به گزارش اصفهان زیبا؛ منابع ماهی و میادین نفت و گاز منحصربهفرد دریای خزر منبع قابلتوجهی از غذا و رونق اقتصادی منطقه خزر و همچنین انرژی بسیاری از نقاط جهان را فراهم میکند و با توجه به اهمیت روزافزونش برای کشورهای ساحلی خزر طی چند سال اخیر، اجلاس سران این کشورها به همراه اتحادیه اقتصادی اوراسیا، سازمان همکاری شانگهای و سازمان اکو در حال تبدیلشدن به سکوهای ضروری برای تقویت روابط داخلی اوراسیا هستند تا از این طریق همگرایی کشورهای ساحلی رخ دهد.
اجلاسهایی همچون نشست سالانه وزیران امور خارجه کشورهای ساحلی دریای خزر که دوازدهمین دوره آن اواسط آذرماه با حضور دیپلماتهای ارشد پنج کشور همسایه در مسکو برگزار شد تا در این مسیر همگرایی به تقویت همکاریهای اقتصادی و تجاری بین کشورهای ساحلی دریای خزر و در عین حال در نیرومندسازی این همکاریهای نیز بپردازند و زمینههای توسعه همکاریها در حوزههای مختلف مانند امنیت منطقه خزر، گسترش روابط اقتصادی، حملونقل دریایی، تجارت، انرژی، محیطزیست و موضوعات حقوقی مرتبط با بزرگترین پهنه آب محصور در خشکی جهان را بررسی کنند؛ منطقهای که همواره توسعه اجتماعی و اقتصادی کشورهای ساحلی خود را به همراه داشته و دارد.
زمان توسعه یکپارچه منطقه خزر فرا رسیده است
اخیرا جهان شاهد ظهور قطبهای توسعه جدیدی بوده که یکی از آنها منطقه خزر است؛ منطقهای که میتواند به یکی از بزرگترین قطبهای حملونقل بینقارهای در اوراسیا تبدیل شود و به شکلگیری بازارهای منطقهای، گسترش تجارت و همکاریهای تولیدی کمک کند.
طی ۲۰ سال گذشته، کل تولید ناخالص داخلی منطقه تقریبا سهبرابر و تجارت متقابل پنج برابر شده است. طی پنج سال گذشته نیز سهم کشورهای حاشیه دریای خزر از تولید ناخالص داخلی جهان به ۳.۶درصد و حجم مبادلات تجاری متقابل نیز ۱.۵برابر افزایش یافته است.
باید توجه داشت که دریای خزر دارای موقعیت استراتژیک حیاتی در اوراسیاست و به ترتیب ۲۰ و ۲۶درصد نفت و گاز جهان را تأمین میکند. بااینوجود، هر یک از پنج کشور حاشیه دریای خزر برنامه خود را برای توسعه منطقه و آبهای خود اجرا میکنند که این امر گاهی باعث بروز برخی اختلافات بین کشورهای ساحلی میشود.
در این میان، منابع انرژی و بهویژه اخیرا موقعیت ترانزیتی خزر باعث اهمیت سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی آن شده که این امر جایگاه کشورهای ساحلی در عرصه بینالمللی را تقویت کرده و البته زمینهساز توجه کشورهای فرامنطقهای جهت نفوذ در خزر شده است.
اهمیت ترانزیتی دریای خزر
اهمیت دریای خزر برای اقتصاد کشورهای همسایه نیز افزایشیافته و این عامل نیز باعث تقویت تمایلات به همکاری میشود؛ بهعنوانمثال توسعه تأسیسات بندری در دریای خزر و ایجاد ناوگان تجاری و نفتکش کشورها، دریای خزر را به یکقطب مهم کشتیرانی زیرمنطقهای تبدیل میکند؛ البته این فرآیند به دلیل توسعه ناکافی زیرساخت حملونقل مدرن، سیستم مراکز لجستیکی و تعامل ضعیف بین بنادر کشورهای ساحلی و سایر عوامل با مشکلاتی مواجه است.
با مشاهده ماهیت توسعه اقتصادی در منطقه دریای خزر، میتوان متوجه شد که کشورها بیشتر درگیر رقابت هستند تا همکاری واقعی.
در گذشته شرایط برای شکلگیری فضای مشترک اقتصادی خزر که استفاده مؤثر از آن به نفع هر پنج کشور باشد، مساعد نبود و ایجاد سازمان همکاریهای اقتصادی خزر سالهاست که بهعنوان یک گزینه پیشنهاد شده؛ این در حالی است که تحولات ژئوپلیتیکی اخیر، بهویژه جنگ روسیه و اوکراین نیز باعث افزایش اهمیت راهبردی دریای خزر و کشورهای ساحلی آن شده است؛ چراکه این منطقه بهعنوان بخشی از ذخایر مهم گازی جهان و نیز مفصل اتصالی در ترانزیت مسیر شرق به غرب است و به همین خاطر اهمیت ویژهای برای قدرتهای بزرگ مانند اتحادیه اروپا و چین دارد.
از همین روی، نیاز به تقویت همکاریهای اقتصادی و تجاری و کاهش اختلافات میان کشورهای ساحلی به امری ضروری تبدیل شده است. در بخش ترانزیت، دریای خزر با توسعه دو کریدور حملونقل اصلی که از اروپا و ترکیه به سمت شرق حرکت میکند، اهمیت فزایندهای پیدا کرده است.
یکی از این کریدورها «کریدور میانی» است که از بندر باکو در آذربایجان تا بندر آکتائو قزاقستان و چین و یا از باکو به بندر ترکمنباشی و ازبکستان و آسیای مرکزی امتداد دارد.
دریای خزر همچنین نقطه کانونی کریدور «شمال-جنوب» (INSTC) است که ایران را از بنادر خزر خود به دوبخش تقسیم میکند و از طریق جاده و راهآهن به سمت جنوب به بنادر خلیجفارس و بازارهای شرق آفریقا، خاورمیانه، هند و آسیای جنوبی کشیده میشود.
امروزه ترکمنستان نیز اتصال کریدورهای ترانزیتی در جهت شمال – جنوب و غرب – شرق را انجام میدهد و فعالانه در ایجاد کریدورهای حملونقل بینالمللی ترکمنستان-آذربایجان-گرجستان-ترکیه، ازبکستان-ترکمنستان-ایران- عمان-قطر مشارکت دارد.
دریای خزر اما از اهمیت ویژهای بخصوص برای روسیه با در نظر گرفتن موقعیت استراتژیک آن در مرکز اوراسیا، در تقاطع شریانهای حملونقل و انرژی و همچنین ثروت معدنی و منابع بیولوژیکی منحصربهفرد برخوردار است؛ البته در مورد این کریدورها کشورهای دریای خزر احتمالا منافع متفاوتی داشته باشند؛ اما میتوانند راهکارهای سودمند دوجانبه را در مذاکرات بیابند.
در مجموع، استفاده از ظرفیت ترانزیتی و انرژی دریای خزر میتواند منافع همه کشورهای ساحلی را تأمین و نتایج ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی مهمی مانند اتصال شرق آسیا به اروپا یا دریای خزر به خلیجفارس داشته باشد.
رویکرد ویژه چین و اروپا به خزر
اهمیت راهبردی دریای خزر باعث شده تا قدرتهای فرامنطقهای مانند ایالاتمتحده بهدنبال نفوذ در آن باشند. حتی پس از اشغال افغانستان، ایجاد پایگاه نظامی این کشور در دریا خزر مطرح شد که با مخالفت کشورهای ساحلی مواجه شد.
در این میان، چین و اتحادیه اروپا در سالهای اخیر روابط خود را با کشورهای ساحلی تعمیق بخشیدهاند. میتوان گفت نزدیکشدن کشورهای حاشیه دریای خزر به یکدیگر امکان برقراری ارتباط امن بین چین و اروپا را فراهم میکند.
از همین روی، سیاستهای خزری چین و کشورهای اروپایی و روابط آنها با آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان از اهمیت بالایی برخوردار است. نخست، چین با هر سه کشور روابط اساسی دارد؛ مثلا آذربایجان با چین روابط نزدیکی دارد و قزاقستان برای دولت پکن ازنظر ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک اهمیت حیاتی دارد؛ زیرا بخش قابلتوجهی از پایدارترین و کوتاهترین مسیرهای رسیدن به غرب، از خاک قزاقستان عبور میکند.
از سوی دیگر، ترکمنستان در بسیاری از زمینهها، بهویژه در حوزه انرژی روابط فشردهای با چین دارد. اروپا نیز مدتی است که روابط خود را با آسیای مرکزی و قفقاز توسعه داده است؛ بهویژه موقعیت استراتژیک آذربایجان در دریای خزر این امر را ضروری میسازد.
ثبات و نظم ایجادشده در قفقاز پس از جنگ دوم قرهباغ، اروپا را قادر ساخت تا روابط مناسبی با کشورهای منطقه ایجاد کند. مشخص است که کشورهای اروپایی خواهان بهبود روابط خود با کشورهای حاشیه خزر درزمینه انرژی و حملونقل هستند و حمایت از پروژههای خط لوله مانند تاناپ و تاپ در همین راستاست.