گفت‌وگو با مرتضی قادری، استاد دانشگاه و شاعر محله ارداجی

«با تو اما روزگار دیگری»

شعر گفتن و شاعری هنری است که ذوق و قریحه آن در وجود برخی افراد نهفته است و با خواندن مداوم اشعار شعرای بزرگ، جوشش گفتن شعر در وجود این گروه از افراد نمایان می‌شود.

تاریخ انتشار: ۱۳:۰۹ - سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
«با تو اما روزگار دیگری»

به گزارش اصفهان زیبا؛ شعر گفتن و شاعری هنری است که ذوق و قریحه آن در وجود برخی افراد نهفته است و با خواندن مداوم اشعار شعرای بزرگ، جوشش گفتن شعر در وجود این گروه از افراد نمایان می‌شود.

شاعر برای موفقیت در این مسیر باید به‌طور مداوم به خواندن شعر بپردازد و تمرین پیوسته داشته باشد. خواندن اشعار بزرگان، طی‌کردن پله‌های ترقی را برای شاعر هموارتر می‌کند و ضرورت دارد شاعر برای موفقیت در این مسیر، انتقاد دیگران را هم پذیرا باشد.

مرتضی قادری، استاد دانشگاه و شاعر متولد سوم آذر 1351 از اهالی محله ارداجی و بزرگ‌شده این محله بوده و دارای تحصیلات دکتری ادبیات غنائی از دانشگاه نجف‌آباد است و گاهی اوقات شعر هم می‌گوید و 27 سال سابقه تدریس در دانشگاه‌ها در پرونده کاری خود دارد.

27 سال سابقه تدریس و علاقه و ذوق شعرگفتن

او در خصوص سابقه تدریس خود در دانشگاه‌ها به «هم‌محله» می‌گوید: «بنده فارغ‌التحصیل دانشگاه نجف‌آباد هستم و از 1372 تا 1376 دوره کارشناسی را سپری کردم. از 1392 دوباره شروع به تحصیل کردم و دوره کارشناسی ارشد را تا 1394 گذراندم و از 1394 به بعد ‌دوره دکتری را طی کردم و27 سال سابقه تدریس در مدارس غیرانتفاعی ازجمله سما را دارم.»

این استاد دانشگاه و شاعر محله تصریح می‌کند: «پدر و مادر بنده از اهالی محله ارداجی هستند و خودم هم در این محله بزرگ شدم. آخرین خانه محله ارداجی متعلق به پدرم بوده و به پشت خانه معروف است؛ یعنی پشت سر آن دیگر خانه‌ای نبوده.»

او درباره علاقه و ذوقی که به شعرگفتن داشته و او را در این مسیر قرار داده است، می‌گوید: «سال 1372 که بنده دانشجو بودم، استاد منوچهر قدسی مطلبی را سر کلاس با این مضمون برای ما تعریف کردند: یک مستشرق که در ایران زندگی می‌کرده، پس از چند سال حاصل مطالعات خود را این‌طور عنوان کرده است: “ایرانیان بدون استثنا همه شاعر هستند و هنگامی‌که در اوج شادی یا غم قرار می‌گیرند، سخنانی از دهان آن‌ها خارج می‌شود که شعر است”.

اگر اصفهان را سنگ‌فرش کنیم، به تعداد آن‌ها (سنگ‌فرش‌ها) شاعر داشته، دارد و خواهد داشت. این مسئله انگیزه‌ای شد که من هم بتوانم شعر بگویم.»

قادری خاطرنشان می‌کند: «در دوران تدریس معمولا برای دانش‌‌آموزان این جمله را مطرح می‌کنم که چه‌بسا شما هم یک روزی در زندگی‌تان، جریان‌هایی باعث شود شاعر شوید. خوب است کلمه‌ها را به‌خوبی یاد بگیرید و قالب‌های شعری را بیاموزید و گستره لغات خود را بالا ببرید. همه این موارد یک روزی به کارتان می‌آید؛ همان‌طور که این موارد به کار بنده آمد.»

قادری از دوره دانشجویی و از 21سالگی شروع به شعرخواندن کرده و سفری به کشور افغانستان داشته و در آنجا با شاعری با تخلص طوفان آشنا شده است. شاعر جمله‌ای به او می‌آموزد: «من به ‌اندازه روزهای سال و هرروز، یک رباعی سرودم». این حرکت زیبای شاعر برایش انگیزه‌ای شد و این جمله را سرلوحه کارش قرار داد. او از 1396 به این‌طرف معمولا هرروز یک بیت فی‌البداهه به‌صورت غزل و تک‌بیتی سروده است.

خواندن مداوم اشعار مثنوی مولوی و جوشش شعر در وجودم

قادری ادامه می‌دهد: «زمانی که دانشجو بودم، بر اساس علاقه‌ام مثنوی‌خوانی می‌کردم. در مثنوی برای قافیه‌ها دست شاعر باز است. همان موقع بنده احساس کردم شعر از وجود من می‌ریزد.

در انجمن‌های شعری به افراد می‌گویند اگر کسی بخواهد شاعر شود، باید اشعار نظامی را بخواند. به دلیل اینکه مثنوی و داستان شیرین است، می‌تواند بر شعرگفتن افراد تأثیرگذار باشد.

این استاد دانشگاه به خاطره‌های دوران کودکی‌اش رجوع می‌کند: «زمانی که کودک بودم، مادرم قالی می‌بافت و نقشه‌های قالی را بلندبلند می‌خواند. این نوع شعرخوانی، آوازخوانی و ریتم‌خوانی مادرم هنگام قالی‌بافی در زمان کودکی در ذهن من بی‌تأثیر نبود.»

این استاد دانشگاه و شاعر محله به جوانانی که ذوق و قریحه شعرخوانی دارند، توصیه می‌کند: «جوانان باید به‌ جاهایی بروند که شعرخوانی درست را بیاموزند؛ همان‌طور که من آموختم. یک روز در انجمن صاحب این شعر را سرودم:

در دلم غوغای عشقت جنگ ناهنگام بود
همچو جنگ داعشان کوچه‌های شام بود

یادم می‌آید وقتی‌ این شعر را خواندم، رئیس انجمن گفت: این شعر شما هیچ ربطی به عشق ندارد؛ درحالی‌که کل این شعر و خمیرمایه آن مربوط به عشق بود. اجازه ندادند که بنده شعر دیگری بخوانم. همان‌موقع پیرمرد 80ساله‌ای آمد و به من گفت: قالب و وزن شعر شما خوب و عالی بود و موضوع و قافیه آن‌هم مناسب به نظر می‌رسید.»

مصمم‌بودن و انتقادپذیری؛ رمز موفقیت در شعر و شاعری

توصیه‌اش به جوانان علاقه‌مند به شعر مصمم‌بودن و انتقادپذیری است. او در این مسیر انتقادها را پذیرفته و هر نکته‌ای که در شعر به‌دست‌آورده به دلیل پذیرش نقد با آغوش باز بوده است.

قادری تصریح می‌کند: «انتقادپذیری یکی از اساسی‌ترین موارد موفقیت در شعر و شاعری و هر شغلی است و باید انسان‌ها انتقادپذیر باشند.

اگر کسی بحثی کرد، باید درباره آن تأمل کند؛ چراکه از قدیم گفته‌اند: “عیب‌های خودت را هم از دشمنت دریاب”؛ یعنی اگر دشمنت نقطه‌ضعف‌های تو را بازگو می‌کند، سعی کن نقطه‌ضعف‌ها را قوی کنی. به نظرم اگر کسی می‌خواهد شاعر شود، اول، باید شعر زیاد بگوید؛ دوم، نقدپذیر باشد و نکته‌هایی را که دیگران می‌گویند، با دل‌وجان بپذیرد و مقاومت نکند.»

اشعار قادری در کتاب «با تو اما روزگار دیگری» مشترک با چند تن از دوستانش چاپ‌‌شده و 15 غزل او در این کتاب منتشر شده است. قادری به دلیل مشغله کاری در انجمن‌های شعر بسیار کمتر شرکت داشته، اما در انجمن‌های صائب و ققنوس در خیابان خاقانی برای شعرخواندن حضور داشته است.

قادری در ادامه خاطرنشان می‌کند: «جای تأسف دارد که نسل کنونی شعرگریز هستند. با توجه به اینکه ذهن موسیقایی بسیار عالی دارند، اما به‌سمت شعرهای سنتی گرایش کمتری از خود نشان می‌دهند. اگر فهم این شعرها برای جوانان به‌گونه‌ای شود که طعم شعر را بچشند، آن را بهتر یاد می‌گیرند. در دوران دبستان شعرهایی را از نظامی و سعدی خواندیم که در 30 یا 40سالگی درک کردیم چه می‌خواهند به ما بگویند؛ به‌عنوان نمونه، شعر:

یکی روبهی دید بی‌دست و پای
فروماند در لطف و صنع خدای

در بزرگ‌سالی متوجه شدیم که این شعر به ما چه می‌گوید. آن زمان در دوران ابتدایی کسی نتوانست طعم واقعی این شعر را به ما بچشاند.»این استاد دانشگاه و شاعر محله با اشاره به اینکه اشعار را باید اهل شعر برای دیگران بخوانند و شعر باید درست خوانده شود، ادامه می‌دهد:

«درک شعر باید درست باشد؛ درواقع هر مطلبی را اگر درست بخوانند، درک درستی هم از آن برداشت می‌شود.

جوانان امروز باید درست‌خوانی را یاد بگیرند تا بتوانند طعم واقعی آرایه‌های شعر را بچشند؛ در این صورت ناخودآگاه به سمت آن می‌روند. بنده دانش‌آموزانی دارم که هرسال روز معلم با من تماس می‌گیرند و می‌گویند ما به دلیل تدریس شما علاقه‌مند به رشته ادبیات شدیم و کتاب‌های شعر را می‌خوانیم.

اگر کسانی که به‌عنوان دبیر ادبیات هستند به‌درستی گزینش شوند، با تدریسی که دارند، بر روحیه دانش آموزان و علاقه‌مندی آن‌ها به ادبیات و شعرخواندن بسیار تأثیرگذار هستند. نوع شعرخواندن معلم در درک و تفهیم بهتر شعر برای دانش‌آموزان تأثیرگذار است.»