امروزه شگردهای ریز و درشت جریانهای رسانهای در افکاری که شناخت و ماهیت لازم را درباره رسانههای مجازی ندارند، بهراحتی میتواند ریشه بدواند. رشد قارچگونه رسانهها با خوراکهای متنوع و جذاب، میزان نفوذ در افکار را افزایش داده است. تا جایی که بهرهگیران رسانهها خود تولیدکنندگان محتوای رسانه خویش هستند. / انگارهسازی
در همین راستا مرز بین رسانههای رسمیو غیررسمیشناخته میشود و در وهله اول شناخت رسانههای مختلف و آشنایی با ماهیت آنها برای بهرهگیران امری لازم و ضروری است.
رسانهها باید در وضعیت کنونی از شگردها و حیلههای رسانهای مطلع باشند. این روزها زیاد شدهاند رسانههایی که اخبار را بدون منبع منتشر میکنند یا متوسل به دروغ میشوند تا به اهداف شومی که در سر دارند برسند. بهخصوص آنهایی که فضای مجازی را ملعبه دست خود قرار دادهاند و هر چه در افکارشان میگذرد بدون آنکه صحت و سقم آن را بدانند منتشر میکنند.
در این میان عموم مردم با حضور در رسانههای مجازی دست به تولید محتوا زده و خود را به عنوان یک تولیدکننده میشناسند. در حالی که همین افراد به صورت ناخودآگاه تحت تأثیر سلیقههای ارائه شده از طریق رسانههای مختلف قرار گرفته اند. در این خصوص کارگاه آموزشی چگونگی انگارهسازی در رسانهها با پیوست الزامات تولید محتوا در مطبوعات به همت خانه مطبوعات و خبرنگاران استان اصفهان با حضور لیلا وصالی، معاون آموزش انجمن سواد رسانه ای ایران و جمعی از اصحاب رسانه، در سالن کنفراس کتابخانه مرکزی برگزار شد.
انگارهسازی یکی از موضوعات مهمیاست که معاون آموزش انجمن سواد رسانهای ایران به آن اشاره کرد. وصالی معتقد است رسانهها در انگارهسازی و تغییر سبک زندگی بسیار مؤثر هستند.
به گفته معاون آموزش انجمن سواد رسانهای ایران، انگارهسازی یکی از مهمترین وظایف رسانههاست که متأسفانه امروزه در فضای مجازی نادیده گرفته شده. به طوری که رویکرد و انگاره خاصی در شبکههای مختلف مجازی دیده نمیشود.
انگاره مجموعهای از تصاویر است که در ذهن مخاطب جنبههای گوناگونی از واقعیت را نشان میدهد و در حکم یک سازه قرار میگیرد. هر گونه تغییر و دگرگونی در ساختار یک انگاره باعث ایجاد عدم توازن و در نهایت تغییر در ساختار انگاره دیگر خواهد شد.
بهعنوان مثال اگر موضوعی در ذهن ما کم یا زیاد شود، میتواند معنای ذهنی ما را دگرگون کند. در سازههای دو مینویی نه تنها یک سازه ممکن است فرو بریزد، ممکن است باورهای ذهنی ما را تغییر دهد. حتی قادر است بر روی سایر باورهای ذهنی ما تأثیر بگذارد.
به طور مثال هنگامیکه راجع به فردی از یک قومیت خاص و لباس و منشأخاص صحبت میکنید علاوه بر اینکه نسبت به شخصیت فرد قضاوت میکنید، خصوصیات دریافت کرده از آن فرد را به همه افراد آن قوم تعمیم میدهید.
فردی اگر یک اصفهانی خسیس ببیند، این خصلت را به همه اصفهانیها تعمیم میدهد یا اگر یک نفر یک اصفهانی دستودل باز ببیند میگوید همه اصفهانیها دستودلباز هستند. در حالی که هیچکدام درست نمیگویند. چون هر کدام از زاویه آنچه دیدهاند سخن میگویند.
فرض کنید وارد یک اداره میشوید و با یک عضو تازه رودرو میشوید. ما بر اساس تصاویر ذهنی افراد، انگاره ای از شخصیت افراد در ذهن خود میسازیم. به این صورت که اگر این فرد در اولین دیدار پاسخ سلام ما را ندهد، اولین صفتی که از این شخص در ذهن ما نقش میبندد این است که او فردی متکبر، مغرور، بیادب و بیتفاوت است.
هرچه میبینیم قضاوت میکنیم و این صحیح نیست. مجموعه این تصاویر سازهای از شخصیت افراد در ذهن ما ترسیم میکند و افراد را با همین سازههای حکشده در ذهن میشناسیم.
فرض کنید دچار مشکل مالی جدی شده اید و هیچ کس به شما کمک نکرد و همان فردی که فکر میکردیم متکبر، مغرور و بیادب است به ما کمک کرد. آن وقت تصویر ذهنی ما از او تغییر میکند و میگوییم شاید آن موقع صدای مرا نشنیده است، شاید کار مهمتری داشته و اینجاست که مولانا معتقد است یک تصویر ذهنی همانقدر که میتواند سایر تصاویر را تغییر دهد قادر است سایر انگارههای ذهنی را تغییر دهد.
ما بر اساس انواع تصاویری که از کودکی در ذهن ما نقش بسته است نسبت به موضوعات مختلف انگارههای متفاوتی از موضوعات میسازیم. انگارهسازی اساسیترین کار رسانه است. رسانه قدرت تصویرسازیهای متعددی دارد و میتواند انگارههای متفاوت و متعددی از یک موضوع را در ذهن ما ثبت کند.
وصالی با طرح این پرسش که اگر از یک موضوع سه تصویر داشته باشیم قوی تر است یا 100 تصویر، گفت: 100 تصویر قویتر است. رسانهها یاد گرفتند با تصویرسازیهای متعدد از موضوعاتی که مد نظرشان است انگارههای ذهنی ما را نسبت به موضوعات شکل دهند. رسانهها ضمن شکل دهی به سازههای ذهن ما مهارت این را دارند که کدام سازهها را از ذهن ما خارج کنند که سایر انگارهها هم تخریب شوند.
گاهی تصاویر ذهنی با هم جمع میشوند و انگاره ایجاد میکنند. اما گاهی اوقات معنای کلیشه و انگاره را با هم اشتباه میگیریم یا به هم نزدیک میدانید. فرایند ساخت کلیشه با تکرار است.
کلیشهها تصاویر یا عباراتی هستند که ذهن ما اجازه فراتررفتن از آنها را به خودش نمیدهد. یعنی چارچوب هایی در ذهن ما ایجاد میکنند که ما آنها را بهعنوان واقعیتی غیرقابلتغییر میپذیریم و باورشان میکنیم. باور میکنیم که این همین است و جز این نیست. انگارهسازی علاوه بر رسانهها در زندگی ما نیز بسیار مؤثرند.
اگر تکنیکهای انگارهسازی را بدانیم میتوانیم با ایجاد تصاویر مختلف از یک موضوع اثرگذاری کنیم. ضمن اینکه انگارهها میتوانند جنبه مثبت و منفی داشته باشند. به طور مثال استفاده از وسایل چینی، کلیشه منفی است و استفاده از وسایل ژاپنی، کلیشه مثبت است.
طبق گفتههای وصالی، کودکان ما در فضای مجازی رها شده اند و در تولید محتوا قوی هستند. آنها در ارزشگذاری و تحلیل ضعیف عمل میکنند. پس ابتدا باید ارزشها را شناخت و خوراک رسانهای برای آن تهیه کرد. قدرت زیاد رسانهها در تغییر اولویتهای ذهنی، عقاید، افکار و سبک زندگی افراد در جامعه اثبات شده است.