به گزارش اصفهان زیبا؛
هر که شد مَحرمِ دل در حرم یار بمانْد
وآنکه این کار ندانست در انکار بمانْد
یکی از پرسشهای اساسی درخصوص معنای دولتمرد، در ایران پس از انقلاب اسلامی، نسبت و نحوه مواجهه آن با نظام سیاسی برآمده با انقلاب است. هرچند که اکثر دولتمردان بچههای این انقلاب بودهاند و بارها به آن ادای احترام کردهاند و بر پایبندی به آن سوگند یاد کردهاند؛ اما هیچگاه این نسبت بسامان نبوده است. نوع دولتمردان در این فضا به چالش رسیدهاند و این، مایه طعن نظام سیاسی شده است که اکثر رؤسایجمهور، عاقبتبهخیر نشدهاند. اکثر رؤسایجمهور به این نتیجه رسیدهاند که باید قانون اساسی اصلاح شود، در اکثر دورهها، موضوع حاکمیت دوگانه مطرح شده است و…
شخصیت سیاسی آیتالله رئیسی در این خصوص، در نقطه خاصی ایستاده است؛ جایی که گویی خیلی از این چالشها که در دهههای قبل پیش میآمد، گویی با حضور ایشان رنگ باختند. چگونه باید این مسئله را تحلیل کرد؟ آیا مسئله به شخصیت وابسته و بیاراده او بازمیگردد و یا چیزی دیگر در اینجا وجود دارد؟
حقیقت این است که نظام سیاسی ایران پس از انقلاب اسلامی، محصول حرکت چندصدسال مبارزات مردم ایران با استعمار و استکبار است. این نظام سیاسی، خلقالساعه تکوین نیافته و خلقالساعه به طرح و برنامههایی نرسیده است. در واقع، عقلی پشت این ساختار، آرمانها و اصول و طرحها و برنامهها وجود دارد که انکار آن برابر است با تعلیق و بیتاریخشدن. معمولاً دولتها در فضایی بر سر کار میآیند که گویی بناست چرخ را از نو بسازند.
آقای رئیسی عمیقاً به این تاریخ طیشده و این عقل شکلگرفته باورمند بود؛ برای همین، کار آقای رئیسی این بود که پروژههای نظام را جلو ببرد. اگر از این زاویه به مسئله نگاه کنیم، میبینیم که عقلانیت قابل توجهی در آن وجود دارد؛ یعنی تشخیص اینکه در افق این چندصدسال حرکت سیاسی مردم ایران، بهترین کار چیست؟ ساختن یک برنامه، بیتوجه به این تاریخ و بعد، زورزدن برای پیشرفتن آن یا احترام به این عقل جمعی و تاریخی؟ دولتها معمولاً در ایران، در نفی گذشته شکل میگرفتند و چهرهای ناجیانه برای خودشان قائل بودند. آقای رئیسی کمترین تنه را به دوره قبل خود وارد کرد. سعی کرد با همین بدنه موجود در نظام با تمام ضعفها و قوتها کار بکند؛ بنابراین یکی از ویژگیهای شخصیت سیاسی آقای رئیسی، باورمندی به هویت تاریخی انقلاب بود و این باورمندی ناشی از گشودگی نسبت به عقل جمعی و تاریخی ایرانیان بود.
ثمره این شخصیت کجا خودش را بهتر نشان میدهد؟ در تعاملات جهانی. طرف خارجی کاری به هوش و استعداد سیاسی دولتمرد ندارد. برای او مهم است که چقدر میتواند اعتماد کند که این دولتمرد، واقعاً نماینده ایران است. راز اقبال دولتها به آقای رئیسی این بود که او امتداد نظام سیاسی ایران بود. این امتدادبودن، قدرت عجیبی برای دولتمرد به همراه دارد. در دوره آقای رئیسی دیگر طرفهای خارجی احساس نمیکردند، دولت یک زائده چهارساله است و ارزش ندارد که با او طرفحساب شویم و باید مستقیم سراغ بیت رهبری برویم.
اینجاست که میشود گفت «از قضا سرکه انگبین صفرا فزود». طرحها و پروژههای دولتها که برآمده و امتداد مسئلههای نظام و مردم نباشد، به جای آنکه موجب قوت آنها شود، موجب ضعفشان خواهد شود و مراودات داخلی و بیرونی آنها را دچار فرسایش خواهد کرد.