به گزارش اصفهان زیبا؛ سالروز ورود امام خمینی(ره) به میهن پس از 15سال تبعید و دوری از وطن برای ملت بزرگ ایران روزی بهیادماندنی است.
با اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1357 شمسی، رهبر در تبعید، دلش برای مردم انقلابی و پرشور که در کف خیابانها جانبازی میکردند، میتپید و در اعلامیههایش میگفت که ای کاش خمینی در کنار شما بود.
ملت هم آرزوی دیدار رهبرشان را داشتند و در این راه سر از پا نمیشناختند و استقبالهای میلیونی و شادی زایدالوصف آنان از حضور امام در ایران، آنچنان دل ملت ایران را قوی کرد که از روز ورود آیتالله خمینی به ایران تا سقوط رژیم شاهنشاهی بیش از ده روز به طول نینجامید؛ چراکه قاطبه ملت، شب و روز در صحنه و کف خیابان بودند و حکومت نظامی را بیاثر کردند و با ادای احترام صدها افسر نیروی هوایی با لباس رسمی نظامی به امام خمینی در روز هجدهم بهمنماه نیز جرقه و نوید پیروزی پدیدار شد و با حمله گارد جاویدان شاهنشاهی به افسران دلاور نیرو هوایی، مردم خیابان پیروزی تهران با شنیدن صدای تیراندازی در پادگان نیروی هوایی با دست خالی به یاری دلاور مردان نیروی هوایی شتافتند و با کمک آنها در اسلحهخانههای پادگان را گشودند و سرکوب گارد شاهنشاهی را خنثی کردند.
این جرقه به سطح تهران نیز سرایت کرد و دوروزه رژیم پوشالی شاهنشاهی از هم متلاشی شد؛ البته آنها نقشههای خطرناکی برای کشتار وسیع داشتند؛ به عنوان مثال فرماندهی ارتش دستور داد لشکر قزوین برای سرکوب مردم تهران حرکت کند که هزاران نفر از مردم شال قزوین و بویینزهرا به فرمان آیتالله موسوی شالی راه را بر حرکت قوای نظامی ارتش بستند و آیتالله موسوی شالی برای سربازان و افسران ارتش در بیابانهای قزوین سخنرانی کرد و گفت کجا میخواهید بروید؟! شما فرزندان ما هستید و نباید در ریختن خون هموطنانتان شریک شوید.
همینجا بمانید؛ ما از شما پذیرایی میکنیم و به مردم دستور داد از قوای لشکر قزوین به نحو احسن پذیرایی کنند؛ و الا اگر این لشکر و یا دیگر قوا از جاهای دیگر به تهران میرسید، معلوم نبود کار به این سرعت و به این راحتی تمام شود. واقعا تفضلات الهی در پیروزی سریعالسیر انقلاب اسلامی پدیدار بود و انسان عنایات الهی را به عینه میدید.
خاطره ماندگار مرحوم آیتالله سید عبدالحسین طیب از ورود امام خمینی(ره) به ایران
در ماجرای ورود امام خمینی (ره) به ایران، مرحوم آیتالله سید عبدالحسین طیب، از علمای بزرگ اصفهان و صاحب تفسیر گرانقدر «اطیب البیان» خاطرهای را برایم نقل کردند که به لحاظ اهمیت و ضبط و ثبت این خاطره، در سفری مجدد به اصفهان محضر این عالم بزرگوار مشرف شدم و بیان خاطره را با صدای ایشان ضبط کردم.
همگان میدانید که دولت بختیار از ورود امام خمینی به ایران ممانعت میکرد تا بالاخره در اثر فشار افکار عمومی و تظاهراتهای میلیونی هرروزه مردم در سراسر کشور که خواهان بازگشت ایشان به وطن بودند و بسیاری از علما و استادان دانشگاهها در اعتصاب و تحصن برای ورود امام به کشور به سر میبردند، بالاخره با آمدن امام به کشور موافقت کرد و البته خطونشان هم کشید که اگر ایشان آمدند حق دخالت در حکومت ندارند و باید بروند به قم و کاری به دولت نداشته باشند! البته حضرت امام هم بلافاصله پس از ورود به ایران در بهشتزهرا سخنرانی تاریخی ایراد کردند و آن جمله معروف را فرمودند که «من توی دهن این دولت میزنم! و من به پشتوانه این ملت، دولت تعیین میکنم!» که با فریادهای شادیآفرین مردم روبهرو شد.
مرحوم آیتالله طیب نقل کردند در همان روزهایی که علما و اساتید تحصن داشتند و بالاخره قرار شد که آیتالله خمینی به ایران بیایند، من خیلی نگران بودم که نکند این طیاره را در هوا بزنند و یا بهمحض ورودشان به تهران، ایشان را دستگیر کنند و با همین افکار، سخت در فکر فرو رفته بودم که ناگهان دیدم صدایی در آسمان طنینانداز شد و گفت: «خمینی بتشکن آمده اندر وطن/ آتش نمرودیان به مقدمش گلستان!» خیلی تعجب کردم.
کسی در منزل نبود و این صدا از کجا آمد؟! به حیاط منزل رفتم و دیدم کسی نیست. به درگاه الهی عرض کردم، خدایا! اگر این ندایی که من شنیدم یک سروش غیبی بود، یکبار دیگر هم بشنوم! که بلافاصله دیدم این صدا در آسمان طنینانداز شد و گفت: «خمینی بتشکن آمده اندر وطن/آتش نمرودیان به مقدمش گلستان!»
آیتالله طیب گفتند با شنیدن مجدد این ندای آسمانی، نگرانیام برطرف شد و بلافاصله لباسهایم را پوشیدم و خودم را به مسجد سید که آیتالله خادمی و علمای اصفهان در آنجا متحصن بودند، رساندم و به آیتالله حاجآقا حسین خادمی عرض کردم نگران نباشید.
آقای خمینی بهسلامتی تشریف میآورند و شرح شنیدن این ندای آسمانی را به ایشان هم گفتم. البته مرحوم آیتالله طیب این خاطره را تنها برای من نقل نکرده و برای بسیاری از علما و افرادی که با ایشان حشرونشر داشتهاند، بازگو کردهاند.
این داستان، نمونهای از تأییدات الهی را از نهضت امام خمینی (رض) به اثبات میرساند و اینکه در اصل و حقیقت انقلاب و رهبری آن نباید شک و تردیدی کرد؛ کما اینکه دشمنان همیشه درصدد هستند تا تعریف وارونهای از انقلاب و رهبری آن برای نسل جدید ارائه دهند و متأسفانه مانیز کمکار هستیم و حقایق اصیل انقلاب را کمتر بیان میکنیم و فرزندانمان و جوانان بسیاری این قضایا را نمیدانند.
تبیین چهره واقعی و عظمت امام خمینی باید همیشه وِرد زبان ما باشد تا دشمن جرئت نکند چهره درخشان و نورانی ایشان را مشوه و مکدر جلوه دهد. ما همانطور که رهبری معظم اشاره فرمودند منکر وجود ظلم و فساد در جمهوری اسلامی نیستیم؛ اما این را میدانیم که اگر ظلم و فسادی در جایی کشف شود، قطعا برخورد لازم صورت میگیرد و نباید دلسرد شویم.
در طول این 45 سال در این کشور پهناور، قطعا خطاها، سوءاستفادهها و حق و ناحقهایی بوده است؛ ولیکن این خطاها را افرادی خائن و فاسد انجام دادهاند و گناهش هم بر گردن آنان است و اصل نظام جمهوری اسلامی که میراث خون شهدا و زحمات ملت ایران و امام خمینی است، بر پایه حق و عدالت و مبارزه با ظلم و ستم و تبعیض است و دشمنی تمامعیار استکبار جهانی با این نظام هم این امر را ثابت میکند؛ چراکه به دفاع از مظلومانی مانند فلسطین و غزه پرداخته و با ظالمان سر سازگاری ندارد.
امروزه مخدوشکردن حرکت الهی و نورانی امام خمینی در نجات مستضعفان، مورد هجمه دشمنان اسلام قرار گرفته و ما نباید در مقابل این هجوم تبلیغاتی و رسانهای سکوت کنیم و نگذاریم جای حق و باطل عوض شود. باید از فرصت دهه فجر برای تبیین حقایق انقلاب بهره ببریم و به سؤالات ذهنی نوجوانان و جوانان بیندیشیم و پاسخی منطقی و مستدل داشته باشیم و به معنای واقعی جهاد تبیین را عملیاتی کنیم.
درکلام آخر، سخنی امیدبخش از حضرت آیتالله جوادی آملی عرض کنم که روزی در محضرشان حرف از مفاسد کلان اقتصادی به میان آمد که ایشان فرمودند: «بنده معتقدم که خدا، خدای شهیدان است و خدای مفسدان و اختلاس گران نیست!» امیدواریم مسئولان مربوط در مبارزه با فساد اقتصادی جدیتر عمل کرده و مردم هم نتیجه کار آنان را ببینند.انشاءالله اعتمادهای ازدسترفته هم برگردد و قدردان نعمت الهی باشیم و وحدت و حمیت ملت همیشه برقرار و کید دشمنان نقش بر آب گردد.