یکی از انواع سوءاستفاده و خشونت خانگی این است که والدین، فرزندانشان را بهعنوان اسلحهای در برابر یکدیگر به کار بگیرند؛ بهعنوانمثال، ممکن است یکی از والدین فرزندش را تحتفشار قرار دهد تا جاسوسی والد دیگر را بکند یا آن والد را تهدید کند که اگر از رابطه خارج شود، دیگر نمیتواند فرزندش را ببیند. بهعلاوه، ممکن است یکی از والدین ذهن فرزندش را نسبت به دیگری مسموم کند؛ بهاینترتیب که به کودک بقبولاند والد دیگر او را دوست ندارد، ترکش کرده یا برایش خطرناک است.
این روند مخرب به وضعیتی میانجامد که روانشناسان آن را «بیگانگی از والد» مینامند. در چنین شرایطی، کودک احساس میکند به او خیانت شده و آسیب دیده است و دربرابر والد قربانی احساس خشم میکند. اسلحهکردن کودک آسیبهای جبرانناپذیری به او وارد میکند که در ادامه به برخی از آنها میپردازیم.
ازدستدادن اعتمادبهنفس وقتی کودک اسلحه میشود، اعتماد خود را به خاطرات و تجربیاتی که با والد قربانی داشته از دست میدهد؛ چون در تضاد با آن چیزی است که والد سوءاستفادهگر به او میگوید. چنین کودکی حتی در سنین بزرگسالی هم درمانده است و نمیتواند احساسات خود را درک و مدیریت کند و اعتمادکردن به دیگران برایش دشوار است.
ازدستدادن معصومیت
والد سوءاستفادهگر معصومیت کودک را خدشهدار میکند؛ چون مسائلی را با او در میان میگذارد یا او را وادار به رفتارهایی میکند که مناسب سنش نیستند؛ مثلا ممکن است از او بخواهد مثل یک بزرگسال درباره نحوه ارتباطش با والد دیگر تصمیمگیری کند. چنین والدینی بهجای توجه به رشد و تکامل کودک، از او توقع دارند پاسخگوی نیازهای آنها باشد.
گسستن پیوند والد و فرزندی
وقتی کودک از پدر یا مادر خود بیگانه میشود، درواقع نیمی از هویت خودش را انکار میکند؛ چون آسیبدیده و عصبانی است و پذیرش این پیوند برایش دشوار است؛ پس بهطورکلی همبستگی مهمی را که با والد قربانی دارد، رد میکند. ازدسترفتن حس هویت مشترک و گسستن پیوند والد و فرزندی هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت عواقب منفی قابلتوجهی مثل اندوه و عزتنفس پایین برای کودک به دنبال دارد.
حذف پیوندهای پیشین
برخی والدین سوءاستفادهگر فرزندان خود را ایزوله میکنند؛ مثلا ممکن است آنها را به تحصیل خانگی وادار و دوستیهایشان را محدود کنند یا حتی آنها را به شهر یا کشور دیگری ببرند. وقتی چنین اتفاقی میافتد، کودک تمام پیوندهای اجتماعی، تحصیلی و فرهنگی سابقش را از دست میدهد. بهعلاوه، حضور والد سوءاستفادهگر اجازه نمیدهد کودک آشکارا به سوگ از دست رفتن این پیوندها بنشیند و بنابراین در خلوت خود رنج میکشد.
راهحل چیست؟
درک صحیح موقعیتی که در آن کودک تبدیل به اسلحه شده، میتواند برای اقوام و آشنایان دشوار باشد. ممکن است اطرافیان نتوانند والد سوءاستفادهگر را بهدرستی تشخیص دهند و بهاشتباه تصور کنند والد قربانی فرزند خود را طرد کرده یا به هر نحو دیگری در حق او اجحاف میکند. حتی مشاوران و روانشناسان هم در برخی موارد نمیتوانند چنین موقعیتهایی را بهدرستی ارزیابی کنند. بااینحال، نزدیکانی که شاهد چنین موقعیتی هستند، میتوانند با دخالت بجا و بهموقع و ارجاع خانواده به متخصصان سلامت روان از آسیب بیشتر به کودک جلوگیری کنند./ منبع: کانورسیشن














