به گزارش اصفهان زیبا؛ یکی از مهمترین جلوههای نمایشی در ایران، تعزیه است. پرویز ممنون، پژوهشگر حوزه تئاتر و نویسنده کتاب «تاریخ تئاتر اصفهان» به بررسی تاریخی، هنری و میدانی تعزیه پرداخته است. اصفهان به عنوان خاستگاه زیستی و فرهنگی او، شهری است با حافظه ای زنده از انواع نمایش های سنتی. در ادامه نگاهی داریم بر اندیشه پرویز ممنون درباره تئاتر و نسبت آن با تعزیه.
تعزیه، هنری ریشهدار در خاک کهن ایران
تعزیه را اگر صرفاً «نمایش مذهبی» بخوانیم، حق مطلب را ادا نکردهایم. این هنر، گرچه از دل سوگواری شیعی سر برآورده، اما به مرور، ساختار روایی، بدنه نمایش و عناصر آیینیاش چنان شکلگرفتهاند که میتوان آن را نقطه تلاقی دین، فرهنگ، تاریخ و هنر دانست. تعزیه نهفقط روضهخوانی، نهفقط بازگویی مصائب، که بازآفرینی واقعه است؛ یک بازآفرینی نمایشی، که در آن ایرانِ فرهنگی با اسلامِ شیعی پیوند میخورد و هویت ملی از دل ایمان و آیین شکل میگیرد.
در این نوشته، به فصل نخست کتاب «تاریخ تئاتر اصفهان» نوشته پرویز ممنون میپردازیم؛ فصلی که با نگاهی جامع به تعزیه در اصفهان اختصاص دارد.
تلاش میکنیم از خلال تحلیل او و با نگاهی به وضعیت امروز، بار دیگر جایگاه تعزیه را در تئاتر ایران بازخوانی کنیم: از تکیهخانههای صفوی تا اجرای نورپردازیشده در هیئتهای معاصر، از شاعران گمنام روستاها تا پژوهشگران دانشگاهی؛ تعزیه، هنوز هم زنده است، اگرچه دستخوش تغییر شده، اما ریشه در همان خاک کهن دارد.
در دل تاریخ نمایشی ایران، تعزیه همچون رودخانهای جاری است که از کوههای باور و آیین سرچشمه میگیرد و به دشتهای هنر و فرهنگ میریزد.
این هنر، که به ظاهر در عزاداریها متولد شده، در حقیقت نمایشی است پیچیده، نمادین و اجتماعی که طی قرون، با مردم این سرزمین زیسته و نفس کشیده است. اگر بخواهیم ریشههای تئاتر ایرانی را پی بگیریم، ناگزیر باید در کنار نقالی، پردهخوانی و روحوضی، به تعزیه نگاهی ژرف و مسئولانه داشته باشیم؛ هنری که بهویژه در اصفهان شکل گرفته و به اوج رسیده است.
در کتاب «تاریخ تئاتر اصفهان»، نوشته پرویز ممنون، فصل نخست مفصلترین بخش کتاب است که بهطور کامل به بررسی تاریخی، هنری و میدانی تعزیه اختصاص یافته است.
از منظر این استاد و پژوهشگر تئاتر، تعزیه صرفاً یک شکل سنتی نیست، بلکه جلوهای ریشهدار از تئاتر آیینی است که در متن زندگی مردم جریان دارد. دکتر ممنون، با رویکردی مستند و پژوهشگرانه، نهتنها به تحلیل سیر تاریخی این هنر در اصفهان پرداخته، بلکه لایههای زنده و کاربردی آن را در بستر اجتماع، آیین و جغرافیا بررسی کرده است.
از شبیهسازی تا تعزیه؛ نطفه یک نمایش آیینی
فصل نخست کتاب، با مروری تئوریک بر چیستی تعزیه آغاز میشود.
از نگاه نویسنده، تعزیه محصول نهایی یک روند آیینیـنمایشی است که از شبیهسازی ساده وقایع عاشورا آغاز شده و به مرور، ساختاری نمایشی و نمایان به خود گرفته است. آنچه در ابتدا صرفاً بازگویی یا شبیهخوانی واقعه بود، کمکم لباس صحنه، فرم، شخصیتپردازی و موسیقی به تن کرد و بدل به شکلی از تئاتر آیینی شد؛ تئاتری که اساس آن بر ایمان، روایت و انتقال معنای قدسی استوار است.
در همین تعریف ابتدایی، دکتر ممنون تفاوت بنیادینی میان تعزیه و نمایش مدرن قائل میشود؛ او تعزیه را نه بهمثابه یک نمایش، بلکه بهمثابه رخدادی در دل آیین میبیند؛ رخدادی که در آن تماشاگر، صرفاً نظارهگر نیست، بلکه درگیر تجربهای جمعی، عاطفی و بعضاً حماسی میشود.
تعزیه در سیر تاریخ؛ از صفویان تا انقلاب اسلامی
در ادامه فصل، نویسنده با نگاهی مستند، تاریخ تعزیه در اصفهان را از پیش از عصر صفوی تا دوران معاصر پی میگیرد. دوران صفوی، بهویژه با تأکید بر تشیع دوازدهامامی و حمایت رسمی از مناسک عزاداری، آغازگر شکوفایی رسمی تعزیه بودهاست.
در این دوران، شاهان و رجال، با برپایی مجالس تعزیه در تکایا و میدانها، زمینهساز نهادینهشدن این هنر شدند.
در دوره زندیه و بهویژه قاجاریه، تعزیه به ساختار و فرمی منسجم رسید؛ هم در محتوا (تقسیمبندی روزهای دهه، شخصیتمحوری شبها) و هم در فرم (ساخت تکیهها، آرایش صحنه، طراحی لباس، موسیقی خاص هر نقش).
کتاب بهویژه به دوران قاجار بهعنوان اوج شکوفایی تعزیه اشاره دارد؛ زمانی که تکیههایی چون تکیه دولت در تهران، تکیه خان و تکیه دوشنبه دین در اصفهان، بدل به صحنههای باشکوه این نمایش آیینی شدند.
در همین دوران است که شاعران تخصصی تعزیه سر برمیآورند، گروههای تعزیهگردان شکل میگیرند و شهر اصفهان، همراه با روستاهای اطرافش، به یکی از مهمترین پایگاههای این هنر بدل میشوند.
از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تعزیه در سایه تحولات سیاسیـاجتماعی دچار تغییرات متعددی میشود؛ از ممنوعیتها تا احیای دوباره، از کاهش حمایتهای رسمی تا بازگشت به فضاهای مردمی؛ این دورانها در کتاب، با دقت ثبت شدهاند تا نشان دهند تعزیه هرگز از جامعه جدا نشده، بلکه بسته به شرایط، شکل خود را تغییر دادهاست.
مکانهای تعزیه؛ از تکیه دولت تا خانه شیخالاسلام
در بخشی مجزا، دکتر ممنون به مکانهای شبیهخوانی در اصفهان پرداختهاست. از تکیه خان که یکی از قدیمیترین مراکز اجرای تعزیه بوده، تا خانه شیخالاسلام، تکیه گرگ یرقا، تکیه درب امام و تکیه دوشنبه دین، نویسنده فضاهای متعددی را معرفی میکند که نه فقط از نظر معماری، بلکه از منظر کارکرد آیینیـاجتماعی، محل اجتماع، اشک، روایت و تجربه جمعی مردم بودهاند. این فضاها، بهنوعی صحنههای مردمی بودهاند؛ جایی که فاصله میان بازیگر و تماشاگر، حذف یا کمرنگ شده و باور دینی، واسطه ایجاد تجربه نمایشی بودهاست.
اطراف اصفهان؛ جایی که تعزیه زنده ماند
نویسنده با دقتی خاص، به تعزیه در اطراف اصفهان نیز توجه نشان داده است. مناطقی چون میمه، برخوار، حبیبآباد، دولتآباد، خوروبیابانک، اردستان، جرقویه، شهرضا، مبارکه، فلاورجان، لنجان و خمینیشهر ازجمله مناطقیاند که نه تنها تعزیه را حفظ کردهاند، بلکه در بسیاری موارد، نوآوریهایی در اجرا و ساختار نیز داشتهاند. در این نواحی، تعزیه اغلب نسلبهنسل منتقل شده و حتی اکنون نیز شاهد مجالس باشکوهی هستیم که روح هنر آیینی را به شکلی زنده و بومی حفظ کردهاند.
تعزیهگردانان و شاعران؛ ستونهای گمنام این هنر
در بخش دیگری از فصل، به نقش مهم شاعران تعزیه و تعزیهگردانان پرداخته شدهاست. کسانی که با سرودن اشعار ویژه هر شب، خلق گفتوگوهای خاص، هماهنگی گروهها و ساماندهی اجراها، ستونهای این نمایش آیینی به شمار میآیند. این افراد اغلب شناختهشده نیستند، اما بدون آنها، هیچ مجلس تعزیهای پا نمیگیرد. کتاب دکتر ممنون با احترام و دقت، به معرفی برخی از این افراد و نقش محوری آنها در ادامهی حیات این هنر میپردازد.
اکنون؛ تعزیه در میدان امروز
اما تعزیه، همچون هر هنر زندهای، تنها در گذشته نیست. در زمانه ما نیز هنوز صدای تعزیه در برخی نقاط اصفهان شنیده میشود؛ چه در شهرهای اطراف و چه در برخی باشگاههای اسب، که نوعی بازسازی یا شبیهسازی صحنههای عاشورا را با بهرهگیری از اسب و شمشیر و صدا برگزار میکنند.
در دل شهر نیز در هیئتهای مهم و بزرگ اصفهان، گونهای نوین از نمایش آیینی شکل گرفتهاست؛ در دهه نخست محرم، هر شب مجلس مربوط به یکی از شهدای کربلا اجرا میشود. این اجرا، که شبیهسازی واقعهی شهادت آن شخصیت است، در ساختاری نمایشگونه و البته کوتاه و موجز، در فضای هیئت برگزار میگردد.
تفاوت اساسی این اجراها با تعزیه کلاسیک، در استفاده از نور، صحنهپردازی محدود و رویکردی گاه مدرنتر است. این نمایشها اغلب در گوشهای از هیئت، نه در میدان یا تکیه، اجرا میشوند و گاه بیشتر به اجراهای آوانگارد نزدیکاند. با این حال در ریشه، همچنان وابسته به همان سنتاند؛ همان روایت قدسی، همان شبیهسازیِ قدیسان و اشقیا.
تعزیه، تجلی ناب تئاتر در سنت آیینی ایران
تعزیه، اگر هیچ چیز نباشد، تئاتر است و اگر همه چیز باشد، تئاتر است و فراتر از آن؛ آئین است، روایت است، سوگواری و شهود است.
در دل این هنر، نمایشی نهفته است که بینیاز از دکور، بینیاز از نورپردازیهای مدرن، بینیاز از صحنهسازیهای پیچیده، تنها با قرارداد زنده میشود. یک تشت آب، رود فرات میشود. یک قطعه پارچه، خیمهگاه اهل بیت. یک نغمه، مرثیهای از هزار سال پیش. تماشاگر، که نه، همباور صحنه، دگرگون میشود؛ در هیئت مخاطب ننشسته، که در لباس همراه و داغدار حضور یافته است. اینجاست که تئاتر، آئین میشود و آئین، عمیقترین شکل تئاتر.
تعزیه با ما صادق است. وانمود نمیکند که جنگی عظیم در برابر چشمان ماست؛ بلکه از ما میخواهد به باورمان رجوع کنیم. «این را رود فرات بدان» میگوید و ما میپذیریم. با همین قرارداد ساده، صحنه شکل میگیرد؛ اسب، خاک، شمشیر، کودک، آب. مخاطب، بیآنکه مرز میان اجرا و واقعیت را تشخیص دهد، گریه میکند؛ نه از شدت بازی، بلکه از عمق باور.
امروز اما در برخی صحنهها، تعزیه تبدیل به میدان مانور شده است. جای تقدس، کارناوال نشسته. اسبها میتازند، صدای بلندگوها میپیچد، لباسها رنگین و غریباند و گاه صحنه بیش از آنکه آئینی باشد، نمایشی است در معنای تزیینیاش.
اما در همان گوشههایی که هنوز تعزیه بهمثابه رخداد قدسی اجرا میشود، چیزی از معجزه نمایش زنده در آن جاری است. همان قدرتی که بدون نور، بدون پرده، تنها با صدا و حضور، مخاطب را از خاک روزمره بیرون میکشد و به میدان کربلا میبرد.
واپسین کلمات؛ پیوند آئین و تئاتر، گذشته و اکنون آنچه تعزیه را برای تئاتر ایران مهم میسازد، نه فقط قدمت و فرم، بلکه معنایی است که در بطن آن جاری است. این هنر، پیوندی میان انسان و تاریخ، میان باور و روایت، میان صحنه و ایمان است.
در این میان، پژوهشهایی چون تاریخ تئاتر اصفهان از دکتر پرویز ممنون، راهی است برای شناخت دقیقتر این پیوند از دل شهر اصفهان، با حافظه آیینیاش، از کوچههای خاکی تا تکیههای قدیم، از شهرهای قدیمی تا هیئتهای مدرن، تعزیه هنوز زنده است. گرچه در حال تغییر، گرچه گاه خاموش و بیصدا، اما همچنان نفس میکشد.
تعزیه، خودِ تئاتر است، آنجا که واژه هنوز دچار زرق و برق نشده بود. هرکس بخواهد تئاتر ایران را بشناسد، بیدرنگ باید در خاک تعزیه زانو بزند.




