به گزارش اصفهان زیبا؛ بیوآرت یکی از تازهترین و خلاقانهترین شاخههای هنر معاصر و در عین حال یکی از پرچالشترین حوزههای هنری نیز بهشمار میرود. این اصطلاح، به حوزهای نوپا اما جنجالی در هنر معاصر اشاره دارد که در آن، از عناصر زیستی مانند سلولها، باکتریها، DNA و حتی موجودات زنده بهعنوان ماده اولیه خلق اثر هنری استفاده میشود.
بیوآرت درواقع عنوانی است برای هنری که مرز میان علم و زیباییشناسی را برهم میزند و پرسشهایی بنیادین را درباره تعریف حیات، خلاقیت و مرزهای اخلاقی در ذهن مخاطب برمیانگیزد.گرچه سابقه بهکارگیری علوم زیستی در خلق آثار هنری به دهههای پیش بازمیگردد، اصطلاح بیوآرت نخستینبار توسط هنرمند برزیلی آمریکایی، ادواردو کاک (Eduardo Kac) در ۱۹۹۷ بهکار رفت. کاک این واژه را در توصیف اثر بحثبرانگیز خود به نام «کپسول زمان» به کار برد؛ اجرایی زنده که در قالب یک برنامه تلویزیونی پخش شد و در آن یک میکروچیپ به زیر پوست هنرمند پیوند زده شد؛ حرکتی که بیش از آنکه یک تجربه زیباییشناسانه باشد، بیانیهای سیاسیعلمی درباره رابطه انسان و فناوری بود.
بیوآرت؛ ژانر هنری یا مداخلهگری در زیستشناسی؟
بیوآرت قلمرویی است که در آن از فناوریهای پیشرفتهای چون مهندسی ژنتیک، کشت بافت، شبیهسازی سلولی، پروتئینها، DNA و سایر عناصر زیستی بهعنوان مصالح هنری استفاده میشود. گفته میشود هنرمندان این حوزه که از آنان با عنوان «بیوآرتیست» یاد میشود، باید علاوه بر دانش و تسلط بر تکنیکهای هنری، درکی دقیق از علوم زیستی داشته باشند.
در این مسیر، گاه مرز میان هنرمند و پژوهشگر زیستشناسی چنان محو میشود که تفکیک آنها به سادگی ممکن نیست.برخلاف هنرهای سنتی که در جستوجوی بازنمایی یا احساسات بودند، این گونه هنری با خودِ حیات بازی میکند؛ گاه سلولهایی را روی بوم رشد میدهد و گاه موجوداتی دورگه و زنده میآفریند که در هیچ فرهنگ لغتی، واژهای برای توصیفشان وجود ندارد. اینجاست که مسئله اخلاق اهمیت پیدا میکند؛ آیا میتوان به نام هنر، در ساختار ژنتیکی موجودات دست برد؟ آیا هنرمند حق دارد با حیات، همچون ابزار بازی کند؟
در این میدان مبهم، اصطلاحهایی چون «ژنتیک آرت» و «ترانسژنیک آرت» نیز پدید آمدهاند و گاهی بهجای یکدیگر استفاده میشوند؛ اما در ماهیت با یکدیگر تفاوت دارند. در حالی که «بیوآرت» در مفهوم گسترده خود میتواند شامل هنرهای محیطی یا پروژههای زیستمحیطی نیز بشود، «ژنتیک آرت» بهطور خاص به آثاری گفته میشود که در آنها ژنها دستکاری میشوند و «ترانسژنیک آرت» ناظر به آثاری است که از انتقال ژن میان گونههای مختلف برای خلق موجودات تازه بهره میبرند.
با وجود آنکه بیوآرت از تازهترین و خلاقانهترین شاخههای هنر معاصر بهشمار میرود، همچنان یکی از پرچالشترین حوزهها محسوب میشود. این هنر که گاه با استفاده از عناصر زنده مانند سلول، خون یا حتی حیوانات شکل میگیرد، پرسشهای اخلاقی، زیباییشناختی و اجتماعی جدی را پیش روی مخاطب و منتقدان قرار میدهد.
اگرچه استفاده از موادی چون خون منقضیشده در خلق اثر چندان واکنشی برنمیانگیزد، نمونههایی چون پروژه «مثبت A» از ادواردو کاک که در آن از خون زنده برای ساخت موجوداتی دورگه میان انسان و ربات استفاده شده، با عبور از مرزهای زیستی، مفاهیم کلاسیک هنر را به چالش میکشد.
در اثر دیگری، این هنرمند DNA خود را به گلهای اطلسی تزریق میکند و گلهایی با رگههای قرمز خلق میشود؛ موجودی نیمهانسان، نیمهگیاه که در مرز علم و خیال ایستاده است.
بسیاری از آثار بیوآرت به موجودات زنده متکی هستند. این آثار برای نمایش، به محیطهای کنترلشده و شرایط زیستی خاص نیاز دارند. در برخی موارد، حتی نوعی ارتباط عاطفی میان موجودات زنده و مراقبان آنها شکل میگیرد؛ چنانکه در پروژه موشهای ترانسژنیک، نگهداری از حیوانات بخشی از نمایش اثر تلقی میشود؛با این حال، مهمترین نقد وارد بر بیوآرت، نقض اصول اخلاق زیستی است. منتقدان معتقدند استفاده از حیوانات برای اهداف هنری تفاوتی با بهرهبرداری از آنها در صنعت پوشاک ندارد. از نگاه آنان، دستکاری ژنتیکی جانداران برای خلق اثر هنری، ادامهای از نگاه ابزاری انسان به طبیعت است؛ بیآنکه درد، استرس یا رنج تحمیلی به این موجودات لحاظ شود.















