تاریخ ورزش اصفهان

اولین دروازه‌بان ارمنستانی سپاهان

آرمناک پطروسیان اولین دروازه‌بان خارجی تاریخ باشگاه سپاهان است. آرمناک درباره اولین حضور خود در ایران می‌گوید: در سال 1995 برای اولین‌بار به ایران مسافرت کردم.

تاریخ انتشار: ۱۳:۵۹ - چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
اولین دروازه‌بان ارمنستانی سپاهان

به گزارش اصفهان زیبا؛ آرمناک پطروسیان اولین دروازه‌بان خارجی تاریخ باشگاه سپاهان است.
آرمناک درباره اولین حضور خود در ایران می‌گوید: در سال 1995 برای اولین‌بار به ایران مسافرت کردم.

در آن سال تیم ملی ارمنستان به ایران دعوت شده بود و ما یک بازی در ورزشگاه آزادی با تیم المپیک ایران برگزار کردیم که در آن بازی 2-1 از تیم المپیک باختیم. وقتی به کشورمان برگشتیم هرگز فکر نمی‌کردم که دوباره به ایران برگردم و مدتی طولانی در ایران بازی و زندگی کنم.

اما چه شد که آرمناک به سپاهان پیوست؟ او چنین توضیح می‌دهد: سال 1996 از سفارت ایران در ارمنستان به من زنگ زدند و گفتند می‌شود همدیگر را ببینیم؟ گفتم مشکلی نیست. در سفارت پیشنهاد دادند که من به ایران بروم و برای سپاهان بازی کنم.

نمی‌دانستم سپاهان چطور تیمی است؟ از طرفی وقتی شرایط ایران را در اولین مسافرت دیدم اصلاً نمی‌توانستم تصور کنم که با همسر و فرزندم چطور در ایران زندگی کنم؟ زبان بلد نبودم و هیچ‌کسی را نمی‌شناختم.

به هر شکل بعد از چند جلسه که گذاشتیم قرار شد من سفری به اصفهان کنم. یک روز آنجا بمانم و در تمرینات سپاهان حضور داشته باشم و آن گاه به ارمنستان بازگردم. اگر هم مذاکره به نتیجه رسید قرارداد ببندیم. در غیر این صورت مشکلی نیست و من به کشورم برگردم.

وقتی به اصفهان رسیدم به دنبالم آمدند و مرا به هتل آزادی بردند که پشت ورزشگاه تختی قرار داشت. روز جمعه بود و همه‌جا تعطیل. من هم یک روز در هتل ماندم تا این که صبح روز بعد دنبالم آمدند و مرا به تمرین بردند.

تمرینم چندان خوب نبود چون 20 روزی بود که تمرین نداشتم. بعد از ظهر یک مسابقه هم برگزار کردند که در آن بازی کردم و عملکرد بدی هم نداشتم. بعد از بازی که به هتل بازگشتم، دنبالم آمدند که مرا به خانه لئون استپانیان ببرند.

قبل از آن که من به سپاهان بیایم، لئون یک ماهی بود که به سپاهان پیوسته بود و همراه با خانواده‌اش در خانه‌ای که گرفته بود، زندگی می‌کرد. در آن زمان مدیر سپاهان مهدی تاج بود.

او، سرپرست تیم و مربی تیم رسول کربکندی به آن خانه آمدند و جلسه را همان جا برگزار کردیم و درباره حضور من در سپاهان صحبت کردیم. نتیجه جلسه این شد که بیایم سپاهان و قرارداد ببندم تا برای این تیم یک سال بازی کنم.

من هم به این فکر کردم که یک سال زمان مناسبی است. اگر خوب کار کردم می‌مانم و اگر شرایط خوب نبود به کشورم باز می‌گردم.

به این ترتیب طی یک روز هم تمرین کردم، هم عصر بازی کردم و هم شب به توافق رسیدیم و فردای آن روز به ارمنستان بازگشتم.

وقتی به خانه بازگشتم به پدر و مادر و همسرم گفتم که می‌خواهم بروم به ایران. در ابتدا همه به هم نگاه کردند و کسی چیزی نگفت.

بعد پدرم سکوت را شکست و پرسید این تصمیم را خودت گرفته‌ای؟ گفتم بله. او هم گفت اگر خودت تصمیم گرفته‌ای هیچ مشکلی نیست. به این ترتیب بعد از دو هفته با خانواده به ایران برگشتیم و راهی اصفهان شدیم.