به گزارش اصفهان زیبا؛ مازندران و گیلان؛ دو استان شمالی که حالا توجه اصفهانیها را به خود جلب کردهاند و به دلیل جذابیتهای بالا و همچنین نداشتن مشکلات زیستمحیطی به مقصدی برای مهاجرت و زندگی و سرمایهگذاری تبدیل شدهاند. کافی است نگاهی به دور و بر خود بیندازید و با دوست و آشنا گپی بزنید؛ محال است که در بین آنها کسانی را پیدا نکنید که قطعه زمین یا ویلایی هرچند کوچک و جمعوجور در یکی از شهرهای شمالی خریداری نکرده باشند یا به دلیل آب و هوای خوب، قصد مهاجرت به آنجا را نداشته باشند.
شهرهای شمالی فاکتورهای زیادی برای جذب مهاجرت دارند؛ فاکتورهایی که شاید خیلی وقت است در استان اصفهان ردپایی از آنها دیده نمی شود و شهری که تا پیش از این خودش پذیرای مهاجران مختلف بود، حالا دارد به مرور نیروهای انسانی و سرمایههای خود را از دست میدهد. بحران فرونشست و آلودگی هوا و بیآبی و توسعه صنایع و بارگذاریهای بیش از حد مجاز دست به دست هم دادهاند تا تیشه به ریشه اصفهان بزنند و روز به روز شرایط زندگی در این سرزمین را دشوارتر کنند؛ پس در این شرایط آنها که توان مالی بهتری دارند و نسبت به شرایط آینده این شهر نگاه واقعبینانهتری دارند، چمدان میبندند و به شهرهای شمالی کوچ میکنند؛ جایی که دیگر خبری از آلودگی و صنایع غولپیکر نیست و نرخ فرونشست نیز در آنها بسیار پایین است.
اما این کوچ اجباری چه سرنوشتی را برای اصفهان و اصفهانیها و همچنین ساکنان شهرهای شمالی رقم خواهد زد؟ علی زنگیآبادی، دانشیار برنامهریزی شهری دانشگاه اصفهان که در گفتوگو با «اصفهانزیبا» عوامل زیستمحیطی را عامل اصلی مهاجرت اصفهانیها به شهرهای شمالی میداند، میگوید باید هر چه زودتر برای حل مشکلات زیستمحیطی اصفهان کاری کرد؛ در غیر این صورت، افرادی که از توان مالی خوبی برخوردار هستند و تحصیلکردهاند، از این استان مهاجرت میکنند و عرصه را برای مهاجران خارجی مثل افغانستانیها و پاکستانیها باز می کنند؛ مهاجرانی که حضور گسترده آنها میتواند به اصفهان لطمه وارد کند؛ چرا که دیگر اصفهانی وجود ندارد که هویت و شناسنامه اصفهان برایش مهم باشد.
در سالهای اخیر، شاهد تمایل مهاجرت اصفهانیها به شهرهای شمالی یا سرمایه گذاری در آنها هستیم. به نظر شما چه اتفافی افتاده است که این تمایل در اصفهانیها به وجود آمده؟
عوامل مختلفی در تمایل اصفهانیها به مهاجرت از اصفهان به شمال نقش دارد که مهمترین آن وضعیت اکولوژیکی این شهر است که در رأس آنها به فرونشست زمین میتوان اشاره کرد؛ به طوری که نرخ فرونشست در برخی از محدودههای شهری اکنون به 15 سانتیمتر رسیده و همین هم میتواند سرمایهگذاری در این شهر را به خطر بیندازد و حدود 70 درصد از اصفهان نیز درگیر این پدیده شدهاند؛ البته شدت آن متفاوت است.
اما در خیلی از مناطقی که دچار فرونشست است، همچنان میبینیم که باز افرادی ساکن میشوند و خرید و فروش ملک نیز انجام میشود!
این موضوع نیز به دو مسئله برمیگردد؛ اول اینکه اصفهان، همچنان مطلوبیت خود را تا حدی حفظ کرده است و اکنون اضافه سرمایههای این شهر دارد به جاهای دیگر منتقل میشود. در این مناطق که تصادفا تراکم بالایی هم دارند، همچنان خرید و فروش و سکونت مشاهده می شود که بخشی از این موضوع به دلیل آگاهی نداشتن مردم از وضعیت آن مناطق و عدم باور به فرونشست است. نکته دیگری که مسئلهساز شده است، آلودگیهای زیستمحیطی است و وضعیت اصفهان را بحرانی کرده است؛ آلودگی که بیشتر از همه شهرهای دیگر کشور در این شهر است و مشکل دیگر هم نوع آلودگیها در این کلانشهر خطرناک است؛ چرا که آلایندههایی مثل پتروشیمی و پالایشگاه و ذوبآهن و فولاد و سیمان سپاهان و… در اصفهان وجود دارد.
از سوی دیگر اصفهان به اشباع جمعیتی رسیده است که این موضوع نیز آسیبهای جدی را به همراه دارد؛ مثلا یکی از آسیبها ساخت شهرک چهارم در اصفهان است که به محدودیتهای منابع آبی و فرونشست و… دامن میزند.
نرخ بالای بیکاری در اصفهان نیز مزید علت شده است که این بخش بخشی اعظمی از سرمایههای اجتماعی و نخبگان هستند که به خارج از استان یا کشور مهاجرت میکنند. اما یکی از هدفهای مهاجرت اصفهانیها شهرهای شمالی است و در جاهای دیگر سرمایهگذاری میکنند. باید صنایع آلاینده اصفهان به جاهای دیگر منتقل شوند؛ صنایعی که اتفاقا آب بسیار زیادی هم مصرف میکنند و مرتب توسعه مییابند. اگر بتوان جلوی توسعه آنها را گرفت و به جنوب کشور منتقل کرد، قطعا مشکلات اصفهان حل خواهند شد.
آیا خود انتقال صنایع به جنوب کشور موجب افزایش مهاجرت نمیشود؛ چرا که خیلی از افراد به خاطر همین صنایع به اصفهان مهاجرت کردهاند!
با فضایی روبهرو هستیم که اگر مهاجرفرستی به جنوب کشور انجام شود، کشور توسعه خواهد یافت؛ چرا که همچنان سرمایه در اصفهان است. این تیپ مهاجرت خیلی منفی نیست بلکه مهاجرت نخبگان است که مشکل ایجاد میکند. برای همین هم خیلیها تمایل به مهاجرت به شمال کشور را گرفتهاند؛ چرا که در استانهایی مثل مازندران سرمایهگذاری توجیه اقتصادی بسیار گستردهای دارد. برخی نیز به گیلان مهاجرت کردهاند. دلیل تمایل به سرمایهگذاری در مازندران به این خاطر است که خریدوفروش زمین و ملک در آن در حد گسترده انجام میشود و مرتب قیمت آن افزایش قیمت پیدا میکند. همچنین رشد زمین در آن بیشتر از گلستان و گیلان است. خیلی از اصفهانیها نیز در گیلان به خاطر عدم ترافیک ساکن شدهاند؛ درحالیکه سرریز مهاجر بالاخره این شهرها را نیز به اشباع میرساند و آنجا نیز با مشکل روبهرو میشود.
اماچه تضمینی وجود دارد که سرنوشت این شهرها نیز به وضعیت اصفهان دچار شود؟
فرونشست در کل شهر در حال وقوع است؛ به این دلیل که در سالهای بعد از انقلاب به اندازه 3 هزار و 400 سال از سفرههای زیرزمینی آب برداشت کردهایم و الان وارد فضایی شدهایم که با محدودیت منابع آبی روبهرو خواهیم شد. در شرایطی به سر میبریم که بهزودی با محدودیت شدید منابع آبی مواجه خواهیم شد؛ ضمن اینکه به تازگی طرح بن-بروجن نیز در چهارمحال و بختیاری به افتتاح رسیده و در یک دهه اخیر هم اراضی کشاورزی در چهارمحال و بختیاری توسعه یافتهاند و گسترده شدهاند و مردم این سرزمین به طور وسیع اقدام به باغکاری کردند. انتقال آب به یزد و آلودگیهای تحمیلشده به آب که ناشی از سیستم آبیاری نامناسب است و آبیاری محصولات کشاورزی با آبهای آلوده و به یدک کشیدن عنوان آلودهترین شهر کشور همه دست به دست هم دادهاند تا اصفهان به فضایی تبدیل شود که هر کسی توان زندگی در آن را نداشته باشد.
نرخ بالای ام اس و سرطان در این استان نیز مزید بر علت شده است تا برخیها تمایلشان برای زندگی در اصفهان را از دست بدهند. فرونشست اکنون اصفهان را محاصره کرده است؛ به طوریکه شهرک هوانیروز در خانهاصفهان به دلیل شدت ترکها و از بین رفتن ساختمانها تخلیه شده است؛ البته این مشکل تنها مختص خانهاصفهان نیست و در همه جا به چشم میخورد؛ همین حالا، چندین ترک بر روی سیوسهپل مشاهده میشود و ارتفاع آنها از سمت هتل پل به این طرف حدود 7 تا 8 سانتیمتر میرسد. همه این عوامل باعث شده است تا اصفهان به تدریج به سمت از بین رفتن پیش برود؛ چرا که سرمایه اصلی اصفهان پس از مردمانش، ابنیه تاریخی و جاذبههای گردشگری است که آن هم حالا تحتتأثیر فرونشست قرار گرفتهاند.
قطعا این موضوع بر صنعت توریسم و گردشگری نیز تأثیر میگذارد؟
بله، فرونشست آثار را به مرور از بین میبرد. از طرف دیگر وقتی فضا به گونهای باشد که امکان بازدید از ابنیه تاریخی به دلیل فرونشست وجود نداشته باشد، دیگر گردشگری به اصفهان سفر نخواهد کرد. وقتی دیگر زایندهرودی وجود نداشته باشد، کمتر کسی رغبت میکند به اصفهان سفر کند. همه اینها بحرانهای زیستمحیطی هستند که مدیریت نادرست موجب بروز آنها شده است. آلودگی هوا در اصفهان بیداد میکند؛ آلودگی که اگرچه برخی مدعی هستند ناشی از خودرو است؛ اما شواهد نشان میدهد که وجود صنایع دلیل عمده آن است. میزان آلایندگی که صرفا ذوبآهن ایجاد میکند، دودهای ناشی از اگزوز خودروها و اتوبوسهای واحد بسیار بیشتر است.
از سوی دیگر درست است که اکنون، مترو در اصفهان فعالیت میکند؛ اما یک خط مترو برای شهری که بیش از 2 میلیون نفر جمعیت دارد، قطعا پاسخگو نخواهد بود و باید بهسرعت برای توسعه آن سرمایهگذاری کرد؛ بهگونه ای که تا پنج سال آینده، حداقل پنج خط مترو در اصفهان فعالیت داشته باشد. فعالیت بیآرتیها اگرچه نقطه مثبتی در توسعه حملونقل عمومی است، همچنان جای کار دارد و نیازمند توسعه است؛ به گونه ای که مردم بتوانند به سهولت از حملونقل عمومی استفاده کنند. به هر حال، مشکلات مختلف دست به دست هم داده است تا خیلی از اصفهانیها تصمیم به مهاجرت به استانهای شمالی بگیرند که فاکتورهای جذابی برای زندگی یا سرمایهگذاری دارند؛ درحالیکه خود این موضوع باعث ایجاد مشکل در استانهای مقصد میشود؛ برای مثال، ویلاسازی و ساختمانسازی به جنگلها و مراتع و کوهستانها آسیب میزند.
از سوی دیگر معلوم نیست که این استانها در آینده با مشکلاتی مثل کمآبی و فرونشست مواجه نشوند؛ برای مثال، گیلان تا دو سال پیش درگیر فرونشست نشده بود؛ اما حالا نام این استان نیز در زمره استانهای درگیر این پدیده قرار گرفته است. پس باید هر چه زودتر برای حل مشکلات زیستمحیطی اصفهان کاری کرد؛ در غیر این صورت، افرادی که از توان مالی خوبی برخوردار هستند و تحصیلکردهاند، از این استان مهاجرت میکنند و عرصه را برای مهاجران خارجی مثل افغانستانیها و پاکستانیها باز می کنند؛ مهاجرانی که حضور گسترده آنها میتواند به اصفهان لطمه وارد کند؛ چرا که دیگر اصفهانی وجود ندارد که هویت و شناسنامه اصفهان برایش مهم باشد. اگر منابع آبی کنترل نشوند و آب به روستاهای شرق اصفهان نرسید، این روستاها کمکم تخلیه میشوند و ساکنانش چارهای جز مهاجرت به اصفهان و انتخاب شغلهای کاذب یا بیکیفیت نخواهند داشت.
مهاجرت اصفهانیها به شهرهای شمالی از نظر فرهنگی و ادغام فرهنگهای مختلف با یکدیگر چه تبعاتی را به همراه دارد؟
قطعا این اتفاق پیامدهایی دارد و ممکن است باعث زدوخوردها و ایجاد بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و همچنین اختلافات ملکی شود. شرایط اصفهان باعث شده است تا اصفهانی که تا پیش از این خود مهاجرپذیر بود، اکنون مهاجرفرست شود و به دلیل بحرانهای زیستمحیطی بسیار نتواند محل مناسبی برای زندگی یا سرمایهگذاری باشد. از سوی دیگر ساخت شهر چهارم در اصفهان نیز در آینده به مشکلات اصفهان دامن خواهد زد؛ مگر میشود جایی که تا پیش از این سکونتی وجود نداشته است، اکنون ساختمانسازی کرد؟ آبرسانی به این شهر چگونه خواهد بود؟ چطور میتوان جلوی فرونشست آن را گرفت؟ آیا توان مقابله با ریزگردها وجود دارد؟