با توجه به این موارد، طبیعی بود که هر دو تیم بازی را جدی بگیرند و با آمادگی بالا وارد بازی شوند. استراتژی تیم مهمان، لسترسیتی، ابتدا بر اساس نباختن بازی بود و تاکتیکی که برای رسیدن به هدفشان به آن اتکا کرده بودند هم دفاع منطقهای و یارگیری منطقهای بود. مدافعان و هافبکهای لستر با تمرکز بالا سعی میکردند جاگیری درستی داشته باشند ولی ازنظر چابکی و تغییر جهت نسبت به مهاجمان لیورپول سطح پایینتری از خود نشان دادند. بهخصوص مدافعان لستر روی فرارهای مهاجمان سریع لیورپول نمیتوانستند بهموقع واکنش نشان دهند.
برنامهٔ دیگر بازیکنان لستر انتقال سریع و تخریب شیفت دفاعی لیورپول بود. کلوپ توانسته است سبک و فلسفه خودش را در تیمش جا بیندازد و بازیکنان پس از لو دادن توپ، بهسرعت جمع میشوند تا انتقال به دفاع را با کانتر پرس از همان منطقه شروع کنند. جمع شدن بازیکنان یا شیفت شدنشان به یک سمت برای کوچک کردن فضاها حربهای است که به کار میگیرند و حالا شاگردان راجرز از همین مسئله علیه لیورپولیها استفاده میکردند. آنها پس از شیفت شدن لیورپول به یک سمت با یک پاس قطری منطقه بازی را تعویض میکردند و همزمان مهاجمانشان را در یک ضد حمله سریع روبهجلو حرکت میدادند.
علیرغم اینکه تیم لسترسیتی میتوانست در ضد حملات تا حدودی دفاع لیورپول را اذیت کند، در فاز مالکیت توپ و رفتن کامل به حمله، گردش توپ ضعیفی داشتند. باوجود هافبکی مثل مدیسون که در زمان مالکیت توپ عملکرد خوبی دارد، نمیتوانستند بهطور تیمی عملکرد خوبی نشان دهند و بخشی از آن به شعاع حرکتی مدیسون برمیگشت. راجرز – سرمربی لسترسیتی – ترجیح داده بود که مثل اکثر بازیها از مدیسون در نیمهٔ زمین حریف و نزدیک به دروازه آنها بازی بگیرد. همچنین هافبک دفاعی لستر هم نمیتوانست تحتفشار لیورپولیها وظایفش در پخش توپ را به نحوی مناسب ایفا کند. لیورپول نیز برای کنترل حملات لستر برنامه داشت. علاوه بر پرس از جلویی که مثل همیشه انجام میدادند و گردش توپ لسترسیتی را با مشکل مواجه کرده بود، برای مقابله با نقطه قوت حریفشان در فاز حمله یعنی استفاده از توپهای بلند نیز برنامه داشتند. بهاینترتیب شاگردان راجرز نه از طریق پاسهای کوتاه و پخش توپ از طرف هافبک دفاعیشان و نه از طریق پاسهای بلند نمیتوانستند از خطوط دفاعی لیورپول عبور کنند.
شاگردان کلوپ علاوه بر فاز دفاع، در حملات هم برتری خودشان به حریف را نشان دادند. یکی از مواردی که تا حدود زیادی دفاع لستر را با مشکل مواجه کرد، جاگیریهای خوب و فرارهای سادیو مانه بود. علاوه بر این لیورپول همیشه بر روی ارسال از کنارهای مدافعین کناریاش خطرناک ظاهر میشود و دلیل آنهم نه مهاجمینی بلندقامت و مسلط روی هوا که هماهنگی بین مهاجم و ارسالکننده است. بهاینترتیب که ارسال مستقیم برای مهاجم ارسال نمیشود و ارسالها به فضا هستند به همین خاطر مدافعان حریف بهسختی میتوانند محل فرود توپ را پیشبینی کنند ولی مهاجمان تیم با توجه به هماهنگی که با ارسالکننده دارند، میدانند توپ به چه فضایی ارسال خواهد شد. 














