این دفعه خودم توی قابی بودم که قرار بود تلویزیون نشان بدهد. آنجا پشت آن تاج گل مصنوعی، پشت سر وزیر آموزشوپرورش، بین صدتا معلم که رفته بودیم در روز معلم با میثاقهای امام(ره) در حرمش بیعت کنیم.
نماز خواندن مامان مناسک مخصوص خودش را دارد. مادرم هرجای خانه نماز نمیخواند و سفت و سخت معتقد است که باید برای نماز خواندن یک جای مخصوص داشـت و بــعدهـا این مـکان شــفاعت آدمـیــزاد را میکند.
از صبح باران باریده بود و پسرک از پشت پنجره خدا خدا میکرد که باران تمام شود تا مثل هر روز موقع قدم زدن آقاجان او هم برود و کنار آقاجان راه برود.
سال ۱۳۴۲، حسین شش ماهه بود. همانموقع که امام فرموده بودند: «یاران من در گهوارههای مادرانشان هستند.»
اندازه بابابزرگ دوستش داشتم؛ شاید هم کمی بیشتر. ننهجان میگفت: آقا را همه دوست دارند، بچهها که بیشتر، با آن دل مهربان و بهشتیشان.
سالروز ورود امام خمینی(ره) به میهن پس از 15سال تبعید و دوری از وطن برای ملت بزرگ ایران روزی بهیادماندنی است.
همهچیز از نگاه معصوم آن دختر شروع شد. وقتی نگهبان بهخاطر چادری که بر سرش بود، نگذاشت وارد دانشگاه شود. سال ۱۳۵۵ شاه گفته بود ورود به مدرسه و دانشگاه با چادر ممنوع است.
حضرت امام محمدتقی(ع)، روز دهم ماه رجب ۱۹۵ هجریقمری در مدینهمنوره چشم به جهان گشود. آن حضرت هشتمین فرزند فاطمهزهرا(س) و نهمین امام شیعیان است.
نمیدانم چرا قدمهایم میلرزید؟ چادرم را روی سر جابهجا کردم و وارد کلاسی شدم که چند دقیقه قبل، معاون مدرسه با آه جگرسوزی از دانشآموزانش یاد کرده بود.
ولایتفقیه بهعنوان مهمترین و اساسیترین نهاد در نظام جمهوری اسلامی ایران از مسلمترین موضوعهای فقه شیعه به شمار میرود. در طول تاریخ تشیع، هیچ فقیهی یافت نمیشود که قائل به ولایتفقیه نباشد. آنچه در بین فقها مورد اختلاف است، مراتب و درجات و گستره این ولایت است.
خانه شخص امام منبر بود. مریم میگفت: هرروز همین است. مردم بس که زیادند توی خانه جا نمیشوند. مریم گفت: آقا را دیدهام. دیگر نمیروم که حق دیگران را نخورم.
یکی از ابزارهای امامصادق(ع) برای صحیح نگهداشتن اندیشه اسلامی از گزند هرگونه تحریف و انحراف، برپایی مجالس گوناگونِ مناظره بود.