به گزارش اصفهان زیبا؛ صبح پاییزی پنجشنبه است و خورشید تن داغش را پهن کرده وسط امامزاده درب امام. دو خانواده وسط حیاط در کنار باغچه نشستهاند. در کنار آنها دو پیرمرد خوشرو بر حال و هوای مساعد امامزاده میافزایند. یکی از آنها میگوید «عکسهای ما برای لب قندان خوب است» و هر دو باهم میخندند. زنها روی حصیری نشستهاند و بساط نان و ماست نذری را روبهراه کردهاند.
زن جوان چشمهای ماشیاش را میاندازد در چشمهای من و میگوید: «بیایید برایتان لقمه بگیرم.» چهارزانو مینشینم در کنار آنها و چند لقمه از نان و ماست نذری میخورم. از مادری که در کنارم نشسته است میپرسم از کجا آمدهاید؟ میگوید: «نجفآباد. صبح زود آمدهایم تا فضا برای نشستن باشد.» آنطور که خادم امامزاده میگوید، پنجشنبهها جا برای سوزنانداختن نیست و گوشهگوشه امامزاده پر میشود از مردمی که از شهرها و شهرستانهای اطراف به این مکان مقدس میآیند.
روبهروی درب اصلی چند در کوچک چوبی است که بسته است. حیاط مرکزی امامزاده مشرف میشود به دو حیاط دیگر. سمت راست، ورودی امامزاده و مسجد است و سمت چپ حسینیه قرار دارد. به حیاط سمت راست که میرسی ورودی مردان و زنان را میبینی. کنج حیاط پیرمردها دوبهدو نشستهاند روی سکو و باهم درددل میکنند. درِ ورودی بخش زنان را با پرده ضخیم پلاستیکی پوشاندهاند؛ هم به جهت اینکه زنان از بیرون پیدا نباشند و هم به دلیل اینکه حائلی باشد برای ممانعت از سردی هوا به داخل.
وارد شبستان کوچکی میشوم. زن جوانی ابتدای ورودی مشغول تدریس قرآن به کودکانی است که دورتادور او نشستهاند. زن جوان بلند میخواند: «عم یتسائلون» و بچهها تکرار میکنند. معلم جوان اجازه نمیدهد از آنها عکس بگیرم. وارد بخش اصلی امامزاده که میشوم، مقبره آیتالله درچهای، از علمای معزز اصفهان قرار دارد و چند زن جوان و سالخورده مشغول دعا و مناجات هستند. از یکی از آنها میپرسم از کجا آمدهاید؟ میگوید: «خمینیشهر.» آرامش خاصی در این فضا حکمفرماست. دلت میخواهد ساعتها بنشینی و زل بزنی به ضریح چوبی امامزاده ابراهیم و زینالعابدین.
کاروانهای زیارتی از شهرهای اطراف اصفهان به اینجا میآیند و نان و ماست نذری میدهند
دعاهای زیر لبی زنان جوان و سالخورده به معنویت فضا میافزاید. چشمم را میگذارم به ضریح چوبی امامزاده و نگاه میکنم به داخل ضریح. پارچه سبزی کشیده شده روی قبور مطهر و تا چشم کار میکند، پول است.
لحظاتی مینشینم کنار زن میانسالی که از نجفآباد آمده است. از او میپرسم برای چه به این امامزاده میآیید؟ میگوید: «شنیدهام این امامزاده خیلی حاجت میدهد. دخترخالهام چندسالی مشکل بزرگی داشت و برای گرفتن حاجتش به این امامزاده میآمد و خدا را شکر با دعا و ختم مشکلش حل شد.»
از شبستان اصلی ضریح خارج میشوم. داخل حیاط چند زن و دختر جوان بهردیف ایستادهاند دورتادور شیر سنگی وسط حیاط و هرکدام سهمرتبه از زیر شیر رد میشوند.
خادم امامزاده همانطور که جارو میکشد، میایستد و میگوید: «خدا حاجت همه شما را بدهد.» از او میپرسم چرا این کار را انجام میدهند؟ میگوید: «به رسم دوران صفوی شیر سنگی در حیاط امامزاده بهمنظور حفاظت از امامزاده تعبیه شده است؛ اما امروزه بسیاری از زنان و دختران جوان برای باردارشدن و ازدواج این کار را انجام میدهند و حاجت میگیرند. البته ازدواج و بچهدارشدن خواست خداست و بدون اذن خدا کاری انجام نمیشود؛ اما برخی از زنان و دختران جوان به این موضوع اعتقاد دارند.»
او ادامه میدهد: «درب امام، امامزادهای قدیمی و اصلونصبدار است و بازدیدکنندگان زیادی دارد. سهشنبهها، پنجشنبهها و جمعهها اینجا خیلی شلوغ است و فوجفوج مردم برای گرفتن حاجت پناه میآورند به این امامزاده واجبالتعظیم.»
کنار درِ خروجی امامزاده که به خیابان ابنسینا منتهی میشود، مردی تسبیحبهدست ایستاده است. از من میپرسد این زنان و دختران برای چه موضوعی از زیر شیر سنگی رد میشوند و من صحبتهای خادم امامزاده را برای او بازگو میکنم.
قدمت امامزاده به زمان سلجوقیان برمیگردد
امامزاده ابراهیم و زینالعابدین دوتا از سه امامزاده دارای شجرهنامه و معتبر شهر اصفهان هستند که مردم بسیاری از دور و نزدیک هرساله برای بازدید از این مکان متبرکه تاریخی به اصفهان میآیند. این امامزاده که امروز به امامزاده درب امام شهرت یافته است، سالانه بسیاری از توریستهای عرب را که جدشان به این دو امامزاده برمیگردد به این مکان میکشاند. نسب این دو بزرگوار بر اساس شجرهنامه سادات امامی «ابراهیم بن محمد بطحانی بن قاسم بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب» است و قدمت این مکان که به زمان سلجوقیان برمیگردد، توسط دختر جهانشاه قراقویونلو بنا نهاده شد.
به گفته خادم امامزاده درب امام، دختر جهان شاه قراقویونلو ۷۰۰ سال پیش با آمدن بر سر خاک این دو امامزاده، حاجت خود را گرفت و بنای فعلی امامزاده را بنا نهاد. پسازآن اکثر شاهزادگان زمان صفوی و ایلخانی به این مکان آمدند و محمود افغان نیز در یکی از رواقهای این مکان تاریخی مدفون است.
این دو امامزاده در یک مقطعی از تاریخ به همراه کاروان بعد از شهادت امام رضا(ع) بهمنظور عرض تسلیت به نبیرهها و نوههای امام عازم ایران میشوند؛ اما سفر آنها در حالی است که سپاه هارونالرشید آنها را تا ایران تعقیب میکند. در این تعقیبوگریز دو امامزاده ابراهیم و زینالعابدین به محله درب امام اصفهان میرسند و به نبیرهها و نوههای سید بن جبیر که از یاران امام حسن مجتبی(ع) است، پناه میآورند. سید بن جبیر از مفسران قرآن است که برای ترویج دین اسلام به اصفهان سفر کرده بود و امروز در مسجدی داخل امامزاده مدفون است.
فلسفه نان و ماستهایی که مردم برای حاجات خود به نذر میآورند
دو امامزاده در حالی به نوههای سید بنجبیر پناه آوردند که او برای آنها نان و ماست آورده بود. در همین هنگام امامزاده ابراهیم و زینالعابدین توسط دشمنان به شهادت رسیدند و همین شد که از آن زمان تاکنون مردم برای رفع حاجات خود نان و ماست نذر دو امامزاده میکنند. هر حاجتگیرنده سه تا نان و ماست نذر میکند که یکی را قبل از گرفتن حاجت ادا و دو بار نذری نان و ماست را پس از اداشدن حاجت بین مردم توزیع میکند.
در شجرهنامه امامزاده ابراهیم و زینالعابدین آمده است که ۱۲ امامزاده دیگر نیز در این محل خاک هستند؛ اما محل دفن آنها مشخص نیست. امامزاده درب امام در کنار امامزاده احمد و اسماعیل از معتبرترین امامزادههای شهر اصفهان است.
در محله درب امام مکانی به نام خوابجون وجود دارد که امروز به محله بابلدشت معروف است و خوابگاه این دو امامزاده در این مکان قرار داشته است. گچبریهای کمنظیر این مجموعه تاریخیمذهبی ازجمله آثار گرانبهای میراثی است که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده؛ همچنین سردر این امامزاده از آثار نفیس به شمار میرود که با خط ثلث بر روی آن تزیین شده است.
یکی دیگر از اجزای ارزشمند این بنا پنجره گچبری امامزاده است که در دوران پهلوی بهمنظور نگهداری از آن به عمارت چهلستون انتقال داده شد. این امامزاده در دوران مختلف موردتوجه بسیاری از پادشاهان ایران قرار گرفته است و هریک بهتناسب معماری زمان خود بخشی را به این بنا افزوده یا ترمیم کردهاند.
ازجمله این پادشاهان که ارادت بسیار به این امامزاده داشته است، شاهعباس کبیر بود که به سبب توجه به این بنا بخشی از موقوفات خود را برای مصرف در این امامزاده هزینه کرد.








