به گزارش اصفهان زیبا؛ در دنیای امروز، شهرها برای پیشرفت خود باید بخشی از فعالیتهایشان را در حوزه بینالملل تعریف کنند و افزایش دهند. در این فضا با رقمخوردن ارتباطها و تعاملهای کشورها با یکدیگر و تأثیرگذاری سیاستهای دولتی بر سیاستهای شهری، پای شهرها هم خواهینخواهی به آن باز خواهد شد.
این الزام، استانداردهای خاص خود را نیز میطلبد که استفاده از مدیران کارآمد و متخصص شهری، تأمین زیرساختهای ضروری برای شهر، بهرهگیری از بخش خصوصی، عضویت و حضور مؤثر در مجامع بینالمللی و… ازجمله مواردی است که باعث سرعت پیشرفت همهجانبه شهرها میشود. حمیدرضا غلامزاده، دبیرکل مجمع شهرداران آسیایی و معاون بینالملل مرکز ارتباطات شهرداری تهران، در گفتوگو با «اصفهانزیبا» معتقد است اصفهان آنطور که باید از عضویت در سازمانها و مجامع بینالمللی بهره نبرده است و باید در این بخش اهتمام ورزد؛ چراکه نقشآفرینیهای بینالمللی زمینهساز همکاریها و تعاملهای جدیتر در حوزه بینالملل شهری است و حضور جدی اصفهان در محافل بینالمللی و شرکت در فعالیتهای مشترک در بستر این سازمانها به شهرها وزن میدهد.
میدانیم که دیپلماسی شهری نقش مهمی در پیشرفت شهرها دارد و شهرها میتوانند با تقویت دیپلماسی شهری و روابط خواهرخواندگی سودمند، تغییراتی را در پیشرفت اقتصادی، فرهنگی و گردشگری شهر ایجاد کنند و به کیفیت زندگی شهروندان بیفزایند. نظر شما دراینباره چیست؟
دو موضوع اصلی در مبحث دیپلماسی شهری وجود دارد: اول اینکه، شهرها میتوانند با استفاده از این ظرفیت به همکاری با یکدیگر بپردازند و خیلی عملیاتی و ناظر به خروجی با هم کار کنند؛ در طول تاریخ نیز ارتباطهای شهری با این فلسفه شکل گرفته است. نکته دیگر اینکه، ارتباطهای خواهرخواندگی که زیرمجموعه دیپلماسی شهری قرار دارد، میتواند بهعنوان بستر و ساختاری مدون چهارچوب این همکاریها را تدوین کند و شکل و شمایلی به روابط بینالمللی شهرها بدهد.
معمولا شهرها مبتنی بر شباهتهایی، روابط خواهرخواندگی خود را تنظیم میکنند؛ بهعنوانمثال، هر دو شهر یا پایتخت هستند یا جمعیت مشابهی دارند یا بندری هستند یا آبوهوا و ویژگی جغرافیایی یکسانی دارند یا اینکه هر دو شهرهای تاریخی هستند؛ وجه اشتراکهایی که معمولا دستاویز این روابط در همکاریها خواهد شد. بخش دیگر روابط خواهرخواندگی، اما بخش عملیاتی آن است که بهاصطلاح در چالشهای مشترکی که شهرها دارند، همفکریها و همکاریها شکل میگیرد.
بههرحال چالشهای مدیریت شهری چندان متمایز نیست؛ بهخصوص زمانی که شهرها شباهتهایی هم با یکدیگر داشته باشند؛ لذا آن هماندیشی، اشتراک تجربه و دانشی که شهرها با یکدیگر دارند، میتواند برای حل هرچهبیشتر مسائل فیمابین، چه در پیداکردن راهحل و چه در ارائه ایدهها و دانش و تجربه مشترک و همچنین معرفی و شناساندن شهرها کمک کند. وجه مهم دیگر دیپلماسی شهری اما بر این موضوع تأکید دارد که شهرها و دولتهای محلی بهعنوان یک ساختار سیاسی ملی بهحساب نمیآیند؛ بدین معنا که ممکن است سیاست دولتهای دو کشور در تعارض و اختلاف با یکدیگر باشد؛ اما شهرهای آنها بهعنوان دو دولت محلی و بومی باهم تعامل و ارتباط داشته باشند.
معمولا شرایط سیاسی کشورها و دولتها باری روی شهرها بهحساب نمیآید؛ لذا شهرها میتوانند از این فرصت برای تقویت و ارتقای روابط سیاسی دو کشور و در راستای بهبود روابط استفاده کنند. چهبسا روابط سیاسی دو کشور تیره است؛ اما شهرهای آنها میتوانند باهم در ارتباط باشند و شهروندان نیز یکدیگر را بشناسند و در تعامل جدی با یکدیگر آن فضای منفی بین دو کشور را از بین ببرند و روابط سیاسی را هم به سمت اصلاح پیش ببرند. طی سالهای اخیر برخی به این موضوع توجه داشتند که دولتهای محلی و مدیریت شهری، چابکتر از دولتهای ملی هستند؛ نکتهای که سازمان ملل نیز بر آن تأکید دارد و شهرها را برای رابطه با یکدیگر تشویق میکند.
به نکته خوبی اشاره کردید؛ اینکه شهرها برای ارتباط با یکدیگر پویاتر از کشورها هستند. در این خصوص بیشتر توضیح دهید.
طی دو دهه اخیر سازمان ملل متحد و برخی از نهادهای بینالمللی به این موضوع اشاره داشتهاند؛ اینکه دولتهای ملی بر سر مسائل کلان و سیاستگذاری بحث میکنند و دولتهای شهری و محلی همچون شهرداریها اما عملیاتی هستند؛ یعنی ناظر بر مختصات جغرافیایی خود تصمیمگیری و سیاستهایشان را اجرا میکنند؛ البته اجرای این رویکرد شهری برنامهریزی خاص خود را دارد؛ اما برنامهریزیاش آنچنان کلان و در سطح ملی و فراملی نیست؛ به همین خاطر هم سریعتر و چابکتر پیش میرود. با این سرعت زمینههای همکاری بیشتری هم بهوجود میآید. برخی از سازمانهای جهانی همچون UCLG که البته اصفهان هم در آن عضویت دارد، محوریت و اولویت را بر برنامههای محلی گذاشتهاند؛ تا جایی که سازمان ملل به خاطر این رویکرد از شکلگیری سازمان UCLG حمایت کرد و پشتیبان آن بود؛ چراکه این سازمان بسیاری از مسائل و چالشهای آبوهوایی و اقلیمی را از طریق دولتهای محلی و آسانتر پیش برد.
در صحبتهای خود به دولتهای محلی اشاره کردید. منظورتان شهرهایی است که بهاصطلاح بهعنوان یک دولت مستقل و با سیاستهایی مجزا از سیاستهای کلی کشور عمل میکنند؟!
بله؛ دقیقا. برخی شهرها در دنیا با عنوان دولت محلی عمل میکنند؛ البته این موضوع در ایران چندان موضوعیت ندارد؛ اما اگر بخواهیم با توجه به شرایط شهرهای ایران دولت محلی را تعریف کنیم، باید به ترکیبی از شهرداری، استانداری و فرمانداری اشارهکنیم؛ برای نمونه، شهرداری پکن متولی مسائل پکن است؛ یک دولت کوچک در پکن منهای مسائل ارتشی و نظامی. روابط خارجی پکن نیز ذیل دولت مرکزی، اما بهصورت مستقل انجام میشود. در حوزه سرمایهگذاری هم تمام مسائل در دست دولت محلی پکن است؛ در روسیه نیز چنین شرایطی وجود دارد و شهرها در قالب دولتهای محلی اداره میشوند؛ فضایی که امکانات بسیاری برای همکاریهای بینالمللی میان شهرها بهوجود میآورد.
اصفهان در ارتباطهای بینالمللی و روابط خواهرخواندگی تا اندازهای پیشرو است؛ اما آنطور که باید، این روابط خروجی چندانی ندارد. به عقیده شما چه موانع یا مسائلی باعث عدمدریافت دستاوردهای موردانتشار از روابط بینالمللی شهری در اصفهان شده است؟
هر شهری بنا به ظرفیتهای خود باید در این مسیر گام بردارد؛ برای مثال، اولویت تهران تمرکز بر مسائل اقتصادی و بهرهگیری از این ظرفیت در شهرهای مرتبط با خود است؛ اصفهان هم باید از ظرفیتهای فرهنگی و گردشگری خود استفاده کند؛ ظرفیتهایی که نقطه امتیاز و مزیت نسبی اصفهان در مقایسه با تهران و دیگر شهرهای ایران بهشمار میرود و بهرهبرداری از آنها مستلزم برنامه جدی و راهحلهای اجرایی است و درنهایت باید صبورانه منتظر ثمردادن بود.
این مسیر تا رسیدن به نتیجه بسیار زمانبر است. نباید انتظار داشته باشید که در بازه زمانی یکساله یا دوساله تحولی رخ دهد. در همین راستا متن تفاهمنامههای خواهرخواندگی نیز باید با شکلی جدید و ناظر به عملیات تنظیم شود. همانطور که اشاره کردم، تهران بر تقویت دیپلماسی اقتصادی تأکید دارد؛ بنابراین باید در متن تفاهمنامههای خواهرخواندگیاش برنامههای مشترک اقتصادی ذکر شود. درمجموع باید این موضوع در نظر گرفته شود که نیازهای شهر ما چیست و شهرهای خواهرخوانده چگونه میتوانند آنها را برطرف کنند؛ ازطرفی، باید حوزههای سرمایهگذاری در شهرهای خواهرخوانده پیش از عقد خواهرخوانده شناسایی و بررسی شوند. اصفهان هم بسته به رویکرد شهری، نیازها و اهداف خود باید در این مسیر گام بردارد. صرفا امضای تفاهمنامه خواهرخواندگی کفایت نمیکند. شرط این تفاهمنامهها عملیاتیشدن آنهاست. نمیتوان تنها به یک قرارداد اکتفا کرد و هرازگاهی به یاد آورد که با فلان شهر هم خواهرخوانده هستیم. کمترین کار در ارتباطهای خواهرخواندگی تبریکگفتن و ارجنهادن به مناسبتهای یکدیگر همچون روز ملی یا… است که این کار هم صورت نمیگیرد.
در انتخاب شهرها برای خواهرخواندگی چه نکتههایی در اولویت است؟
هر شهری باید شرایط شهر مقابلش را در نظر بگیرد: جمعیت، مساحت، شرایط آبوهوایی، فرهنگ، اقتصاد، سطح تعاملهای بینالمللی و… . باید دید شهری که قرار است با تهران یا اصفهان ارتباط خواهرخواندگی برقرار کند، همسطح و هماندازه شهرهای ماست یا خیر؟ نباید با شهرهایی که در سطح شهرهای ما نیستند، ارتباط گرفت. به عبارتی، شهرهای منتخب باید همشأن و همقطار شهرهای ما باشند؛ درعینحال به این موضوع هم باید توجه کرد که شهرها در کدام سازمان بینالمللی عضو هستند و چه نقشی در این سازمانها ایفا میکنند؛ چراکه جایگاه و نقش بینالمللی شهر، هویت بینالمللی آن شهر است.
به سازمانها و مجامع بینالمللی و حضور و فعالیت شهرها در این سازمانها اشاره کردید. آیا صرفا حضور در این محافل هرچند وقت یکبار به توسعه شهری کمک خواهد کرد؟
بله؛ حتما. نقشآفرینیهای بینالمللی شهرها زمینهساز همکاریها و تعاملهای جدیتر در حوزه بینالملل است. حضور جدی در محافل جهانی و شرکت در فعالیتهای بینالمللی به شهرها وزن میدهد؛ البته بهشرطی که این حضور تنها به یک سفر و شرکت در نشستها ختم نشود. متأسفانه اصفهان خیلی در این خصوص اهتمام ندارد. در بین شهرهای ایرانی، تهران، مشهد و شیراز بیشتر از اصفهان به این موضوع توجه دارند. مسئولان شهری اصفهان نباید در سفر به کشورهای خارجی بهمنظور شرکت در محافل بینالمللی یک یا دو دیدار را از سر بگذرانند و پس از برگشت تا نشست بعدی هیچ فعالیتی نداشته باشند؛ بلکه باید تمامی برنامههای اینگونه نشستها را تا مرحله اجراییشدن پیگیری کنند.
بنده در بسیاری از اجلاسها و نشستهای بینالمللی همچون اجلاس متروپلیس که شرکت میکنم، از سوی اصفهان نمایندهای نمیبینم؛ درحالیکه اصفهان عضو این سازمان بوده و حضورش در همه اجلاسهای آن ضروری است. اصفهان باید در اینگونه نشستها حضورداشته باشد و نقشآفرینی کند و در تصمیمها نظر دهد و در پنلهای مختلف حرفی برای گفتن داشته باشد. چندی پیش در ترکیه اجلاس UCLG برگزار شد. از تهران دوستانی شرکت کرده بودند و توانستند روی بیانیه نهایی این اجلاس در رابطه با ماجرای فلسطین تأثیر جدی بگذارند؛ یک تأثیر سیاسی که شاید به عقیده شما به درد شهروندان ما نخورد؛ اما جایگاه سیاسی و بینالمللی تهران را مطمئنا ارتقا میبخشد.
بله؛ دقیقا. حتی تعاملهایی که در حاشیه این نشستها میان مسئولان شهری صورت میگیرد، باعث تشویق آنها برای سفر به ایران و همکاریها در آینده خواهد شد… .
بله؛ تأثیرگذاری این اجلاسها زمانی بیشتر است که شهرهای دنیا به همکاری با تهران علاقهمند شوند. این موضوع را ما بهعینه تجربه کردهایم؛ آنطور که در جلسه اول تنها ملاقاتهایی صورت گرفت و پسازآن، آنها ترغیب شدند برای نشستهای مشترک بعدی به تهران سفر کنند و با شهرداری تهران ملاقاتهایی داشته باشند. آنها اشتیاق تهران را در برقراری ارتباط دیدند؛ شرایطی که برای شهر خروجی قابلقبولی بهبار میآورد و هم جایگاه سیاسی شهر را تقویت میکند و هم جایگاه سازمانی شهر و در ادامه، زمینهساز همکاریهای عملیاتی و جدی در آینده خواهد شد.
در تمام گفتوگوها با کارشناسان حوزه دیپلماسی شهری به این نکته اشاره شده است که بخش خصوصی نقش مؤثری در ارتقای روابط و تعاملهای بینالمللی ایفا میکند؛ موضوعی که نهادهای شهری چندان موردتوجه قرار نمیدهند و از نقش مؤثر آنها در حوزه بینالمللی شهری میگذرند. چرا؟
نادیدهگرفتن بخش خصوصی اشتباه محض است. بخش خصوصی یکی از بازوهای فعالیتهای بینالمللی شهرها بهشمار میرود؛ بهخصوص ایران که تحت شرایط تحریمی در حوزه بینالملل فعالیت میکند و بخش خصوصی بهراحتی میتواند کمبودها در سایه تحریمها را جبران و بهعنوان یک بازیگر جانبی عمل کند؛ البته شهرها در استفاده از بخش خصوصی باید به یکسری مسائل حقوقی همچون قراردادها و تفاهمها توجه کنند؛ اما نباید اصل کار را زیرسؤال برد. شهرداریها در برخی حوزهها همچون سرمایهگذاری و فنی نمیتوانند خود فینفسه اقدام کنند و بخش خصوصی بهشدت میتواند این بخشها را با استانداردها و ترازهای بینالمللی پیش ببرد؛ اصفهان نیز در حوزههای گردشگری و فرهنگی میتواند از ظرفیت بخش خصوصی استفاده کند. در حال حاضر اقتصاد گردشی موضوع روز است؛ اینکه باید گردش اقتصادی توسط بازیگران حاضر در شهر ایجاد شود. شهرداریها باید بتوانند چرخه اقتصادی شهر را به حرکت وادار کرده و فوایدش را به خود شهر منتقل کنند. شهرداری باید زمینهسازی کرده و با هدف درآمدزایی گردشگران را بهسمت شهر روانه کند. فعالیتهایی همچون تقویت اقامتگاههای بومگردی یا توسعه صنایعدستی و استفاده از فضاهای تاریخی شهری و همچنین ترویج و تبلیغ فرهنگ؛ همگی باعث کارآفرینی و ایجاد شغلهای جدید خواهند شد و درنهایت به تولید ثروت ختم میشوند.
اجرای این برنامهها اما نیاز به زیرساختهای لازم دارد که متأسفانه ما در این بخش بسیار ضعیف هستیم؛ آنطور که هماکنون با لغو روادید ایران و روسیه حجم گردشگران روسی در ایران افزایش پیداکرده است و ما نتوانستهایم خدمات لازم را به این گردشگران ارائه کنیم.
متأسفانه بله؛ در این مسیر باید سعی کنیم همه برنامهها را همزمان با یکدیگر پیش ببریم و تدریجی به اصلاح شرایط بپردازیم؛ به عبارتی، در حرکت باید پنچرگیری کنیم. تا به امروز به دلیل ضعف خدمات در مواجهه با گردشگران در برخی از شهرها مشکلاتی پیش آمده است که برای عدم تکرار این شرایط باید تدبیری در سطح ملی اندیشیده شود؛ برای مثال، تهران در حل مشکلات زیرساختی و احیاسازی بهدنبال جذب سرمایهگذار است؛ چراکه بعدها متقابلا بخشی از هزینهها از طریق جذب مسافر و گردشگری تأمین میشود و سودی را هم نصیب شهر میکند؛ درواقع این ساختنها و تقویت زیرساخت همچون زنجیری بهدنبال هم قرار گرفته است. اگر هتل در شهرها ساخته شود، تعداد آژانسهای گردشگری نیز باید افزایش یابد و در ادامه، مسیرهای گردشگری هم باید توسعه پیدا کند.