در دور گروهی مسابقات شاهد شگفتی در حذف مدعیان نبودیم، البته تا ثانیه آخر در گروه مرگ مسابقات مشخص نبود کدام تیم حذف میشود و حتی احتمال صعود مجارستان نیز بسیار بالا بود. در ابتدای جام بسیاری از کارشناسان میگفتند، قهرمان یورو از گروه مرگ خواهد بود، اما حال هیچ تیمی از آن گروه باقی نمانده است. در دور گروهی شاهد حادثهای غم انگیز برای کریستین اریکسن بودیم، اتفاقی که نه تنها باعث ایستادن قلب دانمارک و اریکسن شد، بلکه قلب تمام مردم جهان و تمام عاشقان به فوتبال را از حرکت واداشت.
پس از آن دانمارک از فنلاند شکست خورد و در برابر بلژیک به عنوان تیم بازنده زمین را ترک کرد و در نهایت در دیدار نهایی دوباره به زندگی برگشت و با گل باران روسیه در کمال تعجب به دور بعدی صعود کرد، جالبتر آنکه توانست ولز را نیز با 4 گل حذف کند تا وایکینگها، کلمه معجزه را تجسم واقعی ببخشند.

در آن سوی نمودار فرانسه، تیمی که پرمهرهترین تیم جام لقب داشت، به تیم سوم گروه یک مسابقات باخت. جو رسانهای بسیار شدیدی که فرانسه را مدعی اصلی و صاحب جام میدانست، در نهایت کمر فرانسه را شکست. کارشناسان فوتبال دیدیه دشان، سرمربی خروسها را مقصر اصلی شکست میدانند؛ اما چرا؟ زمانی که اوپامکانو، هرناندز، کاماوینگا و… از لیست تیم ملی خط خوردند شاید دشان چنین روزی را تصور نمیکرد که تیمش از نبود چنین بازیکنانی با خصوصیات آنها ضربه بخورد.
در بازی برابر سوئیس، با مصدومیت دینیه و نا آمادگی لوکاس هرناندز، دفاع چپ فرانسه مسیر راحتی برای تاخت و تاز سوئیسیها بود، در سمت راست نیز پاوارد اصلاً شباهتی به پاوارد در تیم بایرن مونیخ نداشت و گویی فرانسه بدون دفاع بازی میکرد.
آنها لوکاس هرناندز را که شاید به اندازه انگشتان دو دست در بایرن فصل گذشته بازی نکرد و نا آماده بود، دعوت کردند و لنگله که فصل کابوس واری با بارسلونا داشت نیز دعوت شده بود اما آن بازیکنان آماده خیر!
نبود بازیکن خلاق در خط هافبک و نبود دفاعهایی مطمئن که با فلسفه و روش دشان منطبق باشند و همچنین اصرار بر حضور برخی بازیکنان باعث چنین نتیجه فاجعه باری برای فرانسه شد. اشتباه دشان وقتی که دو گل جلو بودند و بیرون کشیدن مهرههای اصلی، زخم نهایی را بر پیکر فرانسه وارد کرد. فرانسه امسال فقط در برابر آلمان که بدون احتیاط حمله کرد پیروز شد و در دیگر بازیها باخت یا مساوی گرفت و پایانی نا فرجام داشت.
هلند تیمی که حداقل انتظار از آن حضور در نیمه نهایی بود، در یک درام کوتاه در برابر جمهوری چک شکست خورد. تیم نایب قهرمان لیگ ملتهای اروپا، که با رونالد کومان خطرناکترین تیم اروپا شده بود به راحتی شکت خورد و عملکرد بد دفاعی لالههای نارنجی در دور گروهی به وضوح مشخص بود. اوکراین و اتریش بسیار دردسر ساز بودند و حتی مقدونیه که ضعیفترین تیم هم بود، دفاع هلندیها را بارها مورد هجوم خطرناک خود قرار داد.
حضور دو نفر از بهترین دفاعهای سری آ در کنار پدیده هلندی یعنی دومفرایز و بلیند با تجربه کافی نبود و این پازل گویا فندایک را میخواست تا بتواند آن را بهم متصل کند، اما در بخش تهاجمی هلند در ضد حملات بسیار زهر دار بود و گلهای بسیاری از این راه به ثبت رسید، با این حال با این مهرهها انتظار بسیار بیشتری وجود داشت. نبود دروازهبان مطمئن شاید قلب مشکل بود، سیلسن اصلاً آماده نبود تا استکلنبرگ که تازگی و در پی محرومیت اونانا به میادین بازگشته بود، دروازهبان اول شیرهای هلندی باشد. مخلوط تلخی که شاید ظاهری زیبا داشت.

پرتغال فرناندو سانتوس، تیمی که مدافع عنوان قهرمانی بود؛ اما هیچ نشانی از تیمی که حتی جز اولویتهای کسب جام هم باشد نداشت. اگر هزاران تکه پارچه ارزشمند اما کوچک را در جایی قرار دهید اما نشود آنها را بهم وصل کرد و یکپارچه کامل ساخت، چه ارزشی دارد؟
هرکدام از بازیکنان در لیگ خودشان و در تیمهایشان بهترین بودند. رونالدو در ایتالیا، فرناندز در یونایتد، دیاژ که بهترین بازیکن لیگ جزیره در این فصل انتخاب شد، به همراه بسیاری دیگر از بازیکنان اما نتیجه دلچسب نبود. شاید تیمهای دیگر قویتر بودند، شاید معادله سانتوس دیگر مثل گذشته پاسخ نمیداد و هزاران دلیل که برای حذف این تیم میتوان گفت اما در نهایت عموماً تیم پیروز است و نه افراد.
کرواسی نیز با تیم نایب قهرمان جام جهانی 2018 بسیار فاصله داشت. گرچه بازگشت شکوهمندانهای رقم خورد و عملکرد خوبی در دیدار برابر اسپانیا داشتند اما در نهایت تیم برتر توانست برتری خود را تثبیت کند، اما اسپانیا نشان داد دیگر باثبات نیست. شوچنکو همچون دوران درخشانش در میلان، با تیمی جذاب و فراتصور ظاهر شد. شکی در برتری سوئد در کل بازی نیست. فورسبرگ، لارسون و ایساک همراه دیگر سوئدیها عملکرد فوق العادهای داشتند. کولوسفسکی و فورسبرگ چندین موقعیت قطعی گلزنی را از دست دادند اما فوتبال هیچگاه قولی برای عادلانه بودن نداده و در آخرین ثانیه تیم فرصت طلب گل را زد و پیروز شد.
اوکراین شاید تیم برتر میدان نبود اما پیروز آن تیمی است که به موقع و درست از فرصتها استفاده کند و نه تیم بدشانس یا تیمی که فرصتها را هدر بدهد. در نهایت شوچنکو مسافر رم شد تا در کشوری که او را عاشقانه دوست دارند و در خانه خودش میزبان انگلیس باشد تا یاد و خاطره دیدار آرژانتین و ایتالیا بار دیگر زنده شود.
در نهایت یورو 2020 با شگفتیهایش و تمام تلخیها و شیرینیهای آن به ایستگاه یک چهارم نهایی رسید. حال تیم قهرمان تنها سه بازی پیش رو دارد تا این سوال را طرح کنیم که کدام تیم فاتح یورو 2020 خواهد بود؟














