چند سال بعد در سال 1300 هجری شمسی همان پولدارهای تازه به دوران رسیده، چند هفته مانده به عید تصمیم بر تعویض خانههای خود کرده و از مکانی به مکان دیگر میرفتند و فرودستان که فرودستتر و بدبختتر شده بودند برای آنکه از دست همسرانشان امنیت جانی داشته باشند مجبور به تمیزکاری در و دیوار خانه کرده و تمام تلاش خود را برای هلدادن دیوارها و بزرگترشدن خانه میکردند اما تلاشهای آنها بی نتیجه مانده و منجر به دور ریختن چند وسیله ناکارآمد شده است. ثروتمندان که این کار تهی دستان در به در را به سخره گرفته و به آنها لقب «خانه تکان» داده بودند.
به همین دلیل لغت «خانه تکانی» در همان سالها پدید آمد و مورد استفاده عموم مردم به غیر 4درصد آنها تعلق گرفت. چند سال بعد و پس از جا افتادن کلمه «خانه تکانی» که خشونتهای خانگی علیه مردان را به همراه داشت در سالهای اخیر مردان تصمیم گرفتند معنای جدیدی از خانهتکانی را به فرهنگ لغت اضافه کرده و معنای خانهتکانی را از معنای «نظافت منزل» به معنای «نظافت دل و روح» تغییر داده و واژه «دلتکانی» را رواج دادند. از همان سالها تا کنون این واژه بر سر زبانها افتاده و بسیاری از مردم جمله «بیایید امسال به جای خانه تکانی، دل تکانی کنیم» را پست اینستاگرام کرده و از اطرافیانشان دلجویی میکنند. به رسم دل تکانیهای پایان سال ازهمین ستون میخواهم با چند نفر دلم را صاف کنم؛ دختر عمه فخری مرا ببخش که شب عروسیات در جیب کت داماد ترقه کبریتی انداختم. علی جان دوست خوبم من به ماشینت زدم و فرار کردم. دایی احمد لطفا یک میلیون و 400 تومانی را که از من گرفته بودی پس بده! آقای شفیعی من زیرآبتان را پیش مدیریت مجموعه زدم، مرا ببخش که بیکار شدی. باباجان! کارت بانکیات خراب نشده، من با رمز دومت خریدهای اینترنتیام را پرداخت میکنم.