گزارشی از این گردهمایی را در ادامه میخوانید.
همایش روز جهانی فلسفه به میزبانی خانه حکمت و با همکاری حوزه علمیه اصفهان، شهرداری اصفهان، دانشگاه اصفهان و مجمع عالی حکمت اسلامی در سالن اجتماعات کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد. در ابتدای این نشست «علی کرباسیزاده» مدیر خانه حکمت و عضو هیئتعلمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان ضمن ابراز خرسندی از برپایی این گردهمایی و حضور در جمع استادان و دوستداران فلسفه، از اهمیت توجه به فلسفه در جامعه امروز سخن گفت و با اشاره به سابقه درخشان شهر اصفهان به نقل خاطرهای در این زمینه پرداخت: «یک روز در محضر استاد کریم مجتهدی بودم و از ایشان درباره یکی از مباحث عصر صفوی سؤالی پرسیدم. ایشانکه در آن زمان در حال ترجمه کتابی از عبدالرحمن بدوی (از اساتید فلسفه دوران معاصر) بودند، اشاره کردند که عبدالرحمن در مقدمه این کتاب با اسناد معتبری اثبات کرده است که در دوران قبل از اسلام در اصفهان کتابخانه سنگی بسیار بزرگی وجود داشته که در آن هر کتابی را لابهلای یک سنگ نگهداری میکردهاند. عبدالرحمن همچنین بیان کرده که وقتی مأمون عباسی متوجه این کتابخانه ارزشمند میشـــــود، کتابهای آن را به بغداد منتقل میکند. جالب اینکه در فهرستی که بعدها توسط مأمون از این کتابخانه تهیهشده آثار اصلی فیلسوفــــــان یونان باستان و برخی از آثار حکیمان زرتشتی ایرانی به زباناصلی ذکرشده است.»
او افزود: «عبدالرحمن اشارهکرده که تعدادی از این کتابها در اصفهان باقی میماند که بعدها در طی حملههای مختلفی که به اصفهان شده، سرنوشت این کتابها در پردهای از ابهام باقی میماند. اما آنچه مسلم است بر اساس این اسناد، اصفهان همواره مهد فلسفه و حکمت بوده و امیدواریم با توجه به این پیشینه درخشان همچنان مباحث فلسفی در اصفهان رونق داشته و روند پرسشگری و بحث و گفتوگو درباره این امور در اصفهان برقرار باشد.»
تمدن سازی اصفهان؛ حاصل همراهی حکمت، دیانت و سیاست
پسازآن، حجــتالاســلام دکتـــر «مرتضی جوادی آملی» سخنانش را با محوریت «قلمرو فلسفه» در جمع حاضران آغاز کرد. او در ابتدا با اشاره به اینکه اصفهان در دورهای توانست سه عنصر حکمت، سیاست و دیانت را بهدرستی در کنار هم قرارداده و زمینه شکلگیری تمدنی بسیار عظیمی را فراهم کند، گفت: «در آن دوران شخصیتیهایی در نظام اجتماعی، سیاسی و فرهنگی اصفهان نقشآفرینی کردند که استوانههای حکمت، معرفت، تمدن، علم و آگاهی بودند. مرحوم شیخبهایی در این دیار کاری کرد کارستان! چنانکه همچنان آثار زرین او در این دیار فخرآفرین است. معلم ثالث مرحوم میرداماد، استادِ ملاصدرا نیز در این شهر بنیانهای حکمت جدیدی را پایهریزی و فضای فرهنگی را برای شاگرد عزیزش فراهم کرد.»
او اضافه کرد: «در آن زمان مرحوم شیخبهایی شیخالاسلام بود و عنصر دیانت را بهدرستی اجرا کرد تا در سایه آن حکیمانی مانند ملاصدرا و میرداماد مباحث فلسفیشان را به نحوی درخشان دنبال کنند. هرچند اهل سیاست هم نقش خود را در این مناسبات بهدرستی ایفا کردند تا تمدن بزرگی در اصفهان شکل بگیرد و ما امروز میراث دار آن باشیم.»
او ابراز امیدواری کرد که اصفهان به همان موقعیت والا بازگردد و جوانان، دانشگاهیان، حوزویان، فرهنگدوستان و علاقهمندان به فلسفه این مسیر را بهسوی سعادت بپیمایند.
علم نیازمند صیانت و نگهداری است
رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اســــراء با بیان اینکـــــه گذشتگان ما بنیانهای خوبی را برای ما پایهگذاری کردند که اگر بهدرستی شناخته و دنبال شود دستاوردهای ارزشمندی به همراه دارد، توضیح داد: «یکی از اقدامات مهم دانشمندان درگذشته صیانت از خود علم بوده است. آنها اجازه نمیدادند نامحرمان به حریم علم و معرفت وارد شوند. حکیمان و فیلسوفان با شناخت چارچوبها، علم و معرفت را بهگونهای پیش میبردند که ضمن تحکیم بنیانها، علم توسعه پیدا کند. شخصیتهای بزرگی مانند شیخالرئیس بوعلی سینا و ملاصدرا چنین رویهای داشتند و اجازه نمیدادند مُتفلسفان فلسفه را آلوده کنند. همانگونه که در مباحث عرفانی نسبت به ورود این فرقهها به عرصه عرفان هشدار میدادند. چون اینها در بیسامانی علم بسیار نقش مخربی دارند و موجب انحراف جوانان به سمت مسیرهای غیر اصیل میشوند.»
جوادی آملی علوم تجربی و ریاضی را تا حدی بهدوراز چنین انحرافاتی دانست و گفت: «در فضای علوم انسانی و حتی ادیان و مذاهب چنین خطراتی مشاهده میشود که راه اصیل و غیر اصیل همواره در کنار هم وجود دارد. چراکه در علوم انسانی برخلاف علوم تجربی و ریاضی «انسان» به معنای حقیقی دخیل است و لذا خطرات بیشتری آن را تهدید میکند.»
او بابیان اینکه فلسفه اسلامی تا حدی از این معضل به دور بوده و این به دلیل شخصیتهای ممتازی است که در این عرصه ظهور کردهاند، افزود: «بهعنوانمثال جناب بوعلی سینا جاده فلسفه الهی و حکمت را در همه عرصهها باز و روشن کرده است و چنان باقدرت به صحنه آمده که کسی نتوانسته انحرافی در آن ایجاد کند. افراد دیگری همچون خواجهنصیرالدین طوسی، میرداماد و ملاصدرا نیز به اصلاح انحرافات و تقویت این مسیر کمک زیادی کردند. درواقع مسیری که بوعلی سینا پایهریزی کرده بود توسط سایر اندیشمندان تقویت و محکم شد و ملاصدرا آنقدر در این زمینه قوی عمل کرد که کسی به خود اجازه نداد در حریم این حکمت سخنی بگوید.»
اثبات «واقعیت» همان اثبات خداوند است
حجتالاسلام جوادی آملی، غنای فلسفه اسلامی را ثمره این مراقبتها دانست و تأکید کرد: «امروز سنت فلسفی ما در حوزه هستیشناسی و شناخت جهان مسیری استوار را طی میکند. چنانکه موضوع فلسفه از زمان ارسطو تا علامه طباطبایی عنوان روشن و صریحی به نام «واقعیت» دارد که موضوع فلسفه مطلق است. «واقعیت» امری انکارناپذیر یا همان خداوند سبحان است که آیتالله جوادی آملی معتقدند برای اثبات آن هیچ نیازی به استدلال و برهان خاصی نداریم و همینکه اعتراف کنیم که نمیتوان «واقعیت» را انکار کرد، درواقع به وجود خداوند سبحان اعتراف کردهایم.»
او این موضوع را نتیجه زحمات و مرارتهایی دانست که ملاصدرای شیرازی در طرح «حکمت متعالیه» متقبل شد و گفت: «تا پیش از آن برای اثبات خداوند دست به دامان ابطال تسلسل بودند؛ اما پسازآن دیگر نیازی به این براهین نیست و اعتراف به وجود واقعیت بهخودیخود اعتراف به وجود خداوند سبحان است.»
فلسفه قائل به مبدأ و غایتی برای انسان است
رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء با تأکید بر اینکه فلسفه برای انسان مبدأ و غایتی در نظر دارد، توضیح داد: «فلسفه میگوید ای انسان، تو مبدأ و منتهایی داری و چنین نیست که مانند درختی برویی و بعد از مدتی به خاک بروی و تمام! این قلمرو فلسفه است که همه علوم و حتی علوم تجربی را به لحاظ موضوعات همراهی میکند و این بسیار مهم است. چنانکه آیتالله جوادی آملی میگویند، باید مبدأ و غایت را در کنار همه علوم قرارداد تا هر بلایی که میخواهند بر سر انسان نیاورند!»
او اضافه کرد: «رسالت علوم انسانی در دوره ما بسیار سنگین است و اگر بخواهد از فلسفه مطلق جدا شود، خود و جامعه را به هلاکت میرساند. اشراف فلسفه به معنای این است که علوم منحرف نشوند و انسان را در فضایی رهاشده بهدوراز مبدأ و غایت او قرار ندهند. بنابراین قلمرو فلسفه این نیست که دانشی را بیاموزیم و بعد به کناری بگذاریم. بلکه اگر علوم انسانی بخواهند سکولار و جدا از فلسفه شوند به مرگ خود نزدیک میشوند. این فلسفه است که مجال رشد و تعالی را به علوم انسانی عطا میکند. چراکه فلسفه همواره در جهت رشد و حرکت انسان قدم برداشته است.»
جوادی آملی خاطرنشان کرد: «امروز اتهامات زیادی به فلسفه و دین زده میشود، درحالیکه این دوران میگذرد و خواهیم دید که فیلسوفان ما در زمان خود حرف درست را بیان کردهاند؛ هرچند گوشی برای شنیدن آن نبوده است.»
او تأکید کرد: «در دوران حاضر فلاسفه حرفهای گفتنی را میگویند؛ اما متأسفانه چنانکه میبینیم آنطور که باید به این سخنان گوشداده نمیشود. در دورهای این سخنان شنیده میشد و اصفهان توانست بر این اساس تمدنسازی کند. امروز نیز برای رسیدن به آن دوران باید علم و حکمت و دیانت را در کنار یک سیاست عاقلانه جمع کنیم تا به آن دوران باشکوه برگردیم.»
راهحل بحرانهای امروز در سنت و میراث تاریخی نهفته است
دومین سخنران همایش روز جهانی فلسفه، دکتر «بیژن عبدالکریمی» بود که سخنانش را با محوریت «آینده و میراث ما» بیان کرد. او سخنش را با ابراز نگرانی درباره وضعیت موجود کشور در زمینههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آغاز کرد و گفت: «در دو قرن اخیر شاهد شکافهای تاریخی جدی در جامعه ایرانی بودهایم. نخستین شکاف مربوط به نخستین مواجهه ما با تمدن غرب است که برج و باروهای ستبر عصر مشروطه را بر سر ما آوار و قلعه ایمان ما را تا حد زیادی از سوی اندیشههای مدرن فتح کرد. دومین گسست نیز مربوط به نیمقرن اخیر است که وقتی هنوز با عالم سنت سازگار نشده بودیم، شاهد ظهور جهان جدیدی شدیم. جهانی که میتوان نامش را پسامدرن گذاشت.» او افزود: «این امری بسیار نگرانکننده است که هیچگاه همچون نیمقرن اخیر میان ما و تاریخمان گسست ایجاد نشده است. برخلاف آنکه گمان میکردیم در حال بازگشت به اصل خویش و شروعی تازه هستیم، سنت تاریخی ما آخرین امکانات خود را در نیمقرن اخیر از دست داد و ما نتوانستیم با دوران معاصر خودسازگار شویم.»
دانشیار فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی تهران شمال سپس این پرسش را پیش روی اهل فلسفه قرارداد و پرسید: «ما باید با میراث تاریخی خود چه کنیم؟ اگر نتوانیم نقطه تازهای برای حرکت خود آغاز کنیم هویت ما نابود خواهد شد و از این قوم بزرگ تاریخی با آن سنت عظیم چیزی باقی نخواهد ماند.»
توجه به میراث به معنای گذشتهپرستی نیست
او ادامه داد: «وقتی از میراث سخن میگویم به معنای دعوت به گذشته پرستی نیست؛ بلکه هر صاحب تفکری میداند که تفکر جدای از سنت و گذشته شکل نمیگیرد و ما نیز باید بر اساس سنت و گذشته خود، تفکر خود را شکل بدهیم. اما ما امروز دچار فقدان تفکر فکری و فلسفی هستیم که حاصل قطع ارتباط ما باسنت و گذشته است. لذا تنها راه ما برای نجات از شرایط فعلی خروج از بی تاریخی و تفکر در پیوند باسنت و میراث تاریخی است. باید از خود بپرسیم ما که هستیم؟ ایرانی کیست و ما با این جهان چه نسبتی داریم؟»
او تصریح کرد: «منظور من از سنت، حال و آینده است. اگر قرار است آیندهای اصیل داشته باشیم نقطه شروع ما رجوعی راستین به سنت و میراثمان است. رجوع به گذشته تنها به معنای شناخت گذشته نیست، بلکه به معنای پاسخگویی به پرسشها و بحرانهای کنونی است. گذشته چیزی نیست که منفصل از حال و آینده باشد. لذا رجوع به سنت و تفسیر دوباره آن امری ضروری برای امروز و آینده ماست.»
عبدالکریمی بابیان اینکه ما امروز ناتوان از تعریف سنت تاریخی خود هستیم و جدا شدن ما از سنت درک ما را از آن گرفته است، گفت: «بحران تفکر حاصل همین گسستهای تاریخی است که خود را در یک قرن اخیر در جامعه ما نشان داده است. امروز دانشجویان فلسفه باید به این پرسش بپردازند که چرا ما امروز نمیتوانیم خود را تعریف کنیم؟»
او یکی از دلایل جدی در ایجاد چنین وضعیتی را سیطره بیشازحد جهان شرق و غرب بر تفکر ایرانیان دانست و توضیح داد: «ما بیشازحد تحت سیطره جهان شرق و غرب درآمدهایم و از سوی عدهای دچار این معضل شدهایم که ما جز بر اساس مفاهیم برگرفته از غرب نمیتوانیم به تعریف خودمان بپردازیم و این توصیفها بهمنزله رهیافتهای علمی و عینی تلقی میشود. اکثر ما اسیر منطق اروپا محور و شرقشناسانه هستیم و همین ما را در ارائه روایتی راستین و دقیق از سنت تاریخی خودمان ناتوان کرده است. بنابراین باید پرسید آیا ما راهی بهجز نگریستن به خود جز از دریچه نگاه غربی و شرق شناسانه نداریم؟»
این استاد دانشگاه یادآور شد: «اما روی دیگر این سکه، خطر نادیدهگرفتن غرب و جهان معاصر است. اگرچه دشوار است که غرب را ببینیم و اسیر آن نشویم، اما این کار ضرورت دارد و البته این مهم تنها از عهده یک متفکر برمیآید و سیاستمداران و دیگران قادر به انجام آن نیستند.»
او تأکید کرد: «باید بدانیم سرآغاز سنت تاریخی و سرچشمههای آغازین خرد تاریخی ما کجاست و به کدامین خاستگاه باید برگردیم. چنانکه فلسفه و تفکر هرگز از رجوع به مبدأ و آغاز بینیاز نیست و این شاهراه حل معضلات و بحرانهای کنونی جامعه ایران است.»
در پایان این نشست از نقشه فیلسوفان جهان که به همت دانشپژوهان خانه حکمت تهیه شده، رونمایی شد. در این نقشه اسامی فیلسوفان برجسته جهان بر اساس موقعیت جغرافیایی ذکر شده است.