
مردی که ۹ سال پیش به قتل محکوم شده بود، به شرط ترک دادن ۱۱۴ معتاد، بخشیده شد. این تصمیم نادر نشان میدهد که میتوان به جای مجازات سخت، فرصت اصلاح و بازگشت به زندگی داد.

132 هزار و ۳۸۰ مرگ کرونایی از اواخر سال 98 تاکنون، آنقدر عدد بزرگ و تکاندهندهای است که مرگومیرهای دیگر را چندان به چشم نیاورد و در لابهلای خبرهای ریز و درشت و تلخی که روزانه از کووید19 منتشر میشود، مدفون کند؛ بهویژه اگر این اعداد و ارقام مربوط به مرگهای افیونی و آدمهایی باشد که همیشه از بطن جامعه طرد شدهاند و انگار نه انگار که بودن و نبودنشان فرقی داشته باشد!







آیا تاکنون به این موضوع فکر کردهاید که چه کسانی بیشتر به مواد مخدر گرایش دارند و علت آن چیست؟ پاسخ این سؤال را از زبان جواد کاردانپور، کارشناس طب سنتی و مشاور تغذیه سالم بخوانید.







ماده مخدر مرگباری به نام «کمیکال» که با اسامی «شیمیایی» و «ماریجوانای صنعتی» نیز شناخته میشود، نزدیک به دوسال است که در میان مصرفکنندگان جوان مواد در ایران شایع شده است. روزنامه شرق در گزارشی که بهتازگی منتشر کرده، از پیدا شدن آن مثل آب خوردن در پارکهای پایتخت خبر داده و تأکید کرده است که «سن مصرف این مواد برخلاف معمولِ بزرگسالان، به نوجوانان 12 تا 14 ساله رسیده است!» خبرگزاری آنا اما در 20شهریور98، در گزارشی آورده است که «مسئولان مبارزه با مواد مخدر کشور، در سال1388 از ورود ماده مخدر جدیدی به نام “مراسوئیت” به ایران خبر دادهاند که بعدها به نام کمیکال شناخته شده است.»







به همراه مسئولان بهزیستی به بازدید دوکمپ ترک اعتیاد زنان و مردان در انتهای شهرک صنعتی محمودآباد و خیابان بسیج میرویم. پشت نیروگاه برق شهیدمنتظری، وارد خیابانی خاکی با ردیف کاجهای بلند تفته در آفتاب میشویم و ناگهان، زمین بزرگی در برابرمان قد میکشد. روی تابلوی کوچک آستانهاش نوشته: «مرکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد؛ تیسی». مکان، محیطی ساکت و نیمهبیابانی شبیه پادگانهاست؛ یک زمین بزرگ آسفالتشده، چندین باغچه مربعی نیمهخشک و درختکاریشده، چندین ساختمان، یک زمین هندبال و یک زمین کوچک فوتبال. اولین چیزی که به چشم میآید، تابلوی بهشت لئون است!







در بیابانهای حصه واحههایی از بیخانمانی به شکل سنگرهای زیرزمینی وجود دارد، سقفشان از حلبی و پارچه و تکههای کوچک و بزرگ سنگ و بلوک است؛ سنگری که مشخص نیست در برابر که و چه گرفتهشده، واحهای که نمیدانی رؤیایی از سرپناه است یا نه؛ بیشتر به گور دخمهای از سر درماندگی میماند که در آن آدمیانی بریده از هرجا مثل اللهکرم و ماهسلطان و شیرمحمد و گلمبر گرد هم آمدهاند. آنها حتی در لوله هم زندگی نمیکنند تا خبرش به اینجاوآنجا درز کند.






