به گزارش اصفهان زیبا؛ ارتباط میان جوامع بشری امری است اجتنابناپذیر و سرنوشت ملتها در تعامل و همکاری با یکدیگر نیز قابلتعریف است؛ آنچه برگرفته از خصوصیات فطری انسان است و مطمئنا در مسیر رشد و تکامل، به اشکال مختلف خودنمایی میکند. روابط بین ملتها نهتنها یک نیاز انسانی، بلکه یک ضرورت اجتماعی بهمنظور استفاده از ظرفیتها و تجارب یکدیگر برای تحقق اهداف طرفین بهشمار میرود و در قالب تعاون و تعامل و استفاده از تجارب از سوی قرآن کریم توصیه شده است.
آموزههای فقه اسلامی نیز بر این موضوع تأکید دارند و در این رابطه موازینی برای آن وضع کردهاند؛ اینکه انسانها باید در ارتباطات و همکاری با یکدیگر از اصولی همچون احترام به حقوق و کرامت یکدیگر و رعایت عدالت و حفظ مصلحت عمومی پیروی کنند.
در دنیای امروز نیز روابط بینشهری در حوزه بینالملل که به یکی از ارکان تعاملات جهانی تبدیل شده است، به شهرها این امکان را میدهد تا با بهرهگیری از ظرفیتهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خود، در عرصه جهانی نقشآفرینی کنند که این موضوع در جوامع اسلامی، بهخصوص نیازمند توجه به اصول فقهی و احکام شرعی است تا ضمن همسویی با ارزشهای اسلامی، اهدافی همچون ترویج عدالت، تقویت همبستگی میان مسلمانان و گسترش فرهنگ اسلامی در سطح بینالمللی را هم دنبال کند؛ رویکردی که علاوه بر رعایت اصول اخلاقی، مطمئنا میتواند به ایجاد توسعه پایدار و تقویت روابط بین شهرهای مسلمانِ همفکر در سطح بینالملل بینجامد. برای بررسی ابعاد مختلف این موضوع، با حجتالاسلام مسعود راعی، پژوهشگر و استاد حقوق بینالملل گفتوگو کردیم.
راعی از نگاه قرآن کریم به تعاملات بینالمللی و الزامات در این باره گفته و دیپلماسی شهری را از بعد فقهی و اسلامی موردارزیابی قرار داده است که در ادامه خلاصهای از اظهارات او را میخوانید.
معنای دیپلماسی شهری به زبان قرآن کریم
دیپلماسی شهری هنر برقراری مذاکره بین نهادهای دو شهر از دو کشور است؛ شهرهایی که توان ایجاد تعامل و توسعه روابط را در حوزه بینالملل دارند و از این فضا بهمنظور حل مشکلات خود و کشورشان با برنامهریزی و همکاری مشترک بهره میبرند؛ شهرهایی که قرار نیست به روابط دیپلماتیک و کنسولی با یکدیگر بپردازند؛ بلکه در استفاده از ظرفیتها و تجارب یکدیگر و بنابر مشترکات، توسعه و پیشرفت خود را رقم میزنند؛ روابطی که میتواند در قالب تفاهمنامههای خواهرخواندگی خودنمایی کند و یک دیپلماسی شهری قابلتوجه را به اجرا بگذارد.
این روابط همچنین میتواند کمکحال صلح بینالملل باشد و بهنوعی امنیت جهان را در مناطقی رقم بزند و از بروز تنشهایی توجیهناپذیر جلوگیری کند؛ بهخصوص در مواقع بحرانی و شرایط خاص، شهرها میتوانند فرصتهای حمایتی جذاب و قابلتأملی را برای خود از این طریق ایجاد کنند.
قرآن کریم نیز با توصیه به گشتوگذار در زمین و نگاه به امتها و اقوام گذشته و همچنین توجه به سازههایی ساخته دست امتهای مختلف (آثار مهندسی و غیرمهندسی) بهمنظور دریافت درس و پند از گذشتگان، معتقد است گذشته همچون آیینهای برای آینده عمل میکند تا بتوانند فضای تعامل را بهصورت حداکثری رقم بزند.
این هدف قرآن کریم با این آیه «تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ » عنوان شده است؛ آیهای که اساس آن کدواژه «تعاون» است. در واقع معنای دیپلماسی شهری به زبان قرآن کریم همان تعاون یا تعاون اجتماعی است.
ابعاد تعاون در قرآن کریم
تعاون در قرآن کریم بر مبنای نیکی و تقواست. آنچه ما در دیپلماسی شهری دنبال میکنیم توجه به منافع مشترک، همپنداریها، همدردی و همراهی با ارزشهای ملتهای دیگر، صلح و دوستی و پرهیز از فضاهای تنشزای غیرموجه و … است. اما در کنار نیکی بهعنوان نهادی که مربوط به احسان اجتماعی است، تقوا نیز قرار میگیرد. به عبارتی، درمواردی نیکی همان تقواست و در مواردی هم، تعاون همان تقوا معنی میشود.
در مواردی نیز با توجه به فضای جهانشمولی امروز و اینکه برخیها بر فرهنگهای غلط خود پافشاری بسیار دارند و اصرار دارند دیگران تابع آن فرهنگها شوند، مخصوصا در بحث نوع نگاه به خانواده، نگاه به روابط اجتماعی و آدابورسومهایی در جهت ارزشهای اجتماعی و ارزشهای دینی، قرآن کریم در این شرایط نگاه را برمیگرداند به اینکه آنچه مهمتر و اولویت است، تقواست؛ بنابراین این تعاون و دیپلماسی با همه خوبیهایی که دارد، باید در مسیری قرار گیرد که منجر به تقوا شود. این سخن بدان معناست که تقوا و نیکی مصداقا میتوانند یکی باشند و آن تقواست و این مسیر باید بر اساس تقوا رقم بخورد. اما در برابر نیکی و تقوا، گناه و ستم قرار دارد و خداوند در این آیه شریفه قرآن کریم مسلمانان را از معاونت در گناه و ستم نهی میکند؛ یعنی هرجا که بستر تقواست، اگر رعایت نشود، گناه و خطا و در نهایت سرپیچی از پروردگار رقم میخورد.
تعاون از نگاه قرآن نیاز به ضمانت اجرا دارد
نگاهی که امروزه در دنیای روابط و جامعهشناسی سیاسی وجود دارد و در قرآن کریم با ادبیات سیر و سیاحت و بالاتر از آن تفکر و بعد از آن دستور به تعاون تعریف شده است، نیاز به ضمانت اجرا دارد؛ بدین معنا که بهرهمندی از چنین فضای دیپلماسی و به تعبیر قرآنی تعاون تنها نباید به توصیه بسنده شود؛ بلکه نیاز به بسترسازی و فرهنگسازی و نهایتا ضمانت اجرا دارد.
قرآن کریم نیز در سوره حجرات آیه ۱۳ به این موضوع پرداخته و در آن بهدنبال ایجاد بسترسازیهای لازم و شکلدادن به ضمانت اجراست. آنطور که میفرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم ان الله علیم خبیر)؛ «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیرهها و قبیلهها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید؛ ولی گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست. خداوند، دانا و خبیر است.»
در واقع خداوند در این آیه به این نکته اشاره دارد که بستر همه این تفاوتها، شناخت بهتر از توانمندیهای یکدیگر، شناخت بهتر از فرصتهای یکدیگر و شناخت بهتر از نقاط قوت یکدیگر است. البته این شناختها منافاتی با این ندارند که شناخت دقیقتری از نقاط ضعف و چالشهای پیرامونی رقم بخورد؛ اما در اینکه هدف از این شناخت چیست هم باید گفت این بسترسازی و زیرساختی که قرآن کریم دنبال میکند، ما را باید به شناخت بهتری از یکدیگر برساند تا بر مبنای نقاط قوت و تعامل حداکثری، تلاشهایی برای ایجاد بسترهای بهتر صورت گیرد و درعینحال نیز همذاتپنداری و همفکری بهمنظور کاستن نقاط ضعف و تبدیل نقاط ضعفی که تهدید تلقی میشوند، به فرصتهایی در بستر تعاملات اجتماعی بینجامند.
قرآن کریم در ادامه این آیه سوره حجرات میفرماید: «ان اکرمکم عند الله اتقاکم»؛ بدین معنا که تمرکز بر تقوا بهمنظور این است که تفاوتها و تنوع فرهنگی تهدیدساز نشود؛ بلکه فرصتساز شود و در رسیدن به چنین فرصتهایی راهی جز ورود به دنیای تقوا وجود ندارد.
تجارت بینالملل از نگاه قرآنی
قرآن کریم همچنین در سوره «قریش» به بسترسازیهای تجاری در فضای بینالمللی که امروز به تجارت بینالملل معروف است، اشاره دارد؛ اینکه بسترسازیهای تجاری همراه با مراودات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی میتواند به زیباترشدن هرچه بهتر روابط میان جوامع بشری کمک کند.
ممکن است این سؤال مطرح باشد که چرا قرآن کریم بر روی تجارت دست گذاشته است؟ در این خصوص باید گفت که تجارت کمتر حوزهای است که در طول تاریخ مورد تنش قرار گرفته. در مقابل اما شاهد بودهایم که حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی معمولا با تنشهای گوناگونی مواجه شده است؛ در حالی که تنش در تجارت کمتر دیده میشود. علت هم آن است که انسانها بهشدت در این حوزه احساس نیاز به یکدیگر دارند و تلاش میکنند که خود را با مشکلات حاد تجاری و اقتصادی روبهرو نکنند و از همه ظرفیتها در این زمینه بهره ببرند. به همین خاطر بیجهت نیست زمانی که کشوری بهدنبال انجام یک حرکت شیطانی و آزاردهنده علیه کشور دیگر است، از ابزار تحریم اقتصادی استفاده میکند؛ فضایی که معمولا به دلیل اینکه توجه به نیازهای بنیادین انسانها دارد، باید از تنش و چالش به دور باشد و به همین خاطر در یک فضای شیطنت و آزاردهنده مورد هجمه برخی از دولتها نیز قرار میگیرد.
در همین زمینه نیز برخی از قواعد فقهی مسائلی را به زیبایی مطرح کردهاند؛ ازجمله قاعده صلح، قاعده تعاون و اصل همزیستی مسالمتآمیز که در فضاهای فقهی ما، بهشدت موردتوجه فقهای بزرگوار قرار گرفته است.