گرتا تونبرگ، فعال محیطزیست هجدهساله سوئدی، هنوز دقیقاً تصمیم نگرفته است که میخواهد امسال در روز زمین (22 آوریل) چهکاری انجام دهد؛ اما مطمئن است که درباره اجلاس مجازی تغییرات اقلیمی که در آن روز آغاز خواهد شد و جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، چهل تن از رهبران جهان را به آن دعوت کرده است، حرفهای خیلی مهمی برای گفتن دارد. اگرچه بایدن مسیری در تضاد با رئیسجمهور پیشین که علاقه داشت تغییرات اقلیمی را «یک شوخی و فریب بسیار پرهزینه» بخواند، در پیش گرفته است؛ اما تونبرگ میداند که ناامید خواهد شد. او گفت: «پیشنهاداتی که آنها قرار است ارائه دهند، در برابر آنچه علم میگوید و با توافق پاریس متناسب است، اصلاً کافی نخواهد بود؛ بنابراین، فکر میکنم که فقط آنها را به چالش بکشم و توضیح بخواهم.»
شنبه بود و با تونبرگ از طریق زوم صحبت میکردم. او مثل همه نوجوانهایی که در خانه محبوس شده باشند، لباس پوشیده بود: یک سوئیشرت خاکستری گلوگشاد به تن داشت و موهایش را هم شل بافته بود. او در آپارتمانی قرضی در استکهلم بود، جاییکه بیشتر از یک سال است که با پدر و دو تا سگهایش در آنجا زندگی میکند. مادر و خواهرش در آپارتمان خود خانواده زندگی میکنند و همه اعضا بین این دو مکان در رفتوآمد هستند، یکجورهایی مثل یک برنامه تأمین امنیت و حفاظت از شهود، تا از برخورد و درگیری با منتقدان تونبرگ جلوگیری کنند. او گفت که در غیر این صورت، «آنها میفهمند که کجا زندگی میکنم و این خیلی چیز خوشایندی نیست.»
قرار است که در این ماه، مستند سهقسمتی بیبیسی درباره تونبرگ، برای اولین بار از شبکه پیبیاس پخش شود. این مستند که «سالی برای تغییر جهان» نام دارد، تجربیات تونبرگ را روایت و دنبال میکند، همچنان که او یک سال از مدرسه مرخصی میگیرد تا به دیدن مکانهایی برود که بحران تغییرات اقلیمی را با تمام پیچیدگی آن، به نمایش میگذارند: یخچالهای طبیعی در حال ذوب در کوههای راکی کانادا، شهری در کالیفرنیا که در شعلههای آتشسوزیهای جنگلی میسوزد و یک معدن زغالسنگ در لهستان. این مستند به ملایمت و آرامی روند بزرگ شدن و قدرت گرفتن تدریجی تونبرگ را به تصویر میکشد. او در مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس حضور مییابد و در آنجا توسط رسانهها در قالب نقطه مقابل دونالد ترامپ به نمایش گذاشته میشود. این تجربهای است که به گفته خودش برای او فراواقعی بوده است و به این شکل آن را به یاد میآورد: «اگرچه من درست در میانه آن بودم اما احساس میکردم که انگار هنوز فقط دارم آن را از دور تماشا میکنم.» او با آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، نیز دیدار میکند تا درباره روند پیشرفت این کشور درزمینه تعهدات توافق پاریس با او به بحث بنشیند و در پایان چندان راضی به نظر نمیرسد. (تونبرگ در فیلم میپرسد: «آیا این با آن چیزی که وعده داده بودید، مطابقت دارد؟ واقعیت این است که نه.»)
ویروس کرونا کنترل این داستان را هم، درست مثل هر چیز دیگری، بهزور به دست گرفت و پایانی ناگهانی و غیرمنتظره را برای سفرهای تونبرگ رقم زد. یک سال است که او در خانه بوده و کلاسهای مجازی دوره معادل دبیرستان در سوئد را میگذراند و در این مقطع بر روی علوم اجتماعی متمرکز شده است. در فیلم، او راجع به این صحبت میکند که چطور قبلاً دلش میخواسته که دانشمند بشود؛ اما در تماسی که از طریق زوم داشتیم گفت: «دوست دارم وارد حوزهای بشوم که بتوانم در آن بیشترین فایده را داشته باشم» که آن هم «فعالیت سیاسی» است. دانشآموزان هفتهای یکبار کلاسهای حضوری دارند. او دراینباره گفت: «کلی گپوگفت هست؛ اما من خیلی اهل اینجور صحبتها نیستم و اغلب اوقات فقط سکوت میکنم.»
تونبرگ در طیف اختلالات اوتیسم قرار دارد و فیلم بهخوبی نشان میدهد که چطور این وضعیت او باعث شده که فعالیت سیاسی و مدنیاش، وضوح و شفافیت اخلاقی منحصربهفردی داشته باشد. او در این مورد گفت: «من از نُرمها و اصول پذیرفتهشده اجتماعی پیروی نمیکنم. به نظر میرسد که بقیه آدمها نقشهایی را که از قبل تعریف شده، ایفا میکنند و فقط همینطور پیش میروند؛ ولی منی که اوتیستیک هستم، وارد این بازی اجتماعی نمیشوم.» او خوشبینی بیهوده و توخالی را کنار میگذارد. واکنش کلی او نسبت به همهگیری ویروس کرونا به این شکل است که آن را با انگیزه و هدف فعالیتهای مدنی خودش قابلمقایسه میداند: «اگر ما آدمها حقیقتاً شروع میکردیم به اینکه با بحران تغییرات اقلیمی مثل یک بحران رفتار کنیم، آنوقت میتوانستیم واقعاً تغییر ایجاد کنیم.»
سخنان سرسختانه و مصالحهناپذیر او میتوانند منجر به برداشتهای غلط شوند. او دراینباره گفت: «به نظر میرسد که مردم فکر میکنند که من افسرده یا عصبانی یا نگران و مضطرب هستم؛ اما این درست نیست.» داشتن هدف و انگیزهای برای فعالیتهای اجتماعی باعث خوشحالی او میشود: «یکجورهایی مثل این بود که در زندگیام معنایی پیدا کرده باشم.»
سرگرمیهای او در دوران قرنطینه شامل درست کردن پازل و گلدوزی میشوند. او قطعه گلدوزیای را که این اواخر رویش کار کرده بود، بالا گرفت تا ببینم: حلقهای از برگ، هدیهای برای یکی از دوستانش که او هم فعال محیطزیست است. او درباره گلدوزی گفت: «خوب است، چون کاری داری که با دستانت انجام بدهی.»
او در گشتی کوتاه و مختصر، جاهای مختلف آپارتمان را به من نشان داد. اول، اتاقخواب که لباسهایش آنجا در داخل یک کمد آینهای چلانده شده بودند. او به دلایل زیستمحیطی لباس جدید نمیخرد اما علت دیگرش هم این است که علاقهای به این چیزها ندارد. (در فیلم، او این موضوع را هم خاطرنشان میکند که همه نمیتوانند این کار را بکنند: «من متوجه هستم که برای خیلی از افراد، این مسئله میتواند بخش مهمی از هویتشان را تشکیل دهد.») بعدازآن به سراغ طاقچه پنجره رفت که او و پدرش آنجا در گلدانهایی، جوانههای کدو، گوجهفرنگی، ذرت و خیار میکارند. هدف از این کار این بوده است که غذایی داشته باشند که در محدوده محلی تولید شده باشد. او اضافه کرد: «اما بیشتر به این دلیل بود که اینکه کاری برای انجام دادن داشته باشی لذتبخش و سرگرمکننده است.»
امسال، تونبرگ برای دروغ اول آوریل سنگ تمام گذاشت. او لینکی به یک ویدئو را توئیت کرد که گفته بود درباره راهحلهای محیطزیستی است اما درنهایت معلوم شد که موزیکویدئوی یکی از آهنگهای ریک استلی است با عنوان «هرگز از تو دست بر نخواهم داشت» و پنج میلیون دنبالکننده توئیتریاش را حسابی سر کار گذاشت. او همچنین به یک ساعت دیواری اشاره کرد و گفت که آن را سه ساعت جلو برده تا سربهسر والدینش بگذارد و زمان را روی تمام گوشیها و کامپیوترها هم تغییر داده است. «بعد اینطور شد که مامان اینجا بود و با تعجب گفت، یعنی واقعاً ساعت سه شده؟ و من هم گفتم، اوهوم، اینطور به نظر میرسه! و او واقعاً ترسیده بود.» (او همچنین یک قرص نان پرشده با فلفل هالاپینو برای پدرش پخته بود؛ البته «او درواقع از آن خوشش آمد پس کار طبق برنامه پیش نرفت.»)
او در ادامه گفت: «مردم میگویند که افراد اوتیستیک نمیتوانند کنایه و وارونهگویی را درک کنند.» ولی او چنین نگرشی را بهطورجدی رد میکند: «تقریباً میتوانم بگویم که من خودِ کنایه و وارونهگویی هستم و فکر میکنم که دنیا، دقیقاً همانطوری که هست، خیلی بامزه و خندهدار است.» به نظر او بحران تغییرات اقلیمی مثل یک کمدی تلخ و سیاه است، مخصوصاً پاسخی که در کشورهای ثروتمند به آن داده میشود، یعنی تظاهر کردن، خودتوجیهی، چانهزنی و انکار. تونبرگ گفت: «اگر میبینید که دارید هرآنچه در توانتان هست انجام میدهید و کار بیشتری هم از دستتان برنمیآید، آنوقت بهتر است که شما هم فقط آرام بنشینید و به آن بخندید چراکه در غیر این صورت افسرده خواهید شد.»














