
در مورد شرایطی که پیش آمده در جنگ ایران و اسرائیل، چند نکته به ذهن میرسد که شاید به درک بهتر ما از وضعیت کمک کند.

درد میکشد، از 21 بهمن سال 61 تا به امروز. درد میکشد. دردها تمامی ندارد. شمار روزها و ساعتهایی که درد کشیده است عمری قریب به 40 سال دارد. توی همه این سالها شبی را به یاد نمیآورد که آسوده خوابیده باشد و صبح بیدار شود. درد نیمهشب رهایش نمیکند. خون که به عصبهای سوزاندهشده میرسد، شوک میدهد و درد میکشد. سال 61 نوجوان 16ساله در والفجر مقدماتی روی میدان مین پرتاب میشود؛ مینهایی از نوع والمرا. وقتی به خودش میآید، میبیند دوتا پایش درون چکمهها روبهرویش افتادهاند. آن لحظه نه به پاهایش فکر میکند نه به خانواده؛ فقط نگران اسارت است. دلش میلرزد که عراقیها از او بهعنوان نوجوان، استفاده تبلیغاتی کنند. دست به دامان ارباب میشود و نجات مییابد.48ساعت گوشه شیاری میان دو خاکریز دوام میآورد تا اینکه در عملیات والفجر 1 او را عقب میبرند. پاها سیاه شدهاند و توی هر اورژانس کمی از پای سیاهشده را قیچی میکنند.



در طول هشت سال جنگ تحمیلی که از 31 شهریور 1359 مطابق با 22 سپتامبر 1980 میلادی آغاز شد، حملات هوایی و موشکی عراق موجب خسارت جدی به مراکز فرهنگی و تاریخی شهرهایی همچون باختران، همدان، ارومیه، بروجرد و دیگر شهرهای تاریخی ایران شد. اصفهان نیز به عنوان مرکزیترین استان در قلب ایران از این حملات هوایی بینصیب نماند و برخی از آثار تاریخی مهم این شهر نیز متحمل خسارت شد.