نقاشیهای اوژن فلاندن
اگرچه نگاه بسیاری در این است که رفتوآمد اروپاییان به مشرق زمین، فقط برای چپاول و غارت یا استعمار بوده است، اما گاهی این مراودات به قصد استفاده بردن و آگاهی یافتن از هنرها و نقاط ارزشمند مشرق زمین صورت میگرفت. یکی ازاینگونه مراودات فرهنگی که در دوران محمدشاه قاجار از سوی دولت فرانسه صورت گرفت مربوط به سفر یا مأموریت دولتی دو نفر از هنرمندان فرانسوی به نامهای اوژن فلاندن و پاسکال کست به ایران میباشد. ماجرا از این قرار است که در سال 1839 فرهنگستان هنرهای زیبای فرانسه تصمیم گرفت به همراه هیئت عالیرتبه سیاسی اعزامی به ایران، به سرپرستی کنت دو سرسی، سفیر کبیر فرانسه، دو نفر هنرمند یعنی پاسکال کستِ معمار که قبلا یک تجربه دهساله در نمونهبرداری از آثار مصر را داشته و اوژن فلاندنِ نقاش را به ایران اعزام کند. فرهنگستان مایل بود این دو نفر هنرمند علاوه بر طراحی از آثار باستانی و نسخهبرداری از حجاریها و سنگنوشتههای ایران باستان، از آثار بابل، تیسفون و نینوا هم بازدید و گزارش داشته باشند. (فلاندن، سفر به ایران، 1400، ص 6) این دو هنرمند وقتی در سال 1255 ق به ایران میرسند، از هیئت سیاسی جدا شده و راه طولانی و دشواری را در ایران طی میکنند. شاید بتوان گفت بیشتر توقف آنها در شیراز، اصفهان و تهران بود. پاسکال کست توانست در این مدت از سنگها و آثار تختجمشید و معماری ایران باستان طرحهای دقیق و جالبی بردارد. اما اوژن فلاندن که نقاش بود، در این میان بیکار ننشست و تصاویری از مردم ایران و کوچهها و خیابانهای آن کشید. در اینجا «هنرمند نه برای انجاموظیفه، که برای دل خود و با آزادی عمل بیشتری به کار ذوقی پرداخته» و آثار گرانقدری خلق کرده است که در روزگاری که هنوز دوربین عکاسی نیامده بود، این نقاشیها دادههای بسیار مهمی را راجع به ایران عصر محمدشاه قاجار به بیننده عرضه میکنند. از شصت تصویری که فلاندن کشیده و در کتاب «سفر به ایران» درج شدهاند، بیستودو تصویر آن مربوط به اصفهان است. با دقت در این تصاویر نکات با ارزش معماری، مردمشناسی و تاریخی بسیاری میتوان دریافت. نقاش در این تصاویر گاهی بوم نقاشی خود را روبهروی بنایی گذاشته است که امروز دیگر وجود خارجی ندارد. عمارت آیینهخانه و نیز حمام خسروآقا از این دست هستند. مسجدی که نقاش با نام «باباسوخته» از آن نام برده، امروز فقط مناره آن باقی مانده است که منار باقوشخانه فعلی باشد. تصویرهایی که از کالبد چهارباغ در اینجا کشیده شده، به خوبی جوی آب و آبشارها و حوضهای آن را نشان میدهد.
نقاشیهای مردمشناختی
باید بگوییم آگاهیهایی که ما از این نقاشیها در حوزه اصفـهـان به دست میآوریم فقط به ابنیه تاریخی و طبیعت بیجان خلاصه نمیشود. در این نقاشیها میتوان نکات مردمشناسی بسیاری هم دریافت کرد. این از هنر نقاش است که هرگز طبیعت، ابنیه و شهر را بدون انسانها به تصویر نکشیده است. مثلا نقاش، خیابان چهارباغ را در حالی به تصویر کشیده که جمعیت زیادی در آن مشغول گذر و تفریح هستند. در اطراف و روبهروی مدرسه چهارباغ تختهایی گذاشته شده و جماعتی از مردان مشغول خوشوبش با یکدیگر و کشیدن قلیان دیده میشوند. در داخل آن مدرسه نیز یک بازارچه کوچک برقرار است و عدهای مشغول خریدوفروش هستند. درحالیکه چند قلیان نشاندهنده یک قهوهخانه هم در هشتی ورودی آن است. او در دو تصویری که از کاخ آیینهخانه کشیده است، به ما نشان میدهد که مردان اصفهانی زیادی در اطراف این کوشک و در زیر سایه ایوان آن مینشستند و وقت خود را میگذرانیدند. زنانی اصفهانی هم خود را از طراوت اطراف زایندهرود محروم نمیکردند و گاهی با نوزادان خود به آنسو میرفتند و لحظاتی را به خوشی میگذرانیدند. شاید از همه جالبتر تصاویری است که نقاش از میدان نقشجهان کشیده است. چنانکه میدانیم آن میدان در روزگار محمدشاه در دل بافت شهری و جایی برای تجارت و وقتگذرانی بود است. وقتی به نقاشیهای میدان خیره شویم، کلاه کشیده چند مرد از بالای ایوان عالیقاپو به چشم میخورد. عدهای در وسط میدان فرش انداخته و به دور هم نشستهاند. کسی در آنسوتر مشغول فروش هندوانه است و زنی در آنسو به آهستگی و احتیاط میگذرد. اما شاید از همه جالبتر آن چندنفری هستند که در طبقه دوم مغازههای میدان و در هشتیهایی که جای اندکی هم دارند نشسته و چشمانداز میدان را مینگرند. گویا در آن روز آن مکانهای طبقه بالا هم جایی برای نشستن، نگریستن به میدان و گفتوگو با دیگران بوده است. باید با ویراستار کتاب «سفر به ایران» هم داستان شد که «تصاویر فلاندن علاوه بر ارزشهای تاریخی و بهویژه معماری، از منظر مردم شناختی هم بسیار ارزشمند است. از جمله در همین تصویر (تصویری از بازار قزوین که در صفحه 73 کتاب آمده) لباس و نحوه پوشش و هیئت ظاهری مردم… از نگاه تیزبین فلاندن دور نمانده است. باوجوداین که در نگاه اول لباس مردان شبیه به هم است، اما با کمی دقت چهار پنج نوع قبا و لباده و قبا پوستین و قباچه و عبای پشم شتری راهراه میتوان تشخیص داد» (فلاندن، 1400، ص 186) این دادههای ارزشمند مردمشناسی که در تصاویر فلاندن وجود دارد، هر مورخی را ترغیب میکند که این تصاویر را جدی گرفته و بهعنوان یکی از منابع مهم ایران در عصر محمدشاه از آن سود جوید.
توضیحات نقاش
نکته دیگر اینکه فلاندن فقط به کشیدن تصاویر و چاپ آنها اکتفا نکرده، بلکه در بیشتر تصاویر از خود توضیحی نیز افزوده است که این نـوشـتـهها هم واجد ارزشهای تاریخی است. البته این نوشتهها بیشتر توصیف همان مکانی است که با قلممو آن را کشیده است. مثلا در حاشیه نقاشی میدان نقشجهان به ما یادآور میشود که در راستههای مختلف میدان سربازان و غلامان حکومتی سکونت دارند و در راسته دیگر بازرگانان و میرزاهای دولتی هستند. درباره داخل میدان هم این گفتههای او جالب است «در مواقع معمولی قسمت اعظم میدان شاه در اشغال خردهفروشهای دورهگردی است که متاعشان مایحتاج عمومی و بهخصوص کالاهای دستدوم است. این یک بازار مکاره دائمی است که فروشندگان اشیای کهنه و کمقیمت در اختیار مصرفکنندگان کمبضاعت قرار میدهند.» (فلاندن، 1400، ص 125) البته در این میان تحلیلهای معماری فلاندن نیز شنیدنی است. او راجع به مسجد جامع عباسی که با خوششانسی فرصت یافت به آن داخل شود مینویسد «وقتی زیر ایوان قرار میگیریم در حقیقت درمییابیم که عکس بنا در آب مواج حوض تکرار شده و این تکرار تصویر صلیبی را ایجاد میکند… بهعبارتدیگر کسی که وارد صحن حیاط مسجد میشود خود را در مرکز این شبکه حیرتانگیز محورهای بصری مییابد. بهگونهای نمادین او خود را مرکز جهان مییابد.» (فلاندن، 1400، ص 134)
ایرادهای نقاش
کتاب «سفر به ایران» توسط اوژن فلاندن فرانسوی نوشتهشده و به همراه نقاشیهای وی منتشر شده است. دکتر عباس آگاهی آن را به فارسی ترجمه کرده و حشمتالله انتخابی ویرایش آن را انجام داده و توضیحاتی نیز بر نوشتهها و نقاشیها افزوده است. ویراستار از آنجا که خود اصفهانشناس است، توانسته ایرادهای احتمالی فلاندن را که در سفر کوتاهمدت خود به اصفهان در ذکر اسامی مکانها داشته یا اینکه در نقاشیهایش احیانا مرتکب شده است تذکر دهد. مثلا وقتی نقاش با زاویه درون ایوان چهلستون طرحی انداخته که از آنجا در دوردست گنبد مسجد شاه آشکار است، ویراستار متوجه اشتباه او شده که از این زاویه بههیچوجه گنبد مسجد شاه نمیتواند در پسزمینه قرار بگیرد. او میگوید «علت این امر آن است که طرحها با سرعت در محل تهیه میشده و بعدها در فرصت مناسب تکمیل میشده است» بههرحال فلاندن گویا این تصویر را از روی تصویری که همکارش پاسکال کست، از ایوان آیینهخانه کشیده است، اشتباه گرفته و چون در تصویر کست گنبد مسجد جامع عباسی معلوم بوده است، او هم در این تصویر گنبد مسجد مذکور را کشیده است. (فلاندن، 1400، ص 206)
ویراستار کار جالب دیگری که در این کتاب انجام داده این است که وقتی پاسکال کست و اوژن فلاندن از یک مکان طرحی کشیدهاند، مانند خلوت سرپوشیده یا ورودی مدرسه چهارباغ و نیز سربینه حمام خسروآقا، او با در کنار هم نهادن این دو نقاشی، راجع به سبک و زاویه نگاه هر یک نتایج جالبی گرفته است. حتی گاهی نشان داده است که مثلا فلاندن که به نقاشی مردمشناسی علاقه داشته، در کشیدن آدمها در حالتهای مختلف اغراق کرده است. البته باید بگوییم اینگونه خطاهای با دستکاریهای فلاندن زیاد نیست.هرچه هست پیش از آنکه دوربین عکاسی به سرزمین ما بیاید و کسی مانند خانم دیولافوا (اتفاقا او هم فرانسوی است) آن را با خود به ایران آورد، تصاویری که از ایران در دست ما باقی مانده، از همین نقاشیها و طرحهایی است که سیاحان برجای گذاشتهاند. یکی از این مجموعههای جالب، آثار اوژن فلاندن است که حاوی 60 تصویر نقاشی از ایران است که 22 عدد آنها به اصفهان اختصاص دارد. این نقاشیهای زیبا و دلپذیر در کتاب «سفر به ایران» و به ترجمه عباس آگاهی، ویرایش حشمتالله انتخابی است که توسط انتشارات نقش مانا با کاغذ گلاسه و کیفیت مطلوب منتشر شده است.




