در هفتههای اخیر که بحث کاندیداتوری سید حسن خمینی جدیتر از همیشه مطرح شده بود و چهرههای مختلف سیاسی مشغول رایزنی با او برای مجابکردنش بودند، فضای مجازی، اتاقهای گفـــتوگو در کلابهـاوس و گفــتوگوهــای زنده اینستاگرامی هم که با حضور چهرههای سرشناس اصلاحطلب برگزار میشد، حول یک محور اساسی میچرخید و آن بررسی نقاطضعف و قوت حضور سید حسن خمینی در انتخابات بود. گرچه در میان همان اصلاحطلبان هم برخی طیفها بودند که هم شانسی برای تأییدصلاحیت شدن سید حسن خمینی از سوی شورای نگهبان نمیدیدند و هم او را یک گزینه حداکثری و کارآمد برای جایگاه ریاستجمهوری نمیدانستند، اما دیگرانی هم بودند که او را چهرهای رأیآور در روزهایی که دست اصلاحطلبان برای معرفی کاندیدا چندان پر نبود، میدانستند. در میان اصلاحطلبان بودند کسانی که عدم تجربه او در عرصه مدیریتی را یک نقطهضعف بزرگ قلمداد میکردند و از سوی دیگر، موافقان تأکید میکردند که در صورت پیروزی و نشستن او بر صندلی ریاستجمهوری میتوان با یک کابینه قوی، ضعف مدیریتی او را جبران کرد. خبرها از بیت سید حسن خمینی هم حکایت از علاقهمندی او برای حضور جدی در عرصه انتخابات کشور داشت؛ تا اینکه دوشنبهشب خبری روی خروجی خبرگزاریها و سایتهای خبری از قول سید یاسر خمینی، برادر سید حسن خمینی، قرار گرفت.
او در گفتوگو با سایت جماران گفت: «در هفتهها و بلکه ماههای اخیر، اقبال زیادی به اخوی گرامی جناب حاج حسنآقا شد و بزرگان زیادی از عاشقان امام، ایثارگران، مذهبیّون، خانوادههای شهدا، سـیاسیـون و دانشگاهیان کشور ایشان را تنها کسی دانستند که میتواند کشور را با شعار “همه با هم” امام خمینی متحد کند.»
او ادامه داد: «ایشان با تردید در حال مشورت و بررسی جوانب امر بودند؛ تا اینکه امروز مطابق دیدارهای نوبهای خود با رهبری به دیدن ایشان رفتند. طی این ملاقات، رهبر انقلاب کاندیداتوری ایشان در انتخابات را به صلاح ندانستند و با بیان اینکه حاجحسنآقا را مانند فرزند خود میدانند، از ایشان خواستند که در شرایط فعلی به این عرصه ورود نکنند. با توجه به این توصیه، طبیعی است که تصمیم ایشان روشن است و اخوی یقینا تصمیمی برای کاندیداتوری ندارند.»
شاید سید حسن خمینی در 1400 نیز همانند دو انتخابات پیشین به پشتصحنه کوچ کند و بتواند بازهم «رئیسجمهورساز» شود. حضور سید حسن خمینی از یکسو و احتمال حضور ابراهیم رئیسی از سوی جناح رقیب، اصلاحطلبان را به ایجاد یک دوقطبی رقابتی در انتخابات 1400 امیدوار کرده بود که از این طریق میتوانستند به پیروزی امیدوار باشند؛ اما با توصیه رهبر معظم انقلاب و کنارهگیری قطعی سید حسن خمینی از رقابتهای انتخاباتی معادلات در اردوگاه اصلاحطلبان پیچیدهتر از هر زمان دیگری شده است. دست اصلاحطلبان مانند جناح رقیب برای معرفی کاندیدا چندان باز نیست. اصلاحطلبان سالهاست که با فیلتر شورای نگهبان و نظارت استصوابی روبهرو هستند و بهدلیل محدودیتهایی که از این طریق بر آنها تحمیل میشود، نمیتوانند از همه ظرفیتهای خود برای حضور در انـتخابات اسـتـفاده کنند. به همین دلیل است که اصلاحطلبان باید به دنبال کاندیدایی باشند که هم بدنه ناراضی جامعه را به هیجان رأی دادن بیندازد، هم از فیلتر شورای نگهبان عبور کند. یکی از نامهایی که با قطعیشدن عدم حضور سید حسن خمینی بار دیگر در اردوگاه اصلاحطلبان مطرحشده، محمدجواد ظریف است. شاید ظریف بعد از امضای برجام و مذاکرات طولانی با ابرقدرتهای جهان و البته نزاعهای گاهوبیگاه با تندروهای داخلی در سالهای ابتدایی دولت روحانی محبوبترین وزیر کابینه در میان نخبگان، سیاسیون و مردم بود، اما این محبوبیت در دو سال گذشته بهدلیل شرایط سخت تحریمها، خروج آمریکا از برجام، برخی اظهارنظرهای او در خصوص شرایط کشور و البته سند همکاری مشترک ایران و چین که با حواشی و انتقادهای فراوانی از سوی مردم روبهرو شد، رو به افول گذاشته و حامیان سرسخت او امروز با تردید به مواضع ظریف در خصوص مسائل مخــتلـف سـیـاسـت خـارجی نگاه میکنند.
در میان اصلاحطلبان اسامی دیگری نیز به چشم میخورد که از آنجمله میتوان به اسحاق جهانگیری، بیژن زنگنه، محمدرضا عارف، محمد شریعتمداری و محمدعلی افشانی اشاره کرد؛ اما هرکدام از این اسامی موردحمایت یکی از طیفهای اصلاحطلبان هستند و اینطور که بهنظر میرسد هیچکدام بهاندازه محمدجواد ظریف، ظرفیت اجماع سازی در میان جبهه اصلاحات را دارند. علی ناظمزاده، فعال سیاسی اصــلاحطلــب و ســخــنگــوی جــبــهــه اصلاحات اصفهان، در خصوص آخرین تحولات در این جناح بعد از عدم کاندیداتوری سید حسن خمینی به «اصفهان زیبا» میگوید: «اصلاحطلبان در سال 99 برای ایجاد یک نهاد اجماعساز به جمعبندی رسیدند. تصمیمهای انتخاباتی و هر تصمیمی که به حیات اصلاحطلبان مرتبط است از طریق این نهاد انجام میشود. دعوت از حاج سید حسن خمینی تلاش بخشی از اصلاحطلبان بود و تا جایی پیش رفته بودند که حتی یک شعار وحدتآفرین هم انتخاب کرده بودند.»
ناظمزاده میافزاید: «بخش بزرگی از اصلاحطلبان واکنشی به کاندیداتوری سید حسن خمینی نشان ندادند. اصلاحطلبان در سالهای گذشته نشان دادند که با وجود اختلافنظرها همواره وحدت خود را حفظ میکنند. تلاش شده که صدای اردوگاه اصلاحطلبان از جانب یک نهاد جمعی به گوش برسد، نه از طرف یک گروه و دسته خاص. در انتخابات مجلس نه شورای عالی و نه شورای هماهنگی اصلاحطلبان هیچ تصمیمی برای ارائه لیست نگرفتند.» او ادامه میدهد: «در جریان پیشنهاد کاندیداشدن سید حسن خمینی بسیاری از اصلاحطلبان همانند شخص ایشان صلاح را بر حضور او نمیدانستند. سید حسن خمینی بهعنوان یادگار امام از جایگاه ویژهای نزد مردم برخوردار است. گرچه در یک دهه گذشته تلاشهای فراوانی در جهت تخریب ایشان از سوی برخی انجام شد، ولی جایگاه مهم ایشان حفظ شده است.» ایــن فـعال سـیاســی اصـلاحطلب میافزاید: «ریاستجمهوری یک شرایط و سوابقی را میطلبد. سیاسی بودن، اجرایی بودن و… هیچکدام بهتنهایی کافی نیست. افراد بسیار زیادی برای راضیکردن سید حسن خمینی با او گفتوگو کردند که بههرحال طبق آخرین اخبار بعد از مشورت با رهبر انقلاب، تصمیم نهایی از جانب ایشان گرفتــه شـــد. آقـــای خمیــنــی بهدلیل مخالفت شخص خودشان بهعنوان یکی از افراد بالقوه در نهاد اجماع ساز مطرح نبود. از میان اصلاحطلبان، حزب کارگزاران و مجمع ایثارگران یک کمپین انتخاباتی برای سید حسن خمینی به راه انداختند. این بدان معنا نیست که سایر اصلاحطلبان با ایـــشـــان مــســـئلـــهای داشتند.»
سخنگوی جبهه اصلاحات اصفهان در پاسخ به این سؤال که آیا در اردوگاه اصلاحطلبان، اجماع بر سر نام سیدحسن خمینی بیشتر از محمدجواد ظریف بوده است یا خیر؟ میگوید: «من معتقدم نام سید حسن خمینی بیشتر از محمدجواد ظریف مطرح نبوده است. در حدود 10 شخصیت و حزب اصلاحطلب درباره حضور یا عدم حضور ظریف اظهارنظر کردند و حدودا سه سال است که نام ظریف بهعنوان کاندیدای احتمالی مطرح میشود.» او میافزاید: «آقای ظریف معمار عمارتی به اسم برجام و یک چهره بینالمللی است و در بطن و متن موضوع سیاست خارجی ایران در تمام سالهای بعد از انقلاب حضور داشته است. این به معنای مقایسه این دو چهره نیست. سید حسن خمینی شخصیت باسواد و محترمی است و ارتباط بسیار نزدیکی هم با اصلاحطلبان و هم با مردم دارد، این جایگاه باید حفظ شود. مسئولیتهای مهمی در ساختار جمهوری اسلامی وجود دارد که ممکن است در آینده از جانب ایشان پذیرفته شود. در تمام سالهای گذشته سید حسن خمینی با هوشمندی هیچگاه خود را در مناصب سیاسی قرار نداده است و البته در برخی مواقع شاهد هتکحرمت ایشان از سوی برخی بودهایم.»
ناظمزاده در ادامه و در پاسخ به این سؤال که با توجه به فرصت اندکی که تا انتخابات ریاستجمهوری در خرداد باقیمانده شاهد یک نوع بیعملی و بیتحرکی در جناح اصلاحطلب هستیم، آیا این انتقاد را میپذیرید یا خیر، میگوید: «هیچگاه در کشور چنین شرایط سختی را از جنبههای مـختــلــف تجــربه نــکرده بودیم. بهعنوان یک فعال اصلاحطلب باید بگویم که موانع بسیار زیادی بر سر راه اصلاحطلبان برای فعالیتهای انتخاباتی وجود دارد که این موانع عامل اصلی دلسردی در این جناح است. اصلاحطلبان بیشتر از هر جریان سیاسی در کشور به انتخابات اعتقاد دارند. اصولگرایان هیچ مانعی بر سر راه خود برای حضور در انتخابات نمیبینند. سؤال من این است که باوجود آزادی عمل در اردوگاه اصولگرایی چرا آنها تا امروز هیچ کاندیدای مشخصی معرفی نکردهاند و برنامه مشخصی ندارند؟ پاسخ من این است که اصولگرایان آنچه را در این سالها کاشتهاند، برداشت میکنند. از سال 96 تمام تلاش آنها دلسردکردن مردم بود و در سال 98 با ردصلاحیت گسترده اصلاحطلبان انتخاباتی غیررقابتی شکل دادند و امروز نتیجه آن اعمال، دلسردی و قهر مردم است.» او تأکید میکند: «سادهلوحانه است اگر تمام معضلات و ریزش سرمایه اجتماعی را متوجه دولت بدانیم. دولت روحانی دو سال است که برای به تصویب رساندنFATF به آبوآتش میزند و تاکنون موفق نشده رضایت مخالفان را جلب کند. اگر آقای خاتمی در زمان ریاستجمهوری با 9 روز یک بحران مواجه بود، این رقم در دولتهای حسن روحانی بسیار کمتر است و دولت هرروز با مشکلات تازه دستبهگریبان است. نباید منکر برخی بیکفایتیها در دولت بود، اما تمام آنچه در کشور میگذرد متوجه عملکرد دولت نیست. این دلسردی موجب شده بخش زیادی از اصولگرایان هم رغبتی برای حضور در انتخابات نداشته باشند.» ناظمزاده ادامه میدهد: «به اصلاحطلبان این نقد وارد است که چرا هنوز هیچ گزینه مشخصی برای انتخابات ندارند؛ اما باید به این نکته توجه کرد؛ دولتی که اصلاحطلبان تلاش کردند بهوسیله آن تابوی برخی مسائل را در سیاست خارجی بشکنند، چه بلایی بر سر آن آوردند. باوجود این شرایط طبیعی است که اصلاحطلبان نسبت به ورود به صحنه انتخابات امتناع داشته باشند. در سال 92 روی یک غیر اصلاحطلب که روزی دبیر شورایعالی امنیت ملی و برخاسته از جناح راست بود، سرمایهگذاری کردند و نتیجه حال حاضر حاصل شد.» سخنگوی جبهه اصلاحات اصفهان در ادامه بهضرورت حفظ مشروعیت و جمهوریت نظام اشاره میکند و میگوید: «دستاورد مهم جنبشهای یکصد سال اخیر در ایران، جمهوریت و مشروطهخواهی و مردمسالاری است. در سال 57 مردم ایران یک نظام سلطنتی را بهدلیل اینکه خواهان اختیار بر سرنوشت خویش بودند، سرنگون کردند، پس جمهوریت خواسته بحق مردم است. ما با بحران مشروعیت و جمهوریت مواجه هستیم. موضوعی که امروز باید بسیار دلواپس آن بود، به خطر افتادن جمهوریت از طریق حذف افراد است.» او در ادامه میافزاید: «از دیدگاه من بهعنوان یک فعال سیاسی اصلاحطلب، اصلاحطلبان اشتباهاتی داشتهاند که عدم جوانگرایی یکی از این اشتباهات است. اصلاحطلبان جانشینپروری درستی نداشتهاند. تمام مهرههای برجسته از ابتدای انقلاب که به جناح چپ تمایل داشتند در معرفی و پرورش افراد نخبه سیاسی از میان جوانان موفق عمل نکردند. وقتی نام شخصی مثل سعید محمد با حمایت جناح راست عنوان میشود، مسلما برای نشستن بر صندلی ریاست جمهوری نیست؛ برای این است که افکار عمومی با یک چهره جوان آشنا شود و برای سالهای آینده بتوانند روی او سرمایهگذاری کنند.» این فــعــال ســیــاســی اصلاحطلب میافزاید: «باید به دموکراسی نوپا و نونهال در ایران فرصت بدهیم تا بتواند با همه قیدوبندها مسیر تکامل را طی کند. نباید از انصاف گذشت که در طول چهار دهه اخیر ما شاهد انتخابات مختلفی بودیم که با حدودی از آزادیها برگزارشده و مردم توانستهاند در مقاطعی برای سرنوشت خویش تصمیم بگیرند. بهعنوان یک فعال سیاسی به خودمان حق میدهیم که اشتباهاتی هم در مسیر دمــوکراســیخـــواهــی مــرتــکب شــده باشیم.» ناظم زاده ضمن انتقاد از هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا تأکید میکند: «هر دو جناح بسیار سادهانگارانه وارد فضای انتخابات ریاستجمهوری شدهاند. هر دو جناح باید بر سر منافع مشترکی که در کشور دارند با یکدیگر گفتوگو و توافق کنند. مشکلات جــوانــان، مــحیــطزیســت، مــسکـــن، مـــسائـــل اقتصادی و چالشهای پیش روی اقتصاد کشور از آن دسته است. وقتی توافق و گفتوگوی مسالمتآمیز میان جناحها شکل بگیرد، قطعا شاهد حل مشکلات و معضلات کشور خواهیم بود. هر دو جناح با تنگنظری و عناد بیشازاندازه به اختلافات دامن میزنند.» او در پاسخ به این سؤال که آیا ممکن است اصلاحطلبان بر سر کاندیداتوری آقای ظریف به اجماع برسند یا خیر، گفت: «من معتقدم موضوع کاندیدا شدن آقای ظریف همچنان منتفی نیست. اصلاحطلبان تا روز رد صلاحیتها یکبام و دو هوا رفتار نمیکنند. آنها گزینهای را معرفی نخواهند کرد که نتوانند از او دفاع کنند.» او همچنین در پاسخ به این سؤال که در صورت کاندیداتوری آقای لاریجانی آیا اصلاحطلبان از او حمایت خواهند کرد یا خیر؟ میگوید: «آقای لاریجانی کاندیدای اصلاحطلبان نیست؛ گرچه برخی از اقتدارگرایان تمایل دارند لاریجانی را متمایل به اصلاحطلبان معرفی کنند. لاریجانی هیچ نسبتی با اصلاحطلبان نداشته و ندارد و نخواهد داشت. در سال 92 آقای روحانی صحبتهایی کرد که به مذاق اصلاحطلبان خوشآمد؛ اما آقای لاریجانی غیر از موضوع برجام هیچ اتفاقنظری با اصلاحطلبان نداشته است.» او میافزاید: «با توجه به مسئله سند همکاری میان چین و ایران که آقای لاریجانی نقش اساسی و محوری داشت و همچنین دیدار اخیر با مقامات کره جنوبی در ایران برای آزادسازی منابع مالی کشور، بهنوعی احساس میکند که در حال تحویل گرفتن قدرت پیش از انتخابات است. آقای لاریجانی خود را کاندیدای نظام میداند و مسئلهای که مطرح میشود این است که چنین دیدارهایی با مقامات خارجی از سوی علی لاریجانی دولت حسن روحانی را تضعیف میکند. اگر شرایط به همین منوال پیش برود، شاهد انتخاباتی شبیه انتخابات اوایل دهه 70 خواهیم بود؛ اما انتخابات در ایران تا روز آخر همیشه غیرقابلپیشبینی بوده است.»