باید حواسم باشد که هیچوقت شادی نکنم؛ چون شاد بودن هیچوقت مد نیست. دوم آنکه وانمود کنم به سبک زندگی مینیمال خیلی علاقه دارم و سادهزیستی را به همه چیز ترجیح میدهم. در این زمینه کافی است چند قاب عکس با تم سفید و مشکی را به صورت ردیفی کنار هم بچینم و چند کاکتوس هم کنارشان بگذارم که این کار خودش صد امتیاز دارد. سومین کار این است که مهمانیهای مد روز را برگزار کنم، فینگرفودها را فراموش نکنم و حتما از چند میوه استوایی در پذیرایی استفاده کنم، به هیچوجه تم خاصی را در مهمانی مشخص نکنم؛ چون این کار از مد افتاده است. آخرین کار برای مد روز شدن هم لباس پوشیدن است. لباس پوشیدن سادهترین کاری است که میتوان انجام داد. کافی است هر دفعه آلبوم عکس مادرم را نگاه کنم و یکی از لباسهایی را که در دهه شصت و پنجاه یا چهل میپوشیده انتخاب کنم و به عنوان مد روز بپوشم. شنیدهاید که میگویند مد در حال تکرار است؟! من هم نشنیدهام؛ اما واقعا مد در حال تکرار است. روزی میرسد که دوباره زندگی کردن فامیلی در خانههای بزرگ حیاطدار مد میشود، مانتوهای اپلدار نشان شخصیت و بهروز بودن میشود. مردان با پوشیدن شلوارهای گشاد پارچهای دوباره خوشتیپ میشوند. مهمانیها را در حیاط برگزار کردن و شام لوبیاپلو پختن و هندوانه قاچخورده دادن مد میشود.
که این آخری را آدمهای خیلی مدروز انجام میدهند؛ مثلا همین بلاگرهای اینستاگرام!