیماری آلزایمر مطرح می‌‌شود چراکه هیپوکامپ در این بخش از مغز قرار دارد. با توجه به دخالت هیپوکامپ در حافظه و فرآیندهای شناختی، احتمال می‌‌رود که این ساختار مغزی نقشی کلیدی را در روند پیر شدن ایفا کند.
حس بویایی در پژوهش‌‌های مرتبط با بیماری آلزایمر نیز اهمیت ویژه‌‌ای دارد چراکه برخی شواهد نشان داده است که حس بویایی افرادی که در خطر ابتلا به این بیماری هستند، دچار ضعف و نقصان شده است. اگرچه هنوز برای هرگونه نتیجه‌‌گیری دربارۀ عوارض درازمدت تغییرات مغزی به‌‌وجودآمده در اثر کووید-19 بسیار زود است اما بررسی ارتباطات احتمالی بین این تغییرات مغزی و موضوع حافظه بسیار جالب و حائز اهمیت است، به‌‌ویژه اگر بخش‌‌های مغزی دخیل و اهمیت آن‌‌ها در بحث حافظه و بیماری آلزایمر را نیز مدنظر قرار دهیم.

گام‌‌های پیشِ رو

این یافته‌‌های جدید پرسش‌‌های بسیار مهم اما بدون پاسخی را پیش روی پژوهشگران قرار داده است: تغییرات مغزی ایجادشده در پی ابتلا به کووید-19 چه تأثیری بر فرآیند و سرعت پیر شدن افراد خواهند گذاشت؟ و اینکه آیا مغز می‌‌تواند به‌مرورزمان تا حدی عوارض به‌‌وجودآمده درنتیجۀ این عفونت ویروسی را بهبود ببخشد؟
روشن است که با حوزه‌‌های گسترده و فعالی برای مطالعه و پژوهش مواجه شده‌‌ایم و من و تیم پژوهشی‌‌ام نیز به‌نوبۀ خود و همگام با تحقیقات مستمر و جاری‌‌مان درزمینۀ فرآیند پیر شدن مغز، می‌‌کوشیم به برخی از این پرسش‌‌ها پاسخ دهیم.
پژوهش‌‌های ما نشان می‌‌دهد که همگام با پیر شدن افراد، مغز آن‌‌ها نیز به‌‌طور متفاوتی فکر می‌‌کند و اطلاعات را پردازش می‌‌کند. به‌‌علاوه، به‌مرورزمان در افراد شاهد تغییراتی در نحوۀ حرکت‌‌دهی بدن و نیز چگونگی یادگیری مهارت‌‌های حرکتی جدید بوده‌‌ایم. دهه‌‌ها مطالعه و پژوهش نشان داده است که پردازش و دست‌‌ورزی اطلاعات، مثلاً به‌روز کردن یک لیست ذهنی از خریدهای سوپرمارکتی، برای افراد مسن‌‌تر کار دشوارتری است؛ اما این افراد معمولاً می‌‌توانند اطلاعات خود دربارۀ واقعیت‌‌های موجود و نیز دانش واژگانی‌‌شان را محفوظ بدارند. در ارتباط با مهارت‌‌های حرکتی نیز می‌‌دانیم که افراد مسن‌‌تر همچنان می‌‌توانند این مهارت‌‌ها را یاد بگیرند اما فرآیند یادگیری آن‌‌ها در مقایسه با جوان‌‌ترها کندتر است.
وقتی بحث ساختار مغز در میان باشد هم به‌‌طورمعمول در بزرگ‌سالان بالای 65 سال شاهد کاهش حجم یا بزرگی مغز هستیم و این کاهش فقط به یک منطقۀ خاص محدود نمی‌‌شود. این تفاوت‌‌ها در بسیاری از قسمت‌‌های مغز قابل‌مشاهده است. به‌‌طورمعمول هم‌زمان با افزایش سن شاهد افزایش حجم مایع مغزی-نخاعی نیز هستیم، ماده‌‌ای که فضاهای ایجادشده درنتیجۀ از دست رفتن بافت مغز را پر می‌‌کند. در ضمن، مادۀ سفید نیز در افراد مسن کمتر دست‌‌نخورده و سالم مانده است. مادۀ سفید عایق آکسون‌‌ها یا همان رشته‌‌های بلندی است که تکانه‌‌های الکتریکی را بین سلول‌‌های عصبی انتقال می‌‌دهند.
ازآنجاکه امید به زندگی در دهه‌‌های گذشته افزایش یافته است، افراد بیشتری نیز به سنین بالاتر می‌‌رسند. باوجوداینکه هدف همگان این است که عمر درازی داشته باشند و در سلامت زندگی کنند، حتی در بهترین حالت ممکن یعنی وقتی‌‌که فرد روند پیری را بدون ابتلا به بیماری یا ناتوانی‌‌های دیگر طی می‌‌کند، درهرحال سالخوردگی و پیری تغییراتی را در نحوۀ فکر کردن و حرکت کردن او ایجاد خواهد کرد.
درک این موضوع که تمام قطعات این جورچین چطور در کنار هم قرار می‌‌گیرند به ما کمک خواهد کرد تا از رمز و رازهای پیر شدن و سالخوردگی پرده برداریم و بدین ترتیب کیفیت زندگی و عملکرد افراد مسن را بهبود ببخشیم؛ و البته در شرایط کنونی، با توجه به همه‌‌گیری کووید-19، این پژوهش‌‌ها می‌‌تواند به ما کمک کند تا دریابیم که مغز نیز تا چه اندازه می‌‌تواند پس از ابتلا به بیماری ترمیم پیدا کند.

این مطلب ترجمۀ مقاله‌‌ای است به قلم جسیکا برنارد، دانشیار علوم اعصاب شناختی در دانشگاه تگزاس ای‌‌اندام که در تاریخ 24 سپتامبر 2021 در وب‌‌سایت کانورسیشن (theconversation.com) منتشر شده است. این سازمان رسانه‌‌ای می‌‌کوشد نتایج پژوهش‌‌ها و مقالات منتشرشده توسط محققان، متخصصین و دانشگاهیان در حوزه‌‌های مختلف را در دسترس عموم قرار دهد.