به گزارش اصفهان زیبا؛ همیشه چند روز مانده به محرم من را صدا میزنند و میگویند: «بحران مالی داریم؛ از سال قبل هم بدهی داریم و امسال باید بتوانیم کمکهای مردمی بیشتری جمعآوری کنیم و از پس مخارج هیئت بربیاییم.»
وقتی از آنها میپرسم برنامه شما برای جمعآوری کمکهای مردمی به چه صورت است، در جواب میگویند: «تعدادی از بچهها را مسئول میکنیم که در هیئت داد بزنند و کمکهای مردمی را جمع کنند.» میگویم این کار، بازخورد خوبی برای مجموعه ندارد و کار بنیادی نیست. شما با این تشکیلات و تجهیزات باید یک برنامه بنیادی و سالانه برای تأمین هزینهها و مسائل مالی مجموعه داشته باشید. جالب است!
در جواب میگویند: «ما خودمان به نتیجه قطعی رسیدهایم که باید یک برنامه منسجم و ریشهای برای این مسئله داشته باشیم؛ اما الان دیر است. انشاءالله بعد از محرم پایکار میایستیم تا این مسئله را حل کنیم.» و این روند تکرار میشود که بعد از محرم و صفر فراموش میکنند قرار بود چه برنامههای منسجمی داشته باشیم و دوباره سال بعدی سراغ من میآیند. آنچه خواندید، گلایههای یک فعال حوزه اقتصاد و فرهنگ بود. داوود کیخسرو کیانی، پژوهشگر و کارشناس اقتصادی است که در زمینههای مشترک اقتصاد و فرهنگ سابقه بسیاری دارد. باتوجهبه گزارش پیشین که چگونگی تأمین هزینههای مالی کانونهای فرهنگی اصفهان را بررسی کردیم، به سراغ او رفتیم و این چالش اقتصاد فرهنگی را با او مطرح ساختیم. او در ابتدا از شرایط ناخوشایند مراکز فرهنگی و هیئتهای اصفهان در مسائل مالی میگوید: «آنچه از ارتباط نزدیک با مجموعههای فرهنگی سطح شهر به دست آوردهام این است که هیچیک از این مجموعهها برنامه منسجمی برای جذب منابع مالی ندارند.»
این کارشناس دررابطهبا مدل درآمدزایی مساجد و مجموعههای فرهنگی در دنیا مثال میزند و از ویژگیهای خاص بازاریابی برای جذب کمکهای مردمی در چنین مراکزی میگوید. با یک مثال توضیح میدهد: «یک کلیسا در آمریکا هست که سالها پیش برای تأمین منابع مالی خود یک قرارداد رسمی با یک شرکت بازاریابی انعقاد کرده است؛ درواقع شرکت بازاریابی بهعنوان یک پیمانکار مسئولیت تأمین مالی و جذب کمکهای مردمی برای کلیسا را به عهده دارد. جالب است بدانید درحال حاضر یکی از بزرگترین مجموعه کلیساهای آمریکا همین کلیساست که حدود سههزار بانی فعال دارد، بانیانی که بهطور مداوم در تأمین مالی این مجموعه سهیم هستند. آنچه در این فرایند قابلتوجه است، برونسپاری و تخصصیکردن فعالیت اقتصادی یک مجموعه فرهنگی برای تأمین هزینههاست؛ درواقع این مجموعه میگوید ما کار فرهنگی و دینی را بلدیم؛ اما در فعالیت اقتصادی و بازاریابی تخصصی نداریم؛ پس این کار را به عهده متخصصش قرار میدهیم و حقالزحمه او را پرداخت میکنیم؛ مجموعهای که تخصص آن جلب اعتماد و جذب خیر در زمینههای فرهنگی است.»
دین یا ثروت
کیخسرو کیانی در مقایسه فعالیت این کلیسا با مجموعههای فرهنگی، هیئات و مساجد میگوید: «این مسئله خیلی مهم است که مسئولان مجموعههای فرهنگی، علم و دانش بازاریابی در مسائل مالی را به رسمیت بشناسند و برای جذب کمکهای مردمی تنها به چرخزدن در برنامهها با یک کیسه و داد زدن اکتفا نکنند. متأسفانه مسئولان مجموعههای فرهنگی و هیئتهای مذهبی فعالیت اقتصادی و جذب سرمایه را دور از شأن میدانند. در اصطلاح آنها پول را چرک کف دست میدانند و نسبت فعالیتهای فرهنگی و معنوی با فعالیت اقتصادی را بسیار دور و دون شأن میبینند. آنها در ضمیر خود معتقدند ارزش کار فرهنگی در بیپولی و سختی تأمین هزینههای آن است. بسیاری از مجموعهها فکر میکنند اگر همواره بدهکار باشند، کارشان فرهنگیتر و معنویتر است؛ درصورتیکه ضربالمثل “پول چرک کف دست است” کاملا اصطلاح اشتباه و غلطی است؛ برای مثال، اگر مربی و مکان رایگان برای فعالیتهایشان جور کنند، افتخار میدانند؛ ولی برای پرداخت هزینه خدمات حاضر به جذب سرمایه نیستند.»
او در ادامه نکوهش طرز فکر و روال کار مجموعههای فرهنگی از سیره انبیا و اهلبیت مثال میزند: «تاریخ انبیا و بزرگان نشان میدهد ما هیچ پیامبر بیکاری نداشتهایم. بسیاری از جنگها و فعالیتهای فرهنگی صدر اسلام نیاز به تأمین هزینه داشته که تأمین این هزینهها معمولا به عهده معصومان و رهبران آن زمان بوده است؛ اما اکنون مجموعههای فرهنگی برای همهچیز برنامهریزی دارند و فکر همه جوانب را میکنند؛ بهجز مسائل مالی.» این کارشناس اقتصادی به احادیث و روایات اهلبیت در باب مسائل پولی و مالی اشاره میکند: «آیتالله ریشهری کتابی دارند با عنوان “توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث”. در این کتاب آیات و روایات مرتبط با پول و توسعه اقتصادی گردآوری شده است. ایشان در مقدمه این کتاب آوردهاند: در قرآن و روایات نهتنها جایی پول و ثروت با لفظ بد نیامده، بلکه همواره پول در آیات و روایات قابل تقدیس است؛ حتی درباره قارون آمده است که ما از گنجهای بسیار به قارون عطا کردیم (مضمون عبارت از عطاکردن استفادهشده نه اینکه مانند استخوان جلوی او پرت کردیم)؛ اما او بلد نبود درست از آنها استفاده کند.»
فرهنگیترین کار دنیا
کیخسرو کیانی تأکید میکند: «بر اساس آیات و روایات، فرهنگیترین کار دنیا کسب مال حلال است. جالب است بدانید قسمتی از صدقه به عاملان اجرایی امور فرهنگی تعلق میگیرد؛ یعنی برای امور فرهنگی باید هزینه افراد پرداخته شود. موضوع بحث این نیست که به آنها حقوق ثابت بدهیم؛ مسئله این است که فعالان و عاملان اجرایی امور فرهنگی مجبور نباشند از جیب خودشان هزینه کنند؛ درواقع مجموعه باید بتواند بهخوبی از پس هزینههای امور فرهنگی خود بربیاید؛ به صورتی که همه افراد داوطلبانه بانی خیر شوند، نه با اجبار.»
او دررابطهبا فعالیت حرفهای مجموعههای فرهنگی میگوید: «اگر مرکز فرهنگی بتواند برای فعالیتهای خود مثلا یک مربی حرفهای دعوت کرده و هزینه او را کامل پرداخت کند، بهطوریکه اینچنین فعالیتهایی در آن مجموعه مستمر و ادامهدار باشد، یک سطح حرفهای از فعالیت فرهنگی ارائه کرده است؛ اما متأسفانه در حال حاضر بسیاری از مجموعهها بهسختی از پس هزینههای روزمره خود برمیآیند و با مشکلات زیادی مواجهاند.» این فعال فرهنگی گلایه میکند: «همه هیئات و مراکز برای امور فرهنگی و تربیتی خود روش مشخصی دارند یا از یک استاد اخلاق و پدر معنوی پیروی میکنند؛ ولی هیچکدام از آنها روش و سبک مالی مشخصی برای تأمین هزینههایشان ندارند.»
کیخسرو کیانی برای حل مشکلات مالی و پیشرفت مجموعهها در زمینههای اقتصادی بیان میکند: «یکی از معاونتهای جدی در هر مجموعهای باید معاونت جذب و بازاریابی باشد؛ البته در مجموعههای فرهنگی دو نوع بازاریابی و جذب داریم: یکی، جذب مخاطب و دیگری، جذب خیر و بانی برای تأمین هزینههای فرهنگی. همانطور که برای تربیت فرد نیاز به یک نظام تربیتی منظم و برنامه منسجم و تکرارشونده است، جذب خیر و بانی فرهنگی نیز نیازمند یک نظام منسجم است؛ حتی در سادهترین و پیشپاافتادهترین حالت که همان دادزدن است، باید یک برنامه منظم سالانه داشته باشند تا بتوانند به نتیجه مطلوبی برسند و گرفتار بدهیهای بزرگ نشوند که متأسفانه اینگونه نیست. نشان به آن نشان که همه بانیها میگویند هیئتها دم محرم به یاد ما میافتند؛ البته طبیعی است اگر مجموعهای نتواند خودش یک برنامه منسجم و منظم سالانه برای جذب خیر و تأمین مالی داشته باشد، در این صورت باید مسئولیت این کار را برونسپاری کند و به متخصص این امر بسپارد.»
او در ادامه مجموعههای فرهنگی را براساس سطح درآمدی دستهبندی میکند و تشریح میکند: «مجموعههایی که سطح درآمدی پایینی دارند، باید برنامه داشته باشند تا بتوانند از پس هزینههای خود بربیایند. اگر درآمد آنها از هزینههایشان بیشتر شد، باید بتوانند برنامه سرمایهگذاری و تشکیل سازمانهای درآمدزا ایجاد کنند؛ برای مثال، مدرسه غیرانتفاعی راهاندازی کرده یا خدماتی از این قبیل ارائه کنند؛ البته برنامهریزی در راستای توسعه کسبوکار و ایجاد درآمد پایدار نیازمند واگذاری به مدیر توانمند، حرفهای و متخصص است؛ به این معنا که اگر مجموعه قصد تأسیس مدرسه دارد، نباید بهدنبال راهاندازی و اداره بهواسطه همان مدیران و اعضای مجموعه باشد؛ درواقع باید کار را به کاردان بسپارند تا نتیجه مطلوبی دریافت کنند.» کیخسرو کیانی در پایان به یک مجموعه فرهنگی اشاره میکند که با راهاندازی رستورانهای زنجیرهای توانسته است سرمایهگذاری و کسبوکار موفقی برپا کند. او میگوید: «یکی از مجموعههای فرهنگی شهر با واگذاری و برونسپاری توانسته است یکسری رستوران زنجیرهای تأسیس کند که فعالیت موفقی بوده است؛ درواقع تیمی که مدیریت رستورانها را بهعهده دارد، هزینههای خود را از سود حاصل برمیدارد و سود باقیمانده به سهامدار که همان مجموعه فرهنگی است، میرسد.»
دست نجنبانید، دیر میشود
بر اساس آنچه با این کارشناس مسائل اقتصادی در حوزه فرهنگ مطرح شد، اگرچه نمیتوان برای همه مراکز نسخه واحدی پیچید و بهدنبال راههای مشخصی برای تأمین مالی مراکز فرهنگی باشیم، دستکم خروجی گزارش پیشین و گفتههای کیخسرو کیانی این است که مراکز فرهنگی باید بیش از گذشته به تأمین مالی مجموعهشان توجه کنند. این روزها و با مشکلات اقتصادی که گریبانگیر جامعه است، دیری نیست که تا چند سال آینده بحرانهای مالی مجموعه بیش از گذشته شود و بهدور نیست که خیران یا علقه فرهنگی خود را از دست دهند یا اینکه انتظار به جایی داشته باشند که مراکز راه مشخصی برای تأمین مالی داشته باشند. البته اینها پیشبینیهای بدبینانهای است که امیدواریم تحقق پیدا نکند؛ اما درهرحال از اهمیت پرداختن به این مسئله کم نمیکند و پیگیری برنامههای مشخص اقتصادی و مالی، مسئلهای است که کانونها و مراکز فرهنگی باید در آن حوزه ورود جدی و منسجم داشته باشند.