این مسئول در گفتوگو با رسانهها هدف از این کار را اینگونه شرح داده است: «به سمتی میرویم که متوسط رعایت دستورالعملهای بهداشتی از سوی مردم که به ۴۵ تا ۵۰ درصد رسیده بود، به مرز ۷۵درصد رسیده است و قطعا با افزایش آن روند مطلوبتر خواهد شد. به همین علت، در کلانشهر اصفهان، فروشگاهها، مراکز تولیدی و دیگر اصناف اگر پروتکلهای بهداشتی را رعایت نکنند، با جریمه و پلمب مراکزشان روبهرو خواهند شد. با وجود اعمال محدودیتهای یکهفتهای نتیجه هنوز مشخص نیست، در واقع باید ببینیم ظرف دو هفته آینده به چه نتایجی خواهیم رسید که باید روند نمودار رشد بیماری ظرف ۱۴ روز آینده بررسی شده و مطمئنا این روند نزولی را به همراه خواهد داشت.» حالا اما در شرایطی که چند روز از آغاز این طرح در استان اصفهان میگذرد، مشاهدات میدانی نشان میدهد بسیاری از کسبه این مقررات را جدی نگرفتهاند یا با شیوهها و راههای مختلف، آن را دور میزنند. گشت و گذاری کوتاه پس از ساعت 6بعدازظهر، زمانی که هوا کمکم تاریک شده و سوز و سرمای پاییزی در خیابانهای اصفهان پیچیده، این موضوع را به خوبی تایید میکند.
اصفهان به وقت عصرگاه
حوالی ساعت ششونیم بعد ازظهر، دکمه آیفون یکی از آرایشگاههای زنانه را که در ورودی آن بسته است فشار میدهیم. صدای صحبت چند زن که سعی میکنند، آرام با یکدیگر حرف بزنند، از داخل شنیده میشود. زن جوانی پاورچین پاورچین به پشت در میآید و وقتی مطمئن میشود خبری از مامور و نماینده اصناف نیست در را باز میکند. به عنوان مشتری داخل سالن میشویم؛ سالنی که پنج زن دیگر نیز در آن حضور دارند و آرایشگر به همراه دو شاگردش مشغول رسیدگی به آنهاست. صاحب سالن که ماسک به صورت ندارد، بیمقدمه شروع میکند به گلایهکردن و غرزدن: «چه بساطی برایمان درست کردهاند! الان بیشتر از یک ماه است که وضعمان همین است و اینگونه کار میکنیم. مجبوریم تلفنی به مشتریهایمان نوبت بدهیم و در سالن را ببندیم تا مبادا به کارمان گیر بدهند و سالن را تعطیل یا پلمب کنند.»
شاگرد آرایشگر، پی حرفهای او را میگیرد و ادامه میدهد: «جوری برنامهریزی کردهاند که انگار کرونا ویروس هوشمندی است و بعد ساعت 6بعد از ظهر تازه سروکلهاش پیدا میشود. کرونا مگر قسط و بدهکاری مرا میفهمد؟ اگر کار نکنم، از کجا مخارجم را تامین کنم؟» مشاهدات میدانی نشان میدهد که تنها این آرایشگاه نیست که به طور مخفیانه و زیرزمینی در ایام کرونا به مشتریان خود خدمات ارائه میکند بلکه تعداد آنها زیاد است. برخیها نیز سالن خود را تعطیل کردهاند و آدرس خانهشان را به مشتریها دادهاند. زهره که آرایشگر ماهر و متخصصی است نیز این کار را کرده. میگوید: «اینطور که پیداست کرونا حالاحالا مهمان کشور است. من آرایشگر که تمامیزندگیام را از این راه میگذرانم، تا کی میتوانم سالنم را تعطیل کنم و مشتری نپذیریم؟ آیا دولت به من کمک مالی میکند؟ من هم از این بابت نگران هستم، چون جان خودم بیشتر از بقیه در معرض خطر است، ولی باید بتوانم خرج و مخارجم را از جایی تامین کنم یا نه؟»
زهره درحالی این را میگوید که براساس تصمیم ستاد مقابله با کرونا آرایشگاههای زنانه در گروه شغلی3 قرار گرفتهاند و برهمین اساس نیز باید تا 20 آذرماه از انجام هر گونه فعالیتی دست بکشند. اما دیگر کسبه نیز از همین روال پیروی میکند و با استدلالهای مختلف، میگویند که نمیتوانند ساعت 6بعد ازظهر مغازه خود را تعطیل کنند.
رضا که مغازه طلافروشی دارد، میگوید وضعیت اقتصادی، بازار کارش را کساد کرده و حالا این محدودیتها نیز باعث شده تا او نتواند روزانه تعداد زیادی مشتری را بپذیرد: «در زمستان روزها کوتاه است و آدم تا به خود بجنبد شب شده است. اوج فروش کسبه نیز از همان ساعت 6بعدازظهر به بعد است، چون خیلیها صبحها سر کار هستند و بعدازظهرها به خرید میروند. به نظر من، ستاد کرونا با اجرای این طرح؛ آشفتگی و بینظمی را به شهر میکشاند. باید یک راهکار درست و حسابی برای پیشگیری از ابتلا به کرونا اتخاذ کنند نه اینکه اینگونه کسبه را دچار مشکلات اقتصادی کنند. هر کدام از کسبه باید اجاره مغازه بدهند و خرج و مخارج زندگیشان را تامین کنند. این راهکار درست و حسابی نیست.»
علی که مغازه لوازمالتحریر دارد نیز با این موضوع موافق است. او میگوید که در طول ده سالی که مغازه داشته، امسال به خاطر کرونا و تعطیلی مدارس، درآمدش چندین برابر کاهش پیدا کرده و ضرر و زیان بسیاری دیده است: «اوج فروش لوازمالتحریریهـــــا در مهرماه بود که امسال به خاطر عدم برگزاری کلاسهای حضوری، بسیاری از خانوادههـــــا برای بچههایشـــــان لوازمالتحریر اندکی خریدند و همین هم باعث زیان 70درصدی این قشر شد. از اسفند تا خرداد هم که تعطیل بودیم و نمیتوانستیم کار کنیم، درحالی که هر ماه باید اجاره بدهیم و جنس جدید برای مغازه بخریم. اگر ساعت 6بعدازظهر مغازه را ببندیم، چکهایمان را چگونه پاس کنیم؟ کرونا که این چیزها را نمیفهمد، کاش مسئولانی که این تصمیمها را میگیرنــــــد شرایــــــط ما را درک کنند.»
زندگی در جریان است
چراغ مغازهها و کافهها و رستورانها همچنان روشن است و پس از ساعت 6بعدازظهر، نهتنها خبری از اعمال محدودیت در شهر است که انگار تازه موعد شبنشینی و دورهمیهای شبانه هم آغاز میشود. مردمیکه ماسک به چهره دارند پیاده یا با خودرو روانه این خیابان و آن خیابان میشوند و بیتوجه به ویروس کرونـــــا و فوتــیهــــــای روزانه زندگی روزمره خود را ادامه میدهند. نعمتالله فاضلی، جامعهشناس، در گفتوگو با «همشهری آنلاین» دلیل بیتوجهی مردم را اینگونه شرح داده است: « به نظر میرسد بدن ایرانی قادر نیست تهدید یا خطر کرونا را لمس کند. او دائما از طریق رسانهها، مطبوعات و شبکههای اجتماعی در معرض پیامهای گوناگون است، اما جسم انسان ایرانی آمادگی برای رمزگشایی این پیامها را ندارد. همانطور که اشاره کردم، تناقضات فرهنگی تاریخی، دینی و سیاسی نوعی مقاومت در برابر موقعیت کرونایی را شکل داده است. شیوه متعارف نگاه به انسان، سلامتی و آموزش او در ایران امروز، شیوهای است که انسان ایرانی را به صورت موجودی منفعل و فاقد عاملیت و اراده یا حتی فاقد ظرفیتها و ویژگیهای تاریخی میداند. در این نگاه متعارف، پزشکان، نیروهای سلامت و رسانهها دارای نگاه سلسلهمراتبی و خطی هستند، چنانکه گویی آموزههای پزشکان باید «آمرانه» به شهروندان عرضه شود و شهروندان همچون سربازان پیاده در ارتش دستورهای فرماندهی را پذیرا شده یا اطاعت میکنند. اصطلاحاتی هم که در حال حاضر برای موقعیت کرونایی به کار میرود، اصطلاحات نظامی هستند. گویی مقوله سلامتی یا میدان سلامت، «میدان جنگ» است و کسانی که در آن مبارزه میکنند، سربازان و ژنرالهایی هستند که با سلاحهای نظامی و نظمی پادگانی، فرماندهی و فرمانبری را تداعی میکنند. در چنین فضای استعاری نظامی، آموزشها، اطلاعات و پیامها از آنجا که به شیوه سلسلهمراتبی و آمرانه و نه به شیوه تعاملی-مشارکتی و نه با توجه به ظرفیتها، ویژگیها و تواناییهای تاریخی و فرهنگی انسان ایرانی ارائه میشوند، طبیعتا شهروندان این شیوه یا این سبک یادگیری را برنمیتابند.»




