به گزارش اصفهان زیبا؛ تاریخ معاصر جهان شاهد ظهور و سقوط نظامهای سرکوبگری بوده است که بنیان خود را نه بر اراده مردم که بر زور و تبعیض نهادهاند. در میانه قرن بیستم، همزمان با نگارش بیانیه اعلام موجودیت یک دولت قوممحور در قلب خاورمیانه، در گوشهای دیگر از جهان، در آفریقای جنوبی، نظامی نژادپرستانه سر برآورد که با نام «آپارتاید» مشهور شد.
سفیدپوستان حاکم، تنها به پشتوانه رنگ پوست روشنتر، خود را محق حکمرانی بر اکثریتی قاطع و محروم کردن آنان از ابتداییترین حقوق انسانی دانستند. در پی این تصمیم سیستمی طراحی شد که هدف غایی آن، تضمین سلطه بیچون و چرای گروهی اقلیت بر تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زندگی بود.
اما سرنوشت این دو داستان موازی، به گونهای متفاوت رقم خورد. آپارتاید آفریقای جنوبی، پس از ۴۶ سال مقاومت قهرمانانه و پردامنه مردم ستمدیده آن سامان با رهبری نلسون ماندلا و همچنین تحت فشار افکار عمومی جهانی در هم شکست.
این پیروزی، نه یک انتقام، که یک آشتی بود و ثمره آن، برگزاری انتخابات آزاد و دموکراتیک در سال ۱۹۹۴ بود که طی آن، ملت آفریقای جنوبی، برای نخستینبار، قدم در مسیر حکومتی مبتنی بر برابری نهاد.
امروز در «سرزمین رنگینکمان»، سیاه و سفید نه در تقابل، که در کنار یکدیگر و با حقوقی مساوی زندگی میکنند و آپارتاید تنها به عنوان فصل سیاهی در کتابهای تاریخ به یادگار مانده است.
اکنون پرسش بنیادین و امیدبخشی که تاریخ پیش روی ما نهاده است این است: اگر چنین تحول شگرف و معجزهآسایی در آفریقای جنوبی ممکن بود، چرا در خاورمیانه ممکن نباشد؟
وقتی از «جهانی بدون اسرائیل» سخن به میان میآید، منظور نابودی میلیونها انسان نیست؛ بلکه مقصود، پایان بخشیدن به ساختار نهادینهشدهای است که برای هشت دهه، با مکانیزمهای تبعیضآمیز، اشغال زمین، جابجایی اجباری و ایجاد محاصرههای غیرانسانی، حق تعیین سرنوشت را از مردم بومی فلسطین سلب کرده و اکنون نیز با اقدام به کشتار و ترور نظاممند، در پی کسب مشروعیتی واهی است.
بنابراین آرمان واقعی ما، استقرار دولتی جایگزین و دموکراتیک است که در آن، همه ساکنان تاریخی سرزمین فلسطین، اعم از مسلمان، یهودی و مسیحی، با حقوقی کاملاً برابر و تحت حاکمیت قانونی عادلانه، در کنار یکدیگر و در صلح و امنیت زندگی کنند.
این تصور، نه یک آرمانشهر غیرقابل دسترس، که بازگشتی به ریشههای تاریخی این سرزمین کهن است.
پیش از آنکه سایه شوم استعمار و منافع قدرتهای بزرگ بر این منطقه بیفتد، گذشتهای مشترک و درخشان وجود داشت که در آن، پیروان ادیان ابراهیمی در آرامش و احترام متقابل، همزیستی مسالمتآمیزی داشتند. ما باید به این نکته توجه کنیم که تاریخ به ما آموخته است که هیچ ظلمی نمیتواند برای همیشه ادامه یابد.
فریاد «آزادی فلسطین» که اینک در خیابانهای اقصی نقاط جهان از شرق تا غرب طنینانداز است، گواهی است بر این حقیقت که وجدان جهانی بار دیگر بیدار شده است.
این امواج خروشان مردمی که این روزها از خیابان به دریا رسیده، توان و ظرفیت آن را دارد که آخرین بازمانده نظام آپارتاید را نیز به گوشهای از تاریخ بسپارد و فصل جدیدی از عدالت و برابری را برای همه ساکنان خاورمیانه به ارمغان آورد.




