هفته گذشته با حکم محمد خزایی، رئیس سازمان سینمایی، اعضای شورای سیاستگذاری سیوپنجمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان که احتمالا مهرماه سال جاری در اصفهان برگزار میشود، مشخص شدند.
گاهی میایستم و به دانشآموزانم در حیاط مدرسه نگاه میکنم. سرشار و رها میدوند. درس میخوانند. درباره موضوعات مختلف صحبت میکنند.
نه اینکه آدم ناحسابیای باشمها… نه. اتفاقا از وقتی به دنیا آمدم، عجیب حسابی بودم. نوزاد که بودم، سر وقت بیدار میشدم، لبخند ملیحی میزدم، چند جرعه شیر مینوشیدم، چند تا ماما، بابا میگفتم و بعد عین یک عاقله آدم میخوابیدم؛ اما تمام نقونوقها و آزارهایم ذخیره شده بود برای نوجوانی.
بر منکرش لعنت! حتما همینطور است آقاپسر نوجوان! اکثر کارهای مفید، به ویژه اگر برای جمع هم مفید باشد، با چنین جملهای از سمت برخی از شما نوجوانان روبهرو میشود.
وقتی در یک شهر جشنوارهای برپا میشود، معمولا پیامدهای گوناگونی را با خود به همراه دارد. درخصوص جشنوارههای فرهنگیهنری، این موضوع اهمیت زیادی پیدا میکند.
«با کف دست توی پیشانیاش میزده و بلندبلند مثل دیوانهها با خودش حرف میزد». آخرین تصویری که ابوالفضل دیده بود و بعدازآن با موج انفجار به آسمان رفته و دوباره روی زمین برگشته بود. تصویر مردی که بعد از یک ماه هنوز هم شبها به خوابش میآید و او را مجبور به گفتوگو با تیم روانشناسی کرده است. تا چهار روز بعد از انفجار، با ضریب هوشی سه نفس میکشید؛ ولی روز انفجار، روز رفتن ابوالفضل نبود که بعد از آن کمکم به هوش آمد.
المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران با هدف کشف استعدادهای فیلمسازی در میان نسل نوجوان برگزار میشود و نوجوانانی جسور، خلاق، متفاوت و در پی تجربههای تازه برای زندگی، در این رهاورد فرهنگی و هنری شرکت میکنند.
شب گذشته آیین اختتامیه هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان در هنرسرای خورشید برگزار شد.
شام پنجشنبه مراسمی در اصفهان برپا شد برای آغاز هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان.
گرم و بالبخند، مثل هر صبحِ شنبه با مدیر سلام و علیک کردم. دست داد امام چیزی پشت نگاهش بود که توجهم را جلب کرد.
پنجشش نفرند، با شلوارهای ششجیب و هودی؛ هرکدام یک رنگ. پاتوقشان اینجاست؛ شمالیترین ضلع هتل پل؛ همانجا که به مدد بلدوزر و آهن، حالا رنگ مدرنی به خود گرفته و فضایی شده برای نسلی که دیگر شبیه هیچکس نیست.
دوره میافتاد و به همه میگفت اگر مشکلی که داشت هر چه زودتر حل نمیشد. حق هم داشت که ناراحت باشد. بنده خدا که بنده هرکس و ناکس نیست که بشود به او هر چیزی گفت. معلم هم شاید کم و زیاد او را سر کلاس دیده باشد اما دلیل نمیشود کم و زیاد او را سر کلاس بگوید!