روابط انسانی و بهویژه روابط خانوادگی، ضرورت اختصاصدادن زمانی ویژه و تعاملهایی گرم و صمیمی میان اعضای خانواده را نشان میدهد.
گرمای تعاملات را گفتوگوی صمیمی و محترمانه و توجه تمام به همدیگر به وجود میآورد. توجهی که از سرکردن در شبکههای اجتماعی و تلوزیون به دور است و افراد با میل به سخنان همدیگر گوش میدهند.
اصول گفتوگوی درست را رقم میزنند و شنوای حرف، درد، احساسات، آرزوها، خاطرات و روزمرگیهای همدیگر میشوند.
اعضای خانواده از تأثیر ارتباط چشمی و تماسهای بدنی و نوازشکردن غافل نمیشوند. همدیگر را در آغوش میکشند و از محبت والد و فرزندی و خواهر و برادری بهرهمند میشوند. / روابط خانوادگی
پدر و مادر فرزندان را میبوسند و فرزندان، پدر و مادر را. غذاخوردن با همدیگر در دستکم یک وعده غذایی یا نوشیدنی و میوهخوردن و نیز تفریحرفتن با همدیگر را نیز از دست نمیدهند و از تأثیر مثبت آن بهرهمند میشوند.
همچنین اعضای خانواده زمانهایی را برای حلکردن مسائل و گرفتن تصمیمهای مشترک و در عین حال، توجه به نیازهای هر فرد اختصاص دهند. / روابط خانوادگی
برای نظرات همدیگر ارزش قائل هستند و نظرات همدیگر را مسخره نمیکنند و از همه اعضای خانواده نظرخواهی میکنند. تداوم چنین ارتباطهایی در خانواده لازم است و مانع بسیاری از مشکلات میشود.
اعضای خانواده نیازهای روحی و عاطفی خود را درون خانواده تأمین میکنند. ارتباهای سالم درون خانواده آرامش فکری و روحی، احساس رضایت، دلگرمی و اعتمادبهنفس اعضای خانواده را به دنبال دارد.
گفتنی است در بعضی از خانوادهها تنش وجود ندارد؛ اما تعاملات آنها خالی از توجه کامل است یا اینکه اعضایی از خانواده را مانند همه فرزندان یا فرزندان کوچکتر در گفتوگوها و تصمیمگیریها شریک نمیکنند.
همچنین تماسهای چشمی و بدنی و واژگان پرمحبت بین آنان وجود ندارد یا ضعیف است.
سیره حضرت زهرا (س) را که از نظر میگذرانیم، تعامل و دیدارهای ویژه و پررنگ و مداومی را در جمع اعضای خانواده و فضایی گرم و صمیمی را در خانه علی (ع) و فاطمه زهرا (س) مشاهده میکنیم، جمعهای صمیمی میان زن و شوهر، دختر و پدر و داماد، پدر و مادر و فرزندان و پدربربزرگ.
جمعهایی که در آن گل میگویند و گل میشنوند و محبت میپراکَنند. خوراکی نوش جان میکنند و همدیگر را در آغوش میکشند.
همدیگر را میبوسند و دستان یکدیگر را به گرمی میگیرند و دستشان را دور گردن همدیگر حلقه میکنند. در ادامه، چند روایت دراینباره نقل
میکنیم.
پیامبر (ص) به دیدار فاطمه (س) رفت. فاطمه (س) برای پدرش حلوایی با خرما پخت و آن را مقابل پیامبر(ص) قرار داد. پیامبر (ص)، علی، فاطمه و حسنین(ع) حلوا خوردند.
هنگامی که رسول خدا (ص) از حلواخوردن فارغ شد، سجدهای طولانی کرد و در سجودش گریست و سپس خندید. امیرالمؤمنین (ع) پرسید: «رسول خدا، برای چه سجده کردی و گریه کردی و خندیدی؟» پیامبر (ص) فرمود: «هنگامی که شما را جمع دیدم، شاد شدم و برای خداوند سجده کردم.»
ليثبنابىسليم گويد: «على و فاطمه و حسن و حسين(ع) خدمت پيغمبر (ص) رسيدند. همه آنها میگفتند ’من محبوبترم نزد رسول خدا (ص)‘. آن حضرت، فاطمه را در آغوش و على را به دوش گرفت و حسن را در سمت راست و حسين را بر سمت چپ خود نشاند. سپس فرمود: ’شما از من هستيد و من از شما.‘»
علی و فاطمه و کودکانشان، حسن و حسین (ع)، بر رسول خدا (ص) وارد شدند. پیامبر (ص) حسنین را در دامان خود نشانده و بوسید و با یکی از دستانش دست در گردن علی (ع) و با دستی دیگر دست در گردن فاطمه(س) انداخت و او را بوسید.
حضرت علی (ع) فرمود: «روزی به منزلم وارد شدم که دیدم رسول خدا نشسته و حسن در سمت چپ او و حسین در سمت راستش و فاطمه در مقابل اوست.»
در روایت دیگری، حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) مشغول آسیابکردن دانههایی هستند که پیامبر (ص) بر ایشان وارد میشود و میپرسد کدامتان خستهترید. علی (ع) پاسخ میدهد: «فاطمه.»
پیامبر (ص) به جای فاطمه مینشیند و مشغول آسیابکردن دانهها میشود. همچنین، خاندان عصمت با واژگانی سراسر محبت همدیگر را خطاب میکنند.
پیامبر اکرم (ص) خطاب به حضرت علی(ع)، جایگاه فاطمه (س) را نزد خودش با عبارتهای محبتآمیز «پاره تنم و نور چشمم و میوه دلم» خطاب میکند و همچنین، با همین کلمات نوههایش را معرفی میکند و دامادش، حضرت علی (ع) را «نور چشم» خود معرفی میکند. حضرت فاطمه (س) همسر خود را بااحترام «پسرعمویم» صدا میزند و علی (ع) او را «خانمم» خطاب میکند.