او رو در رو با «ما» قرار گرفت تا به پرسشها و ادعاهایی که این روزها همزمان با آلودگی هوا درخصوص عملکرد محیطزیست مطرح میشود و انگشت انتقاد را به سمت او روانه میکند، پاسخ دهد؛ روزی که اتفاقا آلودگی هوا بیداد میکرد و هوای اصفهان را در وضعیت ناسالم برای عموم قرار داده بود.
لاهیجانزاده در آن روز، اگرچه از پاسخ صریحدادن به برخی از سؤالات طفره رفت؛ اما قاطعانه از عملکرد سازمان متبوعش دفاع کرد و توپ عوامل تشدید آلودگی هوا را در زمین وزارت صمت انداخت و همچنین بیان کرد که سوخت مازوت در اصفهان، امری اجتنابناپذیر است!
تقریبا نزدیک به یکماه است که علیرغم آلودگی هوا مازوت در اصفهان سوزانده میشود؛ اتفاقی که تا قبل از ورود رسانهها و علنیکردن آن به صورت چراغخاموش انجام میشد و اتفاقا محیطزیست نیز در این باره روزه سکوت گرفت و حاضر به گفتوگو هم نشد. دلیل موضع منفعلانه محیطزیست در برابر مازوت سوزی چیست؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید به فلسفه مازوتسوزی بپردازیم؛ پس بد نیست که در ادامه سخنانم به اعداد و ارقامی اشاره کنم که نشان میدهد در بحث مصرف گاز خانگی، مشارکت مردم در حذف مازوتسوزی در نیروگاه شهیدمنتظری میتواند به چه میزان مؤثر باشد.
میزان تولید گاز کشور همراه با میعانات گازی سرجمع 900میلیون مترمکعب در شبانهروز است که حدود 100 میلیون مترمکعب از آن میعانات گازی و 800میلیون مترمکعب هم باقیمانده گازی است که باید به مصرف برسد.
از این 800میلیون مترمکعب نزدیک به 600میلیون مترمکعب صرف مصارف خانگی و تجاری میشود و مابقی نیز باید صرف صنعت شود؛ بنابراین حدود 200میلیون مترمکعب کمبود گاز برای مصرف در شبانهروز وجود دارد؛ به خاطر اینکه اولویت مصرف گاز در مصارف خانگی است.
در پاییز و زمستان حذف گاز از صنعت اتفاق میافتد؛ علاوه بر این، 200 میلیون مترمکعب نیز به 16 نیروگاهی تعلق میگیرد که سوخت دوم آنها مازوت است؛ البته نیروگاههای دیگر هم با کمبود سوخت مواجه هستند؛ ولی آنها از گازوئیل استفاده میکنند که نسبت به مازوت مشکلات کمتری دارد.
یکی از این 16 نیروگاه، نیروگاه شهید منتظری است؛ پس کمبود گازی که وجود دارد باعث شده است که نیروگاههای بزرگ به ناچار مجبور به سوخت مازوت شوند؛ زیرا در غیر این صورت خلأ بزرگ برقی در کشور بهوجود میآید. درواقع سوخت مازوت درحال حاضر، امری اجتنابناپذیر است.
شما میگویید سوخت مازوت اجتنابناپذیر است. بسیاری از نیروگاهها خارج از محوطه شهری قرار دارند. باتوجه به موقعیت جغرافیایی نیروگاه شهیدمنتظری و تحتالشعاع قرارگرفتن جمعیت زیادی از شهروندان، پس تکلیف اصفهانیها چیست؟
در این باره باید خطاب به وزیر نیرو موضوعی مطرح کنیم؛ چرا که از نظر ما تأخیر غیرقابل توجیهی در رسیدگی به برخی از مسائل مشاهده میشود. می دانیم که در کشور کمبود گاز وجود دارد و هرسال در پاییز نیروگاهها باید به سوزاندن سوخت دوم روی آورند.
اما صرفنظر از بحث آلودگی هوا باید گفت نیروگاهی مثل نیروگاه شهیدمنتظری درحالحاضر با راندمان 23درصد و خوشبینانه 28درصد برق تولید میکند؛ درحالیکه اگر این نیروگاه به سیکل ترکیبی تبدیل شود، راندمان بین 58 تا 62درصد خواهد شد.
محاسبات شرکت ملی گاز نشان میدهد تبدیل نیروگاه به سیکل ترکیبی با کاهش چندین میلیارد متر مکعب گاز در کشور همراه خواهد شد و دیگر امکان استفاده از سوخت دومی به نام مازوت وجود نخواهد داشت؛ چرا که سوخت دوم نیروگاهها سوخت ترکیبی گازوئیل است و اصلا مازوت برایشان تعریف نشده.
بنابراین تأخیر در تبدیل نیروگاه قدیمی با نیروگاهی با راندمان پایین و سیکل ترکیبی اصلا جایز نیست و بر آن بسیار تأکید داریم.
تبدیل نیروگاه شهیدمنتظری به سیکل ترکیبی راهکاری بلندمدت و زمانبر است که شما هم به خوبی از این موضوع آگاه هستید. اکنون چه باید کرد؟
این اتفاق به دو تا سهسال زمان نیاز دارد و پیشبینیها هم نشان میدهد که این پروژه با صرف 700میلیون دلار و در یکبازه سهساله قابلیت اجرایی دارد؛ البته ما پا را از این فراتر گذاشتهایم و گفتهایم که تبدیل نیروگاه سیکل ترکیبی در محل فعلی به صلاح نیست و نیروگاه سیکل ترکیبی باید در محدوده شعاع 50 کیلومتر احداث و نیروگاه قدیمی بهطور کلی جمعآوری شود.
چندماه پیش شرکت فولاد مبارکه احداث نیروگاهی جدید با کلاس F را شروع کرده و در بهار نیز فاز یک آن روی مدار قرار میگیرد. این شرکت ظرف مدت یکسالونیم تا دوسال، نیروگاهی یکهزار مگاواتی را افتتاح خواهد کرد؛ پس چنین نیروگاهی را میتوان در کمتر از سهسال و با شرایط بسیار ایدئال ساخت.
این مسئله از سال 86 تا به الان، یعنی حدود 15 سال مطرح بوده است.
وقتی 15 سال از مطرحکردن این طرح زمان میگذرد و صرفا در حد حرف و حدیث باقی مانده وحتی یکقدم هم برای عملیاتیکردن آن برداشته نشده، چگونه انتظار دارید ظرف مدت سهسال دیگر نیروگاه جدید ساخته شود؟
درحال حاضر این طرح به بخش خصوصی سپرده شده و سرمایهگذار نیز حاضر به سرمایهگذاری برای احداث نیروگاه جدید در شعاع 50کیلومتری است. تا پیش از این اما نیروگاه در بخش دولتی قرار داشته و مشکلات و مسائل مربوط به خود را داشته؛ بهخاطر همین هم اتفاق خاصی در این باره رخ نداده است.
با فرض پذیرفتن سرمایهگذاری در این پروژه، آیا زیرساختهای لازم برای تأسیس یک نیروگاه سیکل ترکیبی اکنون در اصفهان مهیاست؟
کل پروژه را سرمایهگذار انجام خواهد داد؛ فقط میماند ایجاد یکسری پُستهایی که دولت باید آنها را انجام دهد؛ همچنین اکنون ساخت نیروگاه خورشیدی نیز شروع شده و نیروگاهی 600مگاواتی در کوهپایه درحال راهاندازی است که اجرای آن هم تقریبا دوسال زمان میبرد.
اگر این نیروگاه خورشیدی بهویژه در ماههای آذر و دی به مدار وارد شود، باعث کاهش سوخت مازوت در نیروگاه خواهد شد؛ همچنین توافق 200مگاواتی نیز به موازات آن دارد صورت میگیرد که بهطور سرجمع 1000مگاوات میتوان پیشبینی کرد.
با فرض محققشدن همه مواردی که شما به آن اشاره کردید، برای کاهش آلودگی هوا و عدماستفاده از مازوت در نیروگاهها به سهسال زمان نیاز است؛ یعنی ما باید چنین وضعیتی را تحمل کنیم به امید آنکه شاید در سهسال دیگر و با احداث نیروگاه جدید مازوت سوزی متوقف شود؟! در این سالها هم کمبود گاز در زمستان ادامه خواهد داشت و هم تغییرات آب و هوایی به آلودگی دامن خواهد زد و هم عدماستفاده برخی از صنایع از فیلتراسیون و سامانههای پایش برخط لحظهای (آنلاین) برجای خواهد بود. آقای لاهیجانزاده! در این سه سال چه باید کرد؟
باید این سؤال پرسیده شود که چرا در دهسال گذشته این اقدامات انجام نشده است!
سؤالی که ممکن است دهسال دیگر از شما پرسیده شود را ما اکنون از شما میپرسیم؛ چرا اقدام مؤثری برای توقف مازوت سوزی و همچنین کاهش آلودگی هوا درحال حاضر انجام نمیشود یا اگر هم اقدامی صورت میگیرد، خروجی مؤثری از آن به عمل نمیآید و ما آن را احساس نمیکنیم؟
مسئله این است که از زمان تصویب قانون هوای پاک، برخی از دستگاهها به وظایف خود عمل نکردهاند. قانون هوای پاک، برای 23 دستگاه اجرایی تعیین وظیفه کرده است که 11 دستگاه فعالیتهای عمدهتری را باید انجام بدهند.
نزدیک به 56 وظیفه برای دستگاهها تعیین شده که دستگاهها موظف هستند به این وظایف عمل کنند. شما باید این سؤال را از بازرسی کل کشور و همچنین اصل 90 مجلس و دیوان محاسبات و درنهایت از قوهقضائیه بپرسید که چرا اجرای این قانون به تعویق افتاده یا اصلا اجرا نشده است؟
اینها بحثهای جداگانهای است که صحبت از آنها مشکلی را حل نمیکند. من میگویم برای اینکه مردم زودتر از این گرفتاری رها شوند، راهحلهایی وجود دارد که باید آنها عملی شوند.
به هرحال، قانون تصویب و وظایف تعیین شده و دستگاههای نظارتی هم درحال ورود هستند که ببینند داستان از چه قرار است؛ اما مسئله این است که مردم هم میتوانند در کاهش مصرف گاز کمک کنند.
در مردادماه امسال میزان مصرف گاز اماکن مسکونی و تجاری 7/11میلیون متر مکعب بوده است؛ درحالیکه اول دیماه این عدد به 47میلیون متر مکعب رسیده است؛ بنابراین مصرف گازی که اکنون دارد صورت میگیرد استاندارد نیست؛ درحالیکه اگر مردم 10درصد در مصرف گاز صرفهجویی کنند، دیگر نیازی به سوخت مازوت در نیروگاه نیست.
صدا و سیما و رسانهها باید در این باره اطلاعرسانی گستردهای انجام دهند و اقدام به فرهنگسازی کنند. این یک کار جمعی است و برای رهایی از آلودگی هوا همه باید به میدان بیایند. نیروگاه فقط یکی از آیتمهاست که سهم آن نیز در آلودگی هوا مشخص است.
درحال حاضر نیروگاه بهطور روزانه چه میزان مازوت میسوزاند؟
بین 6 تا 8میلیون لیتر.
و سهم آن در تشدید آلودگی هوا چه میزان است؟
این مسئله به نوع آلودگی هوا بستگی دارد؛ اگر بحث دیاکسید گوگرد (SO2) باشد، بالاترین سهم آلودگی هوا مربوط به نیروگاه خواهد شد؛ زیرا بیشترین مازوتی که سوخته میشود، مازوت 3درصد است؛ درحالی که سهم ذرات معلق (5/2 PM) نسبت به منابع آلاینده دیگر کمتر است.
درکل وقتی مازوت سوزانده میشود، سهم گوگرد بسیار زیاد است؛ اما همانطور که رسانهها به نیروگاه بسیار میپردازند و نقش آن را پررنگ میکنند باید به مسئله آلودگی هوا بپردازند.
این مسئله به نوع آلودگی هوا بستگی دارد؛ اگر بحث دیاکسید گوگرد (SO2) باشد، بالاترین سهم آلودگی هوا مربوط به نیروگاه خواهد شد؛ زیرا بیشترین مازوتی که سوخته میشود، مازوت 3درصد است؛ درحالی که سهم ذرات معلق (5/2 PM) نسبت به منابع آلاینده دیگر کمتر است.
درکل وقتی مازوت سوزانده میشود، سهم گوگرد بسیار زیاد است؛ اما همانطور که رسانهها به نیروگاه بسیار میپردازند و نقش آن را پررنگ میکنند باید به مسئله آلودگی هوا بپردازند.
اتفاقا شما اصلا به بحث مازوت سوزی ورود نکردید و سکوت را ترجیح دادید. سؤال این است که چرا علیرغم آلودگی شدید در اصفهان و نداشتن هوای پاک باید مازوت سوزانده شود؟
آیا ورود به مبحث مازوتسوزی این است که در این باره به گفتوگو با رسانهها بپردازیم؟ اتفاقا محیطزیست در بخشهای مختلف بهصورت گسترده و شدید ورود کرده است.
بعضیها با رسانهها گفتوگو و وانمود میکنند که دارند فعالیتهای گستردهای انجام میدهند؛ اما فعالیتهای برخی دیگر ممکن است در انظار عمومی به چشم نیاید؛ با این حال واقعا در آن دستگاههای اثرگذار دارد اثرات خود را میگذارد.
اصلا این دستگاهها به این نتیجه رسیدهاند که با ما چه کار بکنند؟ چون آنها میدانند که ما داریم چه مسیرهایی را دنبال میکنیم.
چه مسیرهایی؟ برایمان تشریح کنید! آنطور که رسانهها بیان میکنند، اصفهان آلودهترین شهر در کشور است؛ درحالی که صدای اصفهانیها به جایی نمیرسد و کسی هم به فکر چاره نیست!
این سؤالی است که ما باید از شما بپرسیم! شما چرا شما نتوانستهاید در رسانه این موضوع را مطرح و بر روی آن تمرکز کنید و به دیگران بگویید که اصفهان رتبه اول آلودگی هوا در کلانشهرها را دارد؟ رسانهها که نباید فقط منتظررسیدن آذرماه و تمرکز بر روی مازوتسوزی در نیروگاه باشند!
سؤالمان را با سؤال پاسخ دهید؛ اما از شما میخواهیم که وظیفه رسانهها را به خودشان موکول کنید و از وظایف محیطزیست در قبال این معضل حرف بزنید. شما میگویید تمرکز رسانهها صرفا بر روی مازوت سوزی در فصل زمستان است؛ درحالی که در سالهایی که مشعلهای مازوت پلمب بودند نیز هوا آلوده بود. همانطور که آلودگی هوا در تابستان هم نفس اصفهانیها را به شماره انداخت و فقط نوع آن با آلودگی که در زمستان شاهدش هستیم متفات بود. در تابستان که دیگر خبری از سوخت مازوت نیست؛ پس چرا باز هم هوا آلوده است؟
دقیقا همینطور است که شما میگویید. در تابستان نیروگاه مازوت نمیسوزاند؛ ولی آلودگی هوا وجود دارد. علت آن هم این است که عوامل دیگری برای آلودگی هست. حرف من این است که شما باید روی همه عواملی که باعث تشدید آلودگی هوا میشود تأکید کنید و نه صرفا بر یک موضوع.
شما این عوامل را تشریح کنید.
بله؛ من سه موضوع مهم دیگر را هم مطرح میکنم و از شما میخواهم با همان شدتی که مازوتسوزی را دنبال میکنید این موارد را هم دنبال کنید. نمایندگان مجلس باید به خاطر سوخت مازوت وزیر نفت و نیرو را در مجلس مورد مؤاخذه قرار دهند.
خودروهای فرسوده نیز یکی دیگر از عواملی است که در تشدید آلودگی هوا نقش مؤثری دارد؛ اما در چندسال گذشته چندهزار خودروی فرسوده از دور خارج شده است؟
نزدیک به 80درصد از ناوگان حمل و نقل عمومی، یعنی 6میلیون خودرو فرسوده در کشور تردد میکنند و 34درصد از ذرات PM۲.۵ متعلق به همین خودروهای فرسوده هستند که عدد چشمگیری نیز است؛ چرا که این خودروها در 365روز و حتی در دوسهماهی که مازوت سوزانده میشود نیز تردد دارند.
در اصفهان چه تعداد خودروی فرسوده وجود دارد؟
در شهر اصفهان هم 180هزار خودرو فرسوده تردد میکند؛ اما سؤال این است که چرا این خودروهای فرسوده از رده خارج نمیشوند. وزارت کشور متولی این امر است؛ چرا لایحهای مبنی بر خروج این خودروها ارائه نمیشود؟
چرا تسهیلاتی برای دارندگان خودروی فرسوده در نظر گرفته نمیشود؟ چرا خودروسازها مکلف نمیشوند که به ازای هر سه خودرویی که تولید میشود، خودروهایی هم از رده خارج شود؟
چرا خودروسازان به جای برگزاری قرعهکشی و بختآزمایی بخشی از تولیدات خود را به دارندگان خودروی فرسوده اختصاص نمیدهند و آنها را در اولویت قرار نمیدهند؟
اینها مسائلی است که رسانهها به طور قاطع باید به آن ورود کنند. بحث دیگر هم استاندارد خودروهاست. مردم مجبور به خرید خودرو از دو خودروساز شدهاند و تا پیش از این هم واردات خودرو ممنوع بود و اکنون هم صرفا به صورت محدود واردات انجام میگیرد که البته برای ایجاد تعادل در بازار است و هیچ ربطی هم به کاهش آلودگی هوا ندارد.
درحالیکه اگر قرار بود تصمیم اصولی در این باره گرفته شود باید خودروی هیبریدی که مصرف فوقالعاده پایین دارد و به ازای هر 100 کیلومتر 8 لیتر میسوزاند، تولید میشدو مردم نیز مکلف میشدند آن را بخرند؛ درحالیکه اکنون ثروت ملی دارد از بین میرود. مصرف بنزین در هفته گذشته به 117 میلیون لیتر رسید.
اگر این شش میلیون خودروی فرسوده از رده خارج میشدند و خودروساز هم موظف به تولید خودروی استاندارد میشد که مصرف بنزینش پایین است، شاهد این مشکلات نبودیم. اکنون روزانه حدود 40 تا 50میلیون لیتر بنزین سوزانده میشود؛ درحالیکه این میزان را میتوان صادر کرد.
پلیس راهور مدعی است اگر خودروسازها تعطیل شوند و اجازه تولید خودروی استاندارد داده شود، با این صرفهجویی میشد درآمد همه خودروسازان را به آنها داد و میشد گفت در خانه بنشینند و آلودگی هوا را هم اینگونه میتوان کنترل کرد.
در اصفهان وضع به همین منوال است. آخرین مطالعات صورتگرفته در رابطه با آلودگی هوا در این شهر نشان میدهد که سهم آلایندگی خودرو در مناطق 15 گانه نزدیک به 70 درصد است.
علی رغم تأثیر بسزای خودرو در آلودگی هوا همچنان خودروی غیراستاندارد تولید میشود و خودروهای فرسوده هم از دور خارج نمیشوند. پس رسانهها همانطور که انرژی خود را بر روی مازوتسوزی در اصفهان میگذارند باید به این مسئله هم بپردازند.
نقش محیطزیست در این ماجرا چیست؟
سؤال خوبی است اتفاقا. خواهش من این است که آدرس اشتباه به مردم و مسئولان ندهید. هر کجا میرویم از ما مطالبه کیفی هوا را دارند؛ اما این درحالی است که 23 دستگاه در بهبود وضعیت هوا و برطرفکردن آلودگی دخیل هستند.
تولید خودروی استاندارد را که نباید از محیط زیست طلب کرد، این مطالبه باید از اداره استاندارد باشد؛ اما توجه داشته باشید که با اداره استانداردی که زیر مجموعه وزارت صمت قرار دارد، نمیتوان کار را جلو برد؛ چون چاقو هیچ وقت دسته خود را نمیبُرد.
استاندارد یک دستگاه حاکمیتی است و باید استانداردها را اعمال کند. خودروساز هم زیر مجموعه صنعت معدن تجارت قرار دارد و برای همین هم به نتیجه نمیرسند.
دقیقا مشابه اتفاقی که در رابطه با مازوت سوزی رخ داد و گفته شد به خاطر اینکه یک دستور ملی است کاری از دست مسئولان استانی بر نمیآید!
دستور سوخت مازوت یک استثناست که برای اولین بار شورای امنیت ملی به دلیل مشکلات موجود در کشور و کمبود گاز به این موضوع ورود کرد.
اما خودروسازها چه در شرایط عادی و چه در تحریمها دارند ساز خود را میزنند و اعمال نفوذ میکنند؛ درحالی که سازمان استاندارد مکلف است همه این استانداردها را اعمال کند.
تا اینجای کار به وظایف دستگاههای دیگر در کاهش آلودگی هوا اشاره کردید. اجازه بدهید به تکالیف محیط زیست که اتفاقا ناظر بر اجرای قانون هوای پاک است و براساس آن هم وظایفی بر عهدهاش گذاشته شده، بپردازیم. خود محیط زیست آیا توانسته به تکالیفی که قانون برایش تعیین کرده، بپردازد؟ اتفاقا چندی پیش بود که یکی از اعضای فراکسیون محیط زیست مجلس اعلام کرد محیط زیست به 90 درصد وظایف خود عمل نکرده است. وقتی خود محیطزیست تکالیفش را انجام نمیدهد، آیا میتوان از باقی دستگاهها انتظار داشت و انگشت انتقاد به سمت آنها دراز کرد؟
وظایف محیطزیست در قانون هوای پاک بسیار شفاف است. در ماده 2 قانون هوای پاک آمده که وظیفه محیطزیست، نظارت بر اجرای کل قوانین است.
براساس آن محیطزیست باید نظارت کند که آیا ناوگان فرسوده شهری بهبود پیدا کرده یا نه. در غیر این صورت باید آن را گزارش دهد. محیطزیست برای اولین بار اقدام به راهاندازی سامانهای کرده و از 23 دستگاه اطلاعات لازم رااخذ و در آن سامانه بارگذاری کرده است؛ چرا که تا پیش از این برخیها از آنها برای انجام این اقدام تأخیر داشتهاند و بعضی دیگر اصلا به آن عمل نکردهاند.
این اطلاعات در اختیار مجلس هم قرار گرفته. چون به هرحال محیط زیست صرفا ناظر است و توان برخورد را ندارد؛ اما مجلس میتواند به استیضاح وزرای مربوطه بپردازد. وظیفه محیط زیست نظارت و گزارش پیشرفت و اقدامات انجامشده و ترک فعالهای انجامشده است؛ پس محیط زیست بند 2 قانون هوای پاک را انجام داده است.
وظایفی هم در قانون هوای پاک به محیط زیست محول شده که باید از طریق نرم افزارهای خاص انجام شود که این وظایف یا انجام شده یا درحال انجام است.
ولی محیطزیست اختیارات قانونی هم دارد!
این کار را هم انجام داده است؛ مثلا برخورد با صنایع آلاینده که موظف است صنایع آلاینده را در لیست قرار بدهد تا اسامی آنها مشخص شوند.
چه تعداد از صنایع آلاینده در این لیست قرار گرفتهاند؟
560 عدد.
در شعاع 50 کیلومتری چطور؟
نزدیک به 75 تا 80 درصد از آنها در شعاع 50 کیلومتری قرار دارند.
در رابطه با صنایع بزرگی مثل فولاد و ذوبآهن نیز همیشه این بحث وجود دارد که آیا آنها جزو صنایع آلاینده هستند یا نه. بالاخره تکلیف آنها چیست؟
بله فولاد و ذوب آهن نیز در این لیست قرار دارند.
نحوه برخورد با صنایع آلاینده بزرگ چیست؟ به هرحال امکان تعطیلی آنها وجود ندارد.
اگر خروجی صنعتی بالای استاندارد بود، در لیست صنایع آلاینده قرار میگیرد و باید یک درصد از فروش خود را به عنوان عوارض آلایندگی به شهرداریها پرداخت کنند؛ البته اینکه آیا اخذ این عوارض توسط شهرداریها به نفع محیط زیست است یا نه، بحث مفصلی دارد.
نظر شما در این باره چیست؟ آیا این قانون تاکنون به نفع محیطزیست بوده است یا نه؟
این ضعف قانون است که از مدتها قبل وجود داشته است؛ درحالیکه عوارض آلایندگی باید صرف کاهش آلودگی هوا شود. در قانون قبلی این عوارض باید تا 60 درصد صرف بودجه های جاری و 40 درصد از آن نیز به بودجههای عمرانی اختصاص مییافت.
در قانون جدیدی که ابلاغ شده، شهرداریها مکلف هستند که 50 درصد از عوارض آلودگی را با نظر محیط زیست صرف کنند؛ اما این موضوع جدیدی است. در رابطه با اینکه اصلا این عوارض باید کجا برود و صرف چه شود، هر ساله پیشنهاداتی مطرح میشود؛ اما در مجلس رأی نمیآورد.
آخرین بار نیز سال گذشته بود که به مجلس رفتیم و از کمیسیونها مصوبه گرفتیم که 35 درصد از این عوارض به صندوق ملی محیطزیست اختصاص داده شود تا با ارائه تسهیلات به صنایع آنها برای رفع آلایندگی خود اقدام کنند.
اما این پیشنهاد در مجلس رأی نیاورد. محیط زیست براساس قانون هوای پاک وظیفه پایش را هم بر عهده دارد. اکنون سیستمهای مجهزی را در سازمان داریم که صنایع نیز به آن مجهز هستند.
از آبان تا دی ماه، یعنی در کمتر از دو ماه،2هزار و 667 واحد مورد بازدید قرار گرفته است. ضمن اینکه پایش های حضوری هم انجام میگیرد و در خلال این پایشها 441 اخطاریه صادر و 96 واحد نیز به مراجع قضایی معرفی و 18 واحد هم پلمب شدهاند.
این پایشها چقدر مؤثر بوده است؟ به هرحال صنایع میتوانند بهراحتی محیطزیست را دور بزنند!
نمیشود بهخاطر اینکه ممکن است صنایع محیطزیست را دور بزنند این پایشها هم انجام نگیرد. تأثیرگذاری آن از زمان انجام پایشهای گسترده به وضوح برای ما قابل مشاهده است. پایشها هم عمدتا درشب انجام میشود؛ چون قبلا میگفتند در شبها کنترلی بر روی فعالیت صنایع انجام نمیشود.
برخی از صنایع باوجود نصب سیستم غبارگیر که هزینه میلیاردی نیز دارد بهدلیل اینکه در جذب گرد و غبار در کیسهها یا در مصرف برق صرفهجویی شود، آنها را خاموش میکردند.
نتیجه این است که اگر تا همین سهماه پیش شبها برای پایش به شهرکها مراجعه میکردیم و با دهواحد متخلف روبهرو میشدیم؛ اما حالا مثلا در شهرک سگزی که از شهرکهای همیشه در مظاناتهام بوده، حتی یکمورد تخلف هم دیده نشده است.
علاوه بر این، ما از مراجع قضایی حکمی گرفتهایم و با اختیاری که دادستان به ما داده است میتوانیم با استناد بر آن تا اسفندماه به پلمب واحدهای آلاینده بپردازیم.
با استناد به این حکم، 18 پلمب انجام دادهایم؛ همچنین کورههای آجرپزی در شرایطی که اینورژن نباشد 6درصد و در زمان پدیده اینورژن 14درصد در آلودگی هوای اصفهان سهم دارند.
با توجه به استقرار این کورهها در پنج منطقه اصفهان، سهچهارم این کورهها در شرایط اینورژن باید تعطیل میشدند که این اقدامی سخت و فرسایشی برای محیطزیست بود.
به همین منظور جلساتی با صاحبان کورههای آجرپزی برگزار شد تا آنها برای تعطیلی متقاعد شوند؛ اما بعد از مراجعه، متوجه میشدیم که این واحدها برای تعطیلی با محیطزیست همکاری نمیکنند.
به همین منظور طی مصوبه کارگروه اضطرار آلودگی هوا و در تعامل با شرکت گاز اصفهان در راهحلی سهلالوصول از حدود 12روز پیش گاز 60درصد کورههای آجرپزی قطع است.
کورههای آجرپزی سوخت دوم ندارند؟
خیر؛ آنها تنها از سوخت گاز استفاده میکنند. اگر در شرایط اینورژن هوا کورههای آجرپزی در مدار بودند، این موضوع موجب آلودگی بیشتر هوای اصفهان میشد؛ به همین دلیل با قطع گاز این کورهها، توانستیم شاخص آلودگی هوا را روی عدد 150 حفظ کنیم.
نسخه تعطیلیها در شرایط بحرانی آلودگی هوا همچون تعطیلی مدارس یکی از سادهترین اقدامات کارگروه اضطرار آلودگی هوای اصفهان است. این اقدام چقدر در کاهش آلودگی هوا مؤثر بوده؟
70درصد علت تعطیلی مدارس، بهویژه در مقطع ابتدایی، این است که دانشآموزان در مواجه با آلودگی هوا نباشند؛ اما تأثیر ثانویه تصمیم فوق این است که مطابق آمار پلیس راهور، بهدنبال تعطیلی مدارس 25درصد ترافیک کاهش مییابد؛ بنابراین از این طریق بهدنبال مدیریت آلودگی اصفهان هستیم.
باید تأکید کنم که شاخص 100 تا 150 ناسالم برای گروههای حساس و 150 تا 200 ناسالم برای عموم است؛ بنابراین در شرایط اینورژن حداقل باید اعداد خود را در محدوده شاخص ناسالم برای گروههای حساس کنترل کنیم؛ البته در تلاشیم این شاخص به عدد 100 برسد.
هفته گذشته ارتفاع لایه اینورژن به 50متر رسید. این اعداد شوخیبردار نیست؛ بنابراین با حفظ شرایط در شاخص ناسالم برای گروههای حساس بهدنبال آن هستیم که میزان آسیب را به حداقل برسانیم؛ البته این اقدامات مسکن و مقطعی است و قطعا باید بهدنبال راهکارهای اساسی باشیم.
آیا در این شرایط محیطزیست از پالایشگاه خواسته که محصولات خود را استاندارد یا نیروگاه اقدام به نصب فیلتر تصفیه سوخت بر دودکشها کند؟
پالایشگاه از سال 95 پروژه بهینهسازی تولید سوخت خود را آغاز کرد و فاز اولیه آن اکنون بهصورت آزمایشی در مدار است و در دهه فجر افتتاح خواهد شد. با افتتاح این پروژه 11میلیون لیتر سوخت استاندارد بنزین یورو 5 و همچنین 22میلیون لیتر گازوئیل استاندارد یورو 5 تولید میشود.
تولید این محصولات تحول بزرگ پالایشگاه در کاهش آلودگی هوا خواهد بود؛ همچنین پالایشگاه ستاره خلیجفارس تا بهمن امسال حدود 55 میلیون لیتر سوخت استاندارد گازوئیل و بنزین وارد مدار خواهد کرد که این تولیدات اثر ملی در کاهش آلودگی هوا خواهد داشت.
ورود گازوئیل استاندارد چقدر موجب کاهش آلودگی هوا میشود؟
از پالایشگاه درخواست کردهایم که کل سوخت استاندارد یورو 5 تولیدی خود را الزاما باید در استان توزیع کند و مازاد آن به سایر استانها ارسال شود.
تا قبل از این پروژه میزان گوگرد گازوئیل تولیدی پالایشگاه 8هزار PPM است که با استانداردشدن آن به زیر 20 PPM میرسد که این موجب تحول چشمگیری در کاهش آلودگی هوا ناشی از ذرات SO2 میشود.
اما بهنظر میرسد باوجود قانون هوای تعریف اختیارات و نظارت محیط زیست، شاهد عدمهمکاری دستگاههای همکار و ترک فعلهای آنها هستیم؛ وگرنه که اکنون نباید وضعیت هوای اصفهان اینگونه باشد!
در این قانون برای یکسری دستگاههای اجرایی وظایفی تعریف شـده است؛ بنابراین وقتی این دستگاهها به وظایف خود عمل نکنند، محیطزیست باید به مراجع قضایی گزارش دهد.
قطعا محیطزیست نمیتواند وزیر نیرو را استیضاح کند و تنها به مجلس عدم اجرای تکالیف توسط دستگاهها را گزارش میدهد؛ بنابراین بخش نظارتی مجلس باید برای برخورد با این دستگاهها وارد عمل شود.
برخی از عدمانجامها نیازمند این است که مجلس باید تصمیم جدیدی بگیرد؛ مثلا مجلس در قانون هوای پاک دهها وظیفه را تعریف کرده؛ اما ردیف اعتباری آن را پیشبینی نکرده است.
البته اواخر آبانماه جلسه ردیف اعتباری در کمیسیون زیربنایی دولت تشکیل شد. وزارت نفت میگوید اگر قرار است 3درصد گوگرد مازوت را به نیمدرصد برسانم یا سوخت استاندارد تولید کنم، تنها برای سال 1402 نیازمند 3میلیارد دلار بودجه هستم.
همچنین بقیه دستگاهها برای استانداردسازی خودروها و یا تولید موتورسیکلت برقی و یا از ردهخارجکردن خودروهای فرسوده درخواست 107هزار میلیارد تومان اعتبار کردهاند و … که تمام این موارد جدولبندی و طی لایحهای تحویل مجلس شده است.
پس قانون هوای پاک نیز یک پایش میلنگد و نیازمند بازنگری است؟
دقیقا؛ این قانون نیازمند تکمیل و بازنگری است؛ البته علت این، به آن معنا نیست که مدیری از مسئولیت شانه خالی کرده است. این آسیبشناسی استخراج شده و باید در مجلس مورد بررسی شود؛ مثلاوزارت نیرو عنوان میکند برای بهینهکردن نیروگاهها نیازمند تجهیزاتی است که بهدلیل تحریمها اجازه واردات داده نمیشود.
متأسفانه بخشی از ترکفعلها ناشی از تحریم است؛ مثلا بهدلیل تحریمها ارز کافی برای بهبود صنعت نفت نداریم. در حال حاضر اگر این صنعت بخواهد به شرایط بهینه برگردد، نیازمند 80میلیارد دلار است.
البته معتقدم بخشی از این قانون با شرایط فعلی کشور و با ارادههای موجود قابل انجام و تنها تحریمها موجب عدم اجرای این قانون نشده است.
قرار بود وزارت کشور و شورای امنیت ملی برای اجرای مؤثر قانون هوای پاک، سامانهای راهاندازی کنند و اعتباری هم برای آن در نظر گرفته شده بود تا دیگر هیچ دستگاهی امکان سرپیچی از قانون را نداشته باشد. در حال حاضر این سامانه در چه مرحلهای قرار دارد؟
قرار به ایجاد دوسامانه بود؛ سامانه پایش قانون هوا در سال 1400 توسط سازمان محیطزیست ایجاد و اطلاعات موجود بارگذاری شد؛ همچنین سامانه دیگری با عنوان سامانه جامع محیطزیست کشور ایجاد شد که تمام فعالیت حدود 130هزار واحد صنعتی در این سامانه بارگذاری شد.
این سامانه، پایش سیستمهای این صنایع، پسماند آنها و … را انجام میدهد. معتقدم در این دوبخش کارهای بزرگی انجام شده است و اکنون بهدنبال توسعه این سامانه هستیم.
با توجه به وضعیت آلودگی هوا و محدودیت منابع آبی اصفهان، سال گذشته چه تعداد صنعت و واحدی تولیدی در این استان از محیطزیست مجوز دریافت کردهاند و این مجوزها بر اساس چه متر و معیاری بودهاند؟
در سال 1400 بیش از 4هزار مجوز در حوزههای گردشگری، صنعت، کشاورزی و … در استان صادر شده است. محیطزیست کتابچهای تحتعنوان ضوابط استقرار واحدهای تولیدی و صنعتی و همچنین ضوابطی برای واحدهای معدنی دارد.
وقتی استعلامی به این دستگاه داده میشود، ردهبندی آن مشخص میشود؛ همچنین در بحث آب، کارگروه کمیسیون زیربنایی در استانداری تشکیل شده است. در این کمیسیون تمام استعلامهای بیستوچهارگانه واصل میشود.
بسیاری از پروژهها بهدلیل کمبود آب و یا محدودیت گاز و برق در اصفهان رد میشوند.
در این شرایط سهم خشکی زایندهرود در آلودگی هوای اصفهان چقدر است؟
قطعا خشکی زایندهرود و دشتهای منتهی به سفرههای آب زیرزمینی و فرونشست زمین موجب افزایش آلودگی هوا میشود و هرچه میزان آب کاهش یابد، رطوبت خاک هم کمتر میشود. در این شرایط سرعت برخاستن ذرات خاک با باد کمتری اتفاق میافتد.
حتی بهدلیل دوسال خشکسالی، میزان آلودگی هوای اصفهان ناشی از ذرات طی تابستان امسال در مقایسه با ششماه پارسال 20درصد افزایش داشته است.
پس با این اوصاف چاره چیست؟ لابد به قول رئیس پیشین سازمان حفاظت از محیط زیست همچنان باید دست به آسمان و منتظر وزش باد و بارش باران باشیم! تغییرات آب و هوایی که البته انگار چندان هم در روزهای گذشته تأثیری در کاهش آلودگی نداشتهاند؟
60درصد از زمان سال در اصفهان شاهد سکون هوا، یعنی باد زیر 2.5متر ثانیه هستیم که این موجب عدم جابهجایی هوا شده است. از سوی دیگر، بخش اساسی آلودگی هوای اصفهان به اقلیم این شهر برمیگردد.
در حال حاضر میانگین بارشها در اصفهان 120 میلیمتر است و البته در 20سال گذشته به غیر از یک سال بارشها زیر 60 میلیمتر بود؛ بنابراین از نظر بارش و عدم جابهجایی هوا، اصفهان قابل قیاس با کلانشهری همچون اهواز، تبریز، شیراز و تهران نیست.
از این رو لحاظ این نکته در سیاستگذاری آینده اصفهان مهم است؛ یعنی وقتی میگوییم در اصفهان باید متمرکز بر گردشگری شویم، به این دلیل است که اقلیم اصفهان قابلتحمل برای توسعه صنعت نیست؛ در حالیکه امروز توسعه صنعت، محور اصفهان است و شاهد استقرار صنایع آببری همچون پتروشیمی، فولاد و … هستیم.
از سوی دیگر، امروز اصفهان قطب ریختهگری، فرش سنگ، آجر، سیمان و… است؛ درحالیکه قرار نیست اصفهان قطب تمام صنایع باشد، بلکه اصفهان باید متناسب با ساختارخود توسعه یابد.
در سند آمایش هوای اصفهان تعیینتکلیف شده که دیگر صنایع ریختهگری در اصفهان توسعه نیابند و ایجاد نشوند؛ در حالی که همچنان در استان درخواست توسعه و احداث صنایع جدید ریختهگری وجود دارد. تمرکز اصفهان باید بر صنعت گردشگری بهعنوان سالمترین توسعه اقتصادی باشد.
باید توجه داشت که اصفهان قطعا و قطعا دیگر تحمل توسعه صنعت، بهخصوص در شعاع 50 کیلومتر و همچنین تحمل جمعیت بالا را ندارد. این توسعه خاص هوای این شهر نیست.
شاید بتوان هوای اصفهان را با مدیریت خودروها و سوخت استاندارد در آینده مدیریت کرد؛ اما مشکل کمبود آب را نمیتوان حل کرد. با این شرایط، امروز شاهد تخلیه سفرههای آب زیرزمینی و فرونشست در اصفهان و دشتهای اطراف آن هستیم.