سبد لباسهای خیس را به حیاط میبرم و یکییکی روی بند رخت با گیره آویزان میکنم.
تا روزهای آخرینِ کودکیام خدا را بینزاع خاصی پذیرفته بودم؛ اما گذاشته بودم توی همان عرش و کتاب خاکخورده گوشه طاقچه بماند و زیاد در امورم دخلش نمیدادم و بهجاش «ناجی» را گذاشته بودم.
باران ساعتهاست میبارد؛ آرام و ممتد. دلم غنج میرود برای صدای باران.
سال ۱۳۶۵ ه.ق در شب میلاد امام هادی(ع)به دنیا آمدند…پدربزرگشان ملاعباس ایشان را در آغوش گرفت و گفت امیدوارم هادی امت باشد و نامش را عبدالقائم گذاشت…. همانطور هم شد…تمام عمرشان هم عبدِ قائم بودند …
سر از مهر جدا کردم. الحمدلله تشهد را نگفته بودم که همهجا خاموش شد.
سخن گفتن در مورد ائمه با استناد به دیدگاههای متقن، مطمئن و تاریخی کار آسانی نیست. متأسفانه درباره ائمه اطهار (ع) ازآنجهت که پیشوای مکتب تشیعی بودند که جریان عام و غالب بین مسلمانان محسوب نمیشد، مستندات تاریخی بهگونهای که امروزه بتواند مورد تأیید مجامع سختگیر علمی قرار بگیرد، بهصورت گسترده موجود نیست.
ماه رجب ماه گفتوگو با خدای متعال است، ماه نجوا، ماه دعا و مناجات. حلاوت این مناجات و ادعیه زمانی در کام انسان ماندگارتر میشود که به مفاهیم و مضامین دعا دقت کند.
«محمد» خود مستعد نور بود که نور را دید. او آن پاکباز و دلآگاهی است که جانش به آینهای برای تابش روشنایی ازلی بدل شد.
آنچه در ادامه میخوانید، سخنرانی منتشرنشده آیتالله سید علی خامنهای به مناسبت بعثت پیامبر اسلام (ص) در خرداد 1358 است که در مدرسه چهارباغ اصفهان (مدرسه امام صادق علیهالسلام) ایراد شده و بهطور اختصاصی توسط «اصفهان زیبا» منتشر میشود.
اعتکاف، فرصتی است برای دوری از مشغلههای دنیوی و کثرتهای نامحدود مادی عصر مدرنیته و پناهبردن به دامان وحدتی به نام خدا.
در روایات و آموزههای دینی ما تأکید بسیار زیادی بر معرفت و شناخت خدای متعال شده است.
این روزها در میان بازار شلوغ و سردرگم دنیا، وسط اخبار خوش و ناخوشی که از گوشه و کنار شنیده میشود، از ادامه کشتار مردم مظلوم غزه و سیاهی آتشی که بر خیابانهای کالیفرنیا به جاماند تا ذرات معلق در هوا که نفسهایمان را تنگ کرده و قیمتهایی که جانمان را به لب رسانده، ماه رجب رسیده است …