پرسه‌ای در کانال تلگرامی دکتر محسن رنانی

در کانال تلگرامی آقای رنانی چرخ می‌خورم. تنوع موضوع‌ها سرسام‌آور است. از هر دری سخن رفته است؛ اما یک وجوه اشتراکی هم به چشم می‌خورد.

تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ - شنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۳
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
پرسه‌ای در کانال تلگرامی دکتر محسن رنانی

در کانال تلگرامی آقای رنانی چرخ می‌خورم. تنوع موضوع‌ها سرسام‌آور است. از هر دری سخن رفته است؛ اما یک وجوه اشتراکی هم به چشم می‌خورد. یکی از آن‌ها، خودتحقیری و سیاه‌نمایی است؛ از انکار هوش بالای انسان ایرانی، خرافاتی‌خواندن فرهنگ ایرانی، صدای اشقیای کربلا خواندن همه مداحی‌ها، تباهی فقه‌اندیشی، کودک‌خواندن جامعه ایران، زنگ‌زده‌خواندن مدرسه، ناتوانی ایرانیان در ارتباط، تربیت معیوب خانواده ایرانی و… .

جالب است که وجوه فرهنگ سنتی ما هیچ تشویقی را در آقای رنانی برنمی‌انگیزد. او حتی از دیدن همدلی‌ها و ایثارهای انسان ایرانی در شرایط سختی مثل سیل، زلزله، کرونا و… ناتوان است.

یکی دیگر از وجوه پرتکرار این کانال، تناقض‌هاست. در جایی از کانال می‌نویسد: «همه دعا کنند تا سیاست‌مداران، گامی چند از برج عاج خویش پایین بیایند و با مردم همدلی کنند…» اما جلوتر، رأی مردم اصفهان را که موردپسند حضرتشان نیست، دهاتی‌وار می‌دانند.

درحالی‌که در یک یادداشت رؤیاداشتن را ضرورت توسعه می‌داند، در یادداشت «حس نسبت»، عملا همه‌چیز را به ‌اندازه‌گیری و عدد و رقم، تقلیل می‌دهد.

رنانی که در کانالش از همه‌چیز می‌نالد، مهم‌ترین وظیفه نخبگان را خلق امید می‌داند.

آخرین تناقض اینکه، رنانی در یادداشت پیروزی و توسعه‌خواهی از ضرورت رعایت اخلاق پیروزی سخن می‌گوید و در یادداشت بعدی، مردم اصفهان را به خاطر رأیشان دهاتی می‌خواند.

یکی دیگر از وجوه مشترک، خودبرتربینی است. همه مشکلاتی که بعدا سر راه ایران پیش ‌آمده، قبلا در کتابی یا یادداشتی توسط آقای رنانی تذکر داده شده است و این دیگران هستند که با بی‌توجهی به این کتاب‌ها و یادداشت‌ها، ایران را نابوده کرده‌اند. در یادداشتی می‌گوید: «نمی‌دانم در این سال‌ها مسئله مهمی بوده است که من درباره آن سخن نگفته باشم؟» در بزنگاه‌های مهم کشور، آقای رنانی می‌گوید: «دیدید من گفته بودم؟»

جالب است که در پس برخی حمایت‌های سیاسی آقای رنانی حوادثی هم اتفاق افتاده که آقای رنانی ترجیح داده‌ است مسئولیت نپذیرد و سکوت اختیار کند؛ مثل آبان 96!

نکته مشترک دیگر، ایجاد تنش میان مردم و حاکمیت است. رنانی در 19مرداد96 در ماجرای قتل یک کودک، حکومت را مقصر اصلی نامید و خواستار آن شد که بساط محاکمه در افکار عمومی گشوده شود. امثال رنانی سال‌هاست دارند تخم بدبینی را در جامعه می‌کارند؛ او حتی در ماجرای انفجار در دانشگاه افغانستان، یقه امام‌جمعه‌های ایران را می‌گیرد.نکته مشترک دیگر، احساس خستگی و فرسودگی دائم اوست. چندین بار تصمیم می‌گیرد تا مدتی تحلیل ننویسد و بازهم عهد می‌شکند. یک جا می‌نویسد: «رنانی پس از این نوشته دیگر هیچ یادداشتی برای انتشار در کانال تلگرامی خود نخواهد نوشت.» در کانال رنانی، مدام ناله می‌شنوی و از حال ناخوش برایت حرف زده می‌شود. مدام از فروپاشی می‌گوید. یک جا هم می‌گوید: «احساس می‌کنم کار روشنفکری نیز به پایان راه خود رسیده است.» رنانی در 1401 حتی به استفراغ مبارک و فحش مبارک هم می‌رسد.

به این فکر می‌کنم که این‌ها چه بر سر ذهن و روان مخاطب می‌آورد؟ جامعه‌ای که مدام از استادان خود تناقض دیده، تحقیر شده، ناله و افسردگی دریافت کرده و در شکاف‌ها و دعواهای اجتماعی و سیاسی هل داده شده است، چگونه می‌خواهد به توسعه برسد؟ بنا دارم دغدغه آقای رنانی را برای توسعه ایران باور کنم. آقای رنانی خود به این پرسش پاسخ دهد: «فراتر از متن‌هایی که در اختیار مخاطب می‌گذاریم، آیا جان کلام ما و فرامتن ما نسبتی هم با توسعه ایران دارد؟»