آلودگی و تعطیلی مدارس من را یاد دوران سخت کرونا میاندازد؛ وقتیکه نمیتوانستیم آزادانه نفس بکشیم و هرروز به مدرسه برویم. آخر این آلودگی برای ما بچهها و حتی بزرگترها خیلی ضرر دارد.
من یک دختر ششساله هستم که هرروز میروم پیشدبستانی؛ اما از وقتی هوا سرد و آلوده شده، مدام تعطیل میشوم و به خاطر سلامتیام نباید به مدرسه بروم و با دوستانم در حیاط بازی کنیم.
تنفس این روزها سخت است؛ مخصوصا برای بیماران قلبی و ریوی. چند روزی زایندهرود باز شد و حداقل به خاطر آن، اندکی هوای شهر بهتر شد؛ اما هیولای آلودگی قصد بهخوابرفتن ندارد.
آلودگی هوا چندروزی است که خیلی زیاد شده و باعث شده است تا برخی از روزها بهخاطر حفظ سلامتی کودکان، مدرسهها را تعطیل کنند و کلاسها بهصورت آنلاین برگزار شود.
یک سال از متنی که درباره آلودگی نوشتهام میگذرد؛ اما امسال هم دوباره مثل سال گذشته و حتی سالهای قبلتر، آلودگی هوا در اصفهان بیداد میکند و دوباره به آسمان شهر بازگشته است.
وقت آن رسیده است که دست به دامن قورباغه درختی شویم که اگر شروع به آواز خواندن کند، نشانی از باران بدهد. باید چشمانمان را ببندیم و در خیالمان صدایش را بشنویم، از قورباغه درختی خواهش میکنم آواز بخوان: «قورررررررررررررررررررر!»
امسال آلودگی هوا خیلی زودتر از سالهای قبل نفس شهر را بند آورد و بعد از انتظار برای پشتسرگذاشتن تابستان گرم، از آبان منتظر تمامشدن زمستان آلوده هستیم!
هنوز پاییز تمام نشده، اما ابر سیاه آلودگی چنان بر سر اصفهان سایه انداخته که جز دم و بازدم در هوای دودی، چیز دیگری نصیبمان نمیشود و موی سپیدکردهمان و دو سه پیراهنی که پاره کردهایم به ما میگوید که تا آخر زمستان آش همان خواهد بود و کاسه هم همان!
آلودگی شدید آن هم در نیمههای پاییز، اما بیم مازوتسوزی را دوباره به دل اصفهانی ها انداخته است؛ ترس از اینکه دوباره و به روال سال قبل، مشعلهای مازوت روشن شوند و دودشان اصفهانیها را ببلعد.