تعداد افراد دارای فقر مطلق در جامعه ایران درحال افزایش است. نابسامانیهای اقتصادی منجر به افزایش آسیبهای اجتماعی میشوند.
افزایش تعداد فقیران مطلق نیز میتواند آرامش بسیاری از خانوادهها و حتی جامعه را تحت تأثیر قرار دهد.
روزبه کـــردونی، ســرپــرست مـــؤســـسه عـــالـــی پژوهشهای تأمین اجتماعی به تازگی گفته است:
جمعیت زیر خط فقر مطلق از سال ۹۲ تا ۹۶ به ۱۵ درصد رسیده بود،
اما از سال ۹۶ تا ۹۸ به ۳۰ درصد افزایش یافت. اگر سطح زندگی فردی کمتر از حداقل نیازهایی باشد که برای حفظ زندگی لازم است،
فرد توان لازم را برای ادامه زندگی نخواهد داشت و این یعنی فقر مطلق. حالا جامعهشناسان نیز نسبت به آسیبهای اجتماعی افزایش تعداد افراد دارای فقر مطلق هشدار میدهند.
فقر نمودی از توسعهنیافتگی است و مشکلات مختلفی را در ابعاد گوناگون برای جوامع به بار میآورد.
سنجش فقر و راههای مختلف فقرزدایی بــاید جزو سیـــاستگذاریهـــای اقتصادی باشد.
رهایی از تله فقر یا فروغلطیدن بیشتر در دام آن بسته به تدابیر و سیاستهایی است که سیاستگذاران کشور برای مبارزه با فقر و مظاهر آن در پیش میگیرند.
چه افرادی دارای فقر مطلقند؟
یک جامعهشناس به اصفهان زیبا میگوید: افرادی که هیچگونه امکانی برای تأمین نیازهای اولیه خود ندارند؛
یعنی نه جای خواب دارند و نه غذا برای تأمین نیازهای جسمانیشان، فقیر مطلق به شمار میروند؛ مانند کارتنخوابها، خانهبهدوشان و گورخوابها.
امانالله قراییمقدم عنوان میکند: افرادی که فقیر مطلق هستند، جای خواب ندارند و خوراکی خود را از داخل جوی آب، سطل زباله و… تأمین میکنند؛
درواقع این افراد در اوج نداری و بیچیزی به سر میبرند ضمن اینکه این افرادپایبندی به هیچ ارزشی ندارند
و به هرکاری روی می آورند و به انواع آسیبهای اجتماعی از جمله فحشا، دزدی و غیره دچار میشوند.
قراییمقدم اذعان میکند: فقر مطلق بیشتر در کشور هند، پاکستان و حالا هم در ایران نمود بیشتری پیدا کرده است که البته در جامعه ایران در کلانشهرها این افراد بیشتر هستند؛
چون ترس از شناختهشدن ندارند ولی در شهرهای کوچک خودکنترلی وجود دارد و به همین دلیل حضور این افراد کمتر به چشم میخورد.
او بیان مــیکند: به قول جامعهشــناسان مکتب شیکاگو اصطلاح بومشناسی (رابطه متقابل بین محیط زندگی و انسان) اینجا صدق میکند؛
یعنی وقتی تعادل این رابطه متقابل به هم میخورد، افراد به سطوح بالاتر محیط یا به سطح پایینتر محیط رانده میشوند.
رابطه متقابل محیط و انسان
قراییمقدم ادامه میدهد: اگر درآمد و سطح تحصیلات افراد زیاد باشد به سطوح بالای محیط میرسند
و اگر درآمد پایین باشد، به سطوح پایینتر محیط میرسند و بر اساس اظهارنظرهای زیمل اینجا بحث انتخاب اصلح مطرح است.
فردی که درآمد و تحصیلات بالا دارد، دیگر در شأن خود نمیبیند
در محیطی که از دیدگاهش افراد نامناسبی حضور دارند، زندگی کند و درواقع محیط افراد با شخصیت این فرد تطابق ندارد،
به بالای شهر رانده میشود و به همین دلیل در شهرهای بزرگ جابهجاییها بیشتر است.
در مقابل فردی که درآمد ندارد به سطوح پایین محیط رانده میشود و در مکتب جامعهشناسی شیکاگو مجرمان و خطاکاران در انبوه انسانها گم هستند.
این جامــعهشــناس خاطـــرنشان میکند: در محیطهای کوچک چون همه همدیگر را میشناسند خــودکـــنترلی بیــشــتر اســت؛
ولی در کلانشهرها خودکنترلی کمتر و آسیبهای اجتماعی به مراتب بیشتر است.
افراددارای فقر مطلق چیزی برای ازدستدادن ندارند
قراییمقدم تأکید میکند: فقیر مطلق، به هیچ چیز پایبند نیست و ترس از رفتن به زندان ندارد؛
درواقع نگرانی بابت اذیت و آزار ناموس مردم ندارد و از دزدیکردن هم نمیترسد؛ چون چیزی برای ازدستدادن ندارد؛
بنابراین در جامعهای که افراد دارای فقر مطلق افزایش پیدا میکنند، به مراتب آسیبهای اجتماعی هم بیشتر است. قراییمــقدم میگــوید:
متــأسفـانه 60میلیون نفر درگیر تأمین معیشت هستند و از این میزان ۳۰ میلیون نفر زیر خط فقر قرار دارند؛
حتی رهبری هم در اظهارنظرهایشان به نامزدهای انتخاباتی تأکید کردند که اقتصاد و تأمین معیشت مردم در اولویت قرار گیرد.
راهکار چیست؟
این جامعهشناس بیان میکند: باید بیماری اقتصادی، بیماری سیاسی و بیماری فرهنگی درمان شود تا آسیبهای اجتماعی کاهش پیدا کند.
در واقع رانت، رشوه و توزیع ناعادلانه ثروت منجر به افزایش افراد دارای فقر مطلق میشود و طبقه پایین را در جامعه افزایش میدهد.
قراییمقدم میگوید: توزیع عادلانه ثروت و درآمد و کوتاهکردن دست گروههای ذینفوذ که اقتصاد را بیمار کردهاند،
راهکارهایی است که برای کاهش آسیبهای اجتماعی باید اجرایی شود.
ضمن اینکه وزارت رفاه و سازمان تأمین اجتماعی وظیفه دارد از مستمندان نگهداری کند و محل سکونت و غذا در اختیارشان بگذارد؛
در غیر این صورت این شکاف طبقاتی روزبهروز عمیقتر میشود.















