میانه دهه هفتاد، اوج فعالیتهای مطبوعاتی در اصفهان است؛ زمانی که تعداد روزنامههای استان رو به گسترش است، تیراژها از هم سبقت میگیرند و محتوای شمارههای انتشاریافته، به مسائل جاری استان میپردازد …
کاغذ روزنامه کمیاب و این روزها به کیمیا تبدیل شده است؛ موضوعی که حالا برخی از صاحبان رسانه و مدیران مسئول مثل همشهری، جامجم، شرق، اصفهانزیبا و… را به استفاده از کاغذهای نامرغوب و مقوایی، البته با صرف هزینههای گزاف وادار کرده است تا با مشقت بسیار نشریه خود را منتشر کنند. همین چند روز پیش بود که روزنامه هفت صبح که پیش از این نیز مدیرمسئول آن در رشته توییتی از نبود کاغذ و مافیای آن سخن به میان آورده بود، از نبود کاغذ روزنامه خبر داد و عنوان کرد که حالا و در این شرایط چارهای جز استفاده از کاغذ گرم بالا نداشته است: «کاغذ روزنامه در روزهای شنبه و یکشنبه بیشتر مناسب جعبه شیرینی است تا چاپ متن و عکس. این بلایی است که نه فقط برای روزنامه هفت صبح که برای بسیاری از روزنامهها به وقوع پیوسته و ناشی از فقدان کاغذ مناسب روزنامه در بازار است. مسئله، گرانی و ارزانی نیست؛ کمبود کاغذ است. همین کاغذ کلفتی که در دو روز گذشته روزنامه روی آن منتشر شده به لحاظ قیمت، گرانتر از کاغذ رایج و مرسوم روزنامهها است؛ چون سنگینتر است و ضخامت بیشــتری دارد.»
مدتی قبل وقتی بر آن شدم که از مرحوم استاد عیسی بهادری و نقش او در احیای هنرهای سنتی بنویسم، به فردی رسیدم که سالهاست در احیای نام عیسیخان و روستای موطن او، آقچه کهریز، تلاش بسیاری کرده است. «علیاکبر آقچه کهریزی» زاده 1353 در روستای آقچه کهریز است و از دوره نوجوانی با شنیدن و دیدن هنرمندیهای استاد عیسی بهادری، به فرهنگ و هنر علاقهمند شده و با خواست استاد فرشچیان به جمعآوری و حفظ آثار استاد بهادری و مرمت و احیای نقاشخانه ایل بزچلو اقدام کرده است.
کاغذ دوباره گران و نایاب شد! گرانی که مختص امروز نیست و سه سال پیش، یعنی اوایل سال 97 نیز اتفاق افتاد و باعث تعطیلی و نیمتعطیلشدن بسیاری از نشریههای چاپی در کشور شد؛ بهطوریکه اگر در آن موقع قیمت کاغذ روزنامه در بازار کیلویی دوهزار و 200 تومان بود، این رقم بهسرعت نجومی رشد کرد و در اواخر 1398 به کیلویی هشتهزار تومان رسید. حالا، اما دوباره مطبوعات زیر منگنه گرانی و نایابی کاغذ قرار گرفتهاند و خبرهای خوبی از گوشهوکنار در رابطه با بقای عمر آنها شنیده نمیشود.
صنعت چاپ، پیشران تولید است. این صنعت، شاخص بزرگی در تولید ناخالص ملی کشورها و از مهمترین ارکان اقتصاد غیرنفتی است. ظرفیت بالای این صنعت در ارتقای تولید داخلی، توسعه سرمایه، افزایش اشتغال و صادرات، اهمیت آن را در جهان اقتصادی کنونی، به ویژه در کشورهایی با موقعیت ژئوپلتیک دو چندان کرده است.