
سیاستگذاری در زمینه تولیدات فرهنگی و نقشآفرینی موزهها در گردشگری، میتواند تسکیندهنده آلام جامعهای باشد که درگیر کرونا و مشکلات مختلف است؛ سیاستهایی که بهنظر میرسد باید پوست بیندازند و اصلاح شوند. این موضوع هشتمین گفتوگوی زنده اینستاگرامی «پنجشنبههای پرسش و پاسخ» صفحه انسانشناسی و فرهنگ بود که با حضور رضا دبیرینژاد، رئیس موزه ملی ملک، برگزار شد. محور این گفتوگو، نقد سیاستهای موزهای و پاسخ به پرسشهای مخاطبان و ارائه راهکارهایی برای بهبود این جریان بود.










موزه مردمشناسی ارمنیان جلفای نوی اصفهان امسال عنوان پرافتخارترین موزه خصوصـــــــی استان و یکـــــــی از شاخصترین موزههای کشور را از آن خود کرد؛ چراکه در جدیدترین ارزیابی کمیته ملی موزهها (ایکوم ایران) در هشت شاخص، عنوان موزه برتر را به خود اختصاص داد. اما پرسش این است که چطور این موزه به چنین جایگاهی رسید؛ بهخصوص در زمانه فقر موزهای اصفهان! به مناسبت سالروز تولد این موزه خصوصی، نگاهی داریم به تمایزهای رقابتیاش با دیگر موزههای مشابه و فعالیتهایی که برای تأسیس، راهاندازی و معرفیاش انجام شده است. این روایت میتواند راهنمای خوبی برای موزهداران باشد و توصیف چشمگیری برای موزهدوستانی که میخواهند از زیر و بم یک موزه خوب آگاه شوند.










دیدن گذشته شهر فقط از دایره کلمات مقدور نیست. گاهی اوقات یک تصویر، نقاشی یا عکس، بیش از دهها صفحه نوشته به شما مطلب منتقل میکند. کتابهایی که اصفهان را با تصویر به ما نشان داده باشند، بسیار اندک هستند. یکی از آنها نقاشیهای اوژن فلاندن است. دیگری عکسهایی است که ارنست هولستر برای ما به یادگار گذاشته است. ما در این مطلب کتابی را که بر اساس نقاشیهای اوژن فلاندن تهیه و تدوین شده است معرفی میکنیم.










دنیای مکانیکها همیشه برای من جذابیت خاصی داشته که نمیدانم دقیقا چه دلیلی دارد. شاید آن چال وقتی بچه بودی و همراه پدرت به تعمیرگاه میرفتی و یک نفر با سروصورت سیاه از تویش درمیآمد. آن آینههای قدی بزرگ و خلاصه طراحی جالب تعمیرگاهها و البته مردانهبودن فضا که به نوعی ممنوعیت حضور من به عنوان یک دختر را نشان میداد. دلیل اصلی باید همین مرموز بودن فضای داخل تعمیرگاه باشد. فضایی که زنها کمتر به آن راه داشتند و زمانی که راننده بودند هم خودشان کمتر میشد ماشینشان را برای تعمیر ببرند و یکی از مردهای اطراف این وظیفه را بر عهده میگرفت.










همان اول حتی نمیتوانستیم اسم این بیماری را درست تلفظ کنیم؛ کورونا، کُرنا، کرونای و…؛ اما بعد آنچنان مهارتی در کرونا و مسائل مربوط به آن پیدا کردیم که هرکس نداند فکر میکند همهمان سالها درس کروناشناسی خواندیم و بارها و بارها با این ویروس دوستداشتنی سروکله زدیم و به قول امروزیها شکستش دادیم.










این روزها حرف زدن از کار و شغل با مردم سخت است. غیرممکن است مباحث اقتصادی و سیاسی نشود و به مسائل امروز پیوند نخورد. شرایط عادی نیست و بیخیالی نمیشود طی کرد و با مردم حرف از گل و بلبل زد، وقتی درگیر نان شب و دارو و بیماری هستند. آنموقع که تصمیم گرفتم برای این شماره سراغ کفاشها بروم، هدفم این نبود که از مشکلاتشان بگویم یا اینکه این شغل دارد رو به نابودی میرود؛ چون اصلا فکرش را نمیکردم که این صنعت این همه به حاشیه رانده شده باشد. اما جستوجوها و صحبتها من را به این نتیجه رساند که صنعت کفش دستساز یا دستدوز یک شغل رو به نابودی است. شغلی که حتی اگر مشتری داشته باشد، تولیدکنندگانش یا درگذشتهاند یا دیگر کفشی نمیسازند و به تعمیرات اکتفا میکنند. برای همین این بار، مصاحبۀ سه نفر از کسانی چاپ میشود که کفش میدوختهاند، اما دیگر کار نمیکنند و مغازههایشان را تنها برای فروش کفشهای ماشینی باز نگهداشتهاند.










میراث نامملوس ظرفیتهایی برای جوامع ایجاد میکند که میتوان برای گذر از بحرانها به آنها رجوع کرد و با زدودن جنبههای منفی و تقویت جنبههای مثبتشان راههای رسیدن به نجات، خودکفایی و آرامش را برای مردم فراهم کرد. این یکی از مهمترین صحبت های مطرح شده در کنفرانس «میراث ناملموس و مسئله کرونا» بود؛ نشستی که روز دوشنبه ۲۴ آذرماه در قالب سلسله نشستهای همایش بینالمللی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی کرونا بر حوزههای میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خلاق و هنرهای سنتی، برگزار شد. در این نشست چهرههای شناختهشدهای همچـــون دکـــتـــر جانــــِت الیـــزابت بلیک(Janet Blake)، دانشیار دانشگاه شهید بهشتی و رئیس هیئتمدیره مؤسسه بینالمللی «باغ پارسی، میراث زنده»، دکتر آتوسا مؤمنی، متخصص میراث ناملموس و مشاور حقوقی وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و عضو هیئتمدیره بنیاد حفاظت از میراث ناملموس اصفهان و دکتر علیرضا حسنزاده، عضو پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و رئیس پژوهشکده مردمشناسی این پژوهشگاه، به بیان دیدگاههای خود درباره موضوع یادشده و تبادلنظر پرداختند.










هر چقدر هم در جهان پیچیده امروز غرق شویم، نمیتوانیم ریشه باورهای عامیانه همچون ریشه مذهبی، اسطورهای، افسانهای و امثال آنها را نادیده گرفته و ازعمق نفوذ و رسوخ آن بر تمام ابعاد زندگی مادی و معنوی چشم پوشی کنیم. یکی از نزدیکترین ابزار مادی به آدمی پوشش اوست و همواره جز حفظ او در برابر طبیعت، هویتساز و فرهنگپرور نیز بوده است.










فولکلور از ترکیب دو واژه انگلیسی Folk به معنای مردم یا عامه و Lore به معنای شناخت ساختهشده که به معنی مجموعهای از رفتارها، دانستنیهای مردمی، آدابورسوم، اعتقادها، ترانهها، افسانهها، امثال و جز آن است. چه در اروپا بهعنوان زادگاه اصطلاح فولکلور و چه در ایران درباره معنا و معادل فولک یا عامه چالشها و نظرهای متفاوتی وجود داشته است. اصلیترین مشکل بر سر راه تعریفی یکسان از این اصطلاح به این بازمیگردد که مفهوم عامه وابسته در نظر گرفته میشود و معمولا با توجه به یک قشر فرادست شناسایی میشود. ازاینرو عامه در مقایسه با طبقه بالا، باسواد و فرهیخته معنا میشد و بر گروههای بیسواد نافرهیخته دهقان و حتی وحشی، ابتدایی یا غیر متمدن دلالت میکرد.