با این حال هر متنی ممکن است محدودیتهایی در انتقال مفهوم اصلی مد نظر قانونگذار داشته باشد و این عموما اجتناب ناپذیر است؛ زیرا ادبیات نیز کامل نیست.
شاید بتوان گفت تنها صنایعی که گاهی در متون حقوقی رواج دارند صنایع تضاد و تشبیه باشند. وقتی قانونگذار میخواهد برای مسئلهای مثال بزند، از صنعت تشبیه، یا جایی که در مفاهیم موافق و مخالف میخواهد تشریح موضوع و ماهیت کند، ممکن است از تضاد استفاده کند.
در عین حال یک متن حقوقی باید فصیح، روشن و بدون ابهام باشد. به نحوی که دایره برداشت و درک از آن، کاملا منطبق با منظور قانونگذار بوده یا حداقل به شکل غیرارادی و لاجرم اختلاف اندکی در حوزه تفسیرهای عقلانی با منظور قانونگذار داشته باشد.
با این پیشزمینه به زبان تدوین قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان مصوب سال 1348 خورشیدی نگاهی خواهیم انداخت و گستره شمول برخی پیشبینیهای تکنولوژیک در عبارت آن را خواهیم نگریست.
ابزارها و اختراعات
با توجه به سال تدوین این قانون، در مییابیم که ابزار، ادوات و تکنولوژیهای نشر و پخش و انتقال و حتی ثبت آثار هنری با امروز تفاوت داشتهاند. از آن جمله لوحهای فشرده یا عکسهای دیجیتال یا صفحات اجتماعی، اینترنت و حافظههای همراه و نظایر اینها در زمان تصویب این قانون وجود نداشتهاند. اما با این حال که قانونگذار در زمان تصویب قانون از نوع و نحوه اختراعات آینده بیاطلاع بوده است، امروزه مشکلی در این زمینه پیش روی ما نیست.
پس با اینکه قانونگذار در آن زمان نمیدانسته باید به چه مواردی تصریح داشته باشد، این ابهام و خلأ را چگونه حل کرده است و چرا ما امروز در هر مصداقی با تعیین تکلیف صریح قانونی مواجه هستیم و ابزار حقوقی لازم را در اختیار داریم؟
نمونه
عباراتی نظیر «به هر شکل»، «به هر ترتیب»، «به هر روش»، «به هر نحو» یا اشاره به انواع روشها نظیر نشر، پخش، عرضه و اکران و نظایر اینها، پاسخ ما را خواهند داد.
به عنوان مثال در ماده دوم قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان، آنجایی که به تشریح آثار مورد حمایت این قانون پرداخته شده است، در بندهای دوم الی پنجم میخوانیم: شعر و ترانه و سرود و تصنیف که به «هر ترتیب و روش» نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد.
اثر سمعی و بصری به منظور اجرا در صحنههای نمایش یا پرده سینما یا پخش از رادیو یا تلویزیون که «به هر ترتیب و روش» نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد.
اثر موسیقی که به «هر ترتیب و روش» نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد.
نقاشی، تصویر و طرح و نقش و نقشه جغرافیایی ابتکاری و نوشتهها و خطهای تزیینی و «هرگونه» اثر تزیینی و اثر تجسمی که به «هر طریق و روش» به صورت ساده یا ترکیبی به وجود آمده باشد.
این عبارات، همزمان به گستردگی روش و طریقه خلق، به علاوه نشر اشاره میکنند.
با این وصف، اینترنت، صفحات اجتماعی، لوحهای فشرده و فلش مموری ها نیز در این تعیین تکلیف گنجانده شده و ابهامی در این خصوص وجود نخواهد داشت.
همــچنــین دوربــینهـــای دیــجــیتال و آنــالوگ، بومهای ساده نقاشی یا صفحات نرمافزارهای رایانهای خلق آثار گرافیکی و انواع و اقسام ابزار و وسایل مدرن و قدیمی خلق اثر نیز در این خصوص تعیین تکلیف شده و در این تعریف گنجانده میشوند. این نوع ادبیات تقنینی که منشعب از نگاه رو به آینده و باز قانونگذار در آن سال بوده، در هر وضعیتی و با کشف و پیدایش ابزارهای تازهتر از امروز نیز راهگشا خواهد بود.
تصور کنید اگر قانونگذار فقط با اکتفا به صفحات کاغذی یا گرامافون یا بومهای نقاشی پارچهای، تکلیف خلق، نشر و پخش و عرضه آثار هنری را روشن میکرد چه اتفافی رخ میداد؟ قطعا در چنین تصوری در زمان پیدایش تکنولوژیهای مدرن امروزی و حتی در آینده، با انبوهی از ابهامات، سوالات و پروندههای بلاتکلیف و جلسات و قوانین الحاقی و اصلاحیههایی موجه بودیم که در سالهای آتی و تا زمانی که ابزارهای نشر در حال گسترش باشند، ادامه میداشت.




