به گزارش اصفهان زیبا؛ شاید آدام اسمیت که کار را منبع اصلی تولید ثروت میدانست، هیچگاه تصور نمیکرد روزی پدیدهای مثل Notcoin به وجود بیاید که اساس کار را از مفهوم تولید ثروت یا ارائه خدمات خارج کند.
ماجرای همستربازی از اینجا شروع نشد. خیلیها فکر میکنند ماجرا از ماههای گذشته و پدیده مشابهی به نام Notcoin شروع شد. بازیای که خیلیها جدی نگرفتند و بعضیها هم شروع کردند به بازی کردن و در چند هفته گذشته که Notcoin از یک بازی تبدیل به ارز دیجیتال شد، آنها نیز به فراخور زمانی که برای بازی صرف کرده بودند پولی به جیب زدند، آن هم به دلار.
اگر Notcoin واقعی بود، چرا Hamster Kobmat واقعی نباشد؟ ولی واقعا از چه مسیری انگشت زدن در Notcoin منجر به خلق ثروت شد؟
جامعهای که امروز مدام با تبلیغات درآمد دلاری، داستان افرادی که یکشبه پولدار شدهاند، تکنولوژیهای جدید که ما را دارد به عصر جدیدی میبرد و… مدام در حال بمباران شدن است، از قبل یک بار غافلگیر شده است.
در ماجرای Bitcoin. خیلیها زمانی از بیتکوین خبردار شده بودند و حتی بهشان پیشنهاد شده بود که بیتکوین بخرند که ارزش یکی از آنها معادل چندهزار تومان بیشتر نبود؛ ولی امروز ارزشی معادل ۷۰ هزار دلار دارد. از دست دادن چنین فرصتی یک تروموتایز جمعی ایجاد کرد که اخبار یکشبه پولدار شدن را برای جامعه باورپذیرتر کرد.
درواقع جامعه مدام خودش را سرزنش میکند کهای کاش Bitcoin خریده بود؛ اما چرا Bitcoin در ابتدا برای جوامع بشری امری بیهوده به نظر میآمد؟ اگر بگویید به این دلیل که پول غیرقابل مشاهده بود شاید تحلیل دقیقی انجام نداده باشید؛ زیرا سالها از اینکه مردم در حسابهای بانکی و بدون دیدن اسکناس پول جابهجا میکردند گذشته بود. چیزی که Bitcoin را مبهم میکرد و حتی امروز هم این ابهام کامل برطرف نشده؛ تعریفی بود که از کار ارائه میداد.
ما در جهان معمولا برای کار ارزش قائل میشویم. این ارزش را در قرنهای اخیر بهوسیله پول که توسط حکومت استاندارد شده است، مبادله میکنیم و پشتوانه این پول هم نیروی نظامی و ثروت و طلا و نقره دولتهاست.
کار هم که ارزش آن را بهوسیله پول مبادله میکنیم، مشخص است؛ فعالیتی است که بهنوعی نیاز ما را برطرف میکند؛ مثلا محصولی را تولید میکند یا خدمتی را ارائه میدهد و این زحمت کشیدهشده بهوسیله پول ارزشگذاری و قابل ذخیره و مبادله میشود.
اما Bitcoin معادله را در دوجا همزمان عوض کرد؛ درواقع این دو پیشبینی موفق معرفتشناختی سازنده گمنام Bitcoin بود که نتیجه داد.
این دو معادله یکی این بود که مدیریت این پول دیگر در دست دولت نباشدو معادله دوم این بود که پشتوانه این واحد پولی خودِ کار باشد که خالق ثروت است؛ اما کار نه از جنسی که ما میشناختیم؛ بلکه کار برای یک قاعدهای که خود Bitcoin تعیین کرده بود.
هرکس بتواند عبارتی به تراکنشهای قبلی اضافه کند که باعث شود پس از رمز شدن تراکنشهای قبلی فلان مقدار متنی در تراکنشهای رمزشده ایجاد شود، میتواند یک تراکنش با ۱۲ Bitcoin برای خودش ثبت کند. یعنی کار برابر بود با تلاش و محاسبه و مصرف انرژی برای به دست آوردن عبارتی که یک قرارداد جمعی بود.
اینجا هم نوعی خدمت ارائه میشد. رمز کردن تراکنشهای قبلی برای تأیید اعتبار اما با یک قاعده خاص. این جنس کار زوایه ای را با کاری که ما میشناختیم و منجر به ارائه خدمات یا تولید محصول میشد، ایجاد کرد.
ارزش یکبار انجام دادن این کار امروز معادل ۸۴۰ هزار دلار است که به آن ماین کردن بیتکوین میگویند.
پس با موفقیت Bitcoin سیل رمزارزهای مختلف با ایدههای مختلف به راه افتاد؛ بهگونهای که امروز هزاران رمز ارز در دنیا وجود دارد.
هرچند هیچکدام به ارزش Bitcoin نرسید، بسیاری از آنها امروز مورد معامله و خریدوفروش با رقمهای بسیار بالا قرار میگیرند. این ایده مبهم Bitcoin که روزی بسیاری فکر میکردند عاقبتی ندارد، باعث شد تروموتایز اول و بزرگ جوامع از این جنس شکل بگیرد. این اتفاق هم برای ایرانیها بود هم برای بقیه شهروندان دهکده جهانی. تمام کسانی که به آنها پیشنهاد شده بود با قیمت بسیار پایین با چند هزار تومان در ایران یا با چند دلار یا… در جای دیگری از دنیا چند Bitcoin بخرند، امروز حسرت عمل نکردن به آن پیشنهاد کمهزینه را میخورند.
وقایعی مانند NFTها هم دراینبین پدید آمد که مخاطبان خاصتری دارد؛ اما اخبار آن و پولدار شدن یکدفعهای فلان فرد با فروش یک عکس معمولی و خبرهایی ازایندست، تروموتایز اولیه Bitcoin را زنده نگه داشته است.
تا اینکه چند ماه پیش بازی به اسم Notcoin بر بستر تلگرام ایجاد شد. ایده اولیه، مشابه بسیاری از ایدههایی بود که در این مدت میآمد. اینکه فلان جا عضو شوید تا بعدا باهم پولدار شویم. شاید ایدههایی مثل PiNetwork را شنیده باشید که هیچگاه هم به نتیجه نرسید. اما Notcoin یک تفاوت داشت و آنهم این بود که بهجای ثبتنام ساده باز به سراغ مفهوم کار (تولیدکننده ثروت) رفت، ولی کار را صرفا یک بازی قرار داد.
هیچ اطلاعرسانی دقیقی هم از آینده این بازی جز شایعات وجود نداشت. همان ماجرای Bitcoin برای این بازی اتفاق افتاد. بسیاری از افراد به خاطر مبهم بودن آن را نادیده گرفتند تا اینکه چند هفته پیش این بازی از ارز دیجیتال خود رونمایی کرد و متناسب با سکههای بهدستآمده در بازی به کاربرانش ارز دیجیتال بر بستر شبکه خود داد.
شهرت و تقاضا روی این ارز باعث شد در مدت کوتاهی، افزایشی چندین برابری را تجربه کند و دوباره نوعی تروموتایز در جوامع ایجاد کرد. هرکسی پیش خود میگوید اگرنه از صد سال آینده بلکه از چند هفته پیش رو مطلع بودم یا حداقل به شایعهها اطمینان میکردم، بهراحتی و بدون دردسر شاید بهاندازه حقوق یک سال خود میتوانستم از یک فعالیت ساده و اعتیادآور (انگشت زدن روی صفحه گوشی) پول به دست آورم.
موفقیت Notcoin زمانی که بسیاری از افراد فنی و حتی متخصص در ارز دیجیتال امید چندانی به آن نداشتند باعث شد تا در سیل موارد دیگر با ادعای مشابه Notcoin دیگر افراد به حرف متخصصان و … هم توجهی نکنند و شایعهها بیشتر اعتبار پیدا کنند.
از طرفی ایدهای مثل Hamster Kombat هم سعی کرد بالغتر از Notcoin عمل کند و برای کسب سکه مأموریتهایی را بگذارد که قبل از تبدیلشدن به ارز دیجیتال درآمد بسیاری را روانه شرکت سازنده کند؛ برای مثال شما با مشاهده ویدیو یوتیوب میتوانید سکه جمع کنید که همین باعث شده ویدیوهای یوتیوب این همستر کوچک مجازی در عرض یک روز بازدیدهای چند دهمیلیونی دریافت کند که میتواند منجر به درآمدهای چند صد هزار دلاری در مدت بسیار کوتاهی برای شرکت سازنده شود.
البته خود این ایده رمزارز رایگان دادن به کاربران هم ایده جدیدی نیست. بسیاری از رمز ارزها برای موفقیت خود اقدام به کاری به اسم Airdrop میکنند. برای مثال شما با عضویت در کانال فلان رمزارز میتوانید در قرعهکشی شرکت کنید که در رونمایی از آن رمزارز برگزار میشود و ممکن است به چندین نفر تعداد زیادی از آن رمزارز بهصورت تصادفی اهدا شود.
همین مسئله اقتصاد توجه ایجاد میکند و آن رمزارز موردتوجه قرار میگیرد و این توجه موجب ایجاد ارزش برای آن رمز ارز میشود. درواقع حتی مفهوم کار در بعضی از این رمز ارز ها حتی از آن حل معادله ریاضی در Bitcoin نیز بیشتر تقلیل یافته و کار مساوی با توجه قرار گرفته است.
Notcoin این ایده کار را به حضور در یک بازی ساده و انجام مأموریتها تغییر داد. همچنین قیمت دلار در ایران باعث میشود این پدیدهها برای بسیاری از افراد جذابتر به نظر برسد، مخصوصا اینکه به ظاهر نیازی به هزینه کردن نیست و با وقتی که میتوانست صرف یک بازی موبایل شود میتوان در این بازی شرکت داشت.
در نهایت اگر Hamster هم تبدیل به ارز دیجیتال شود، چیزی که قیمت آن را مشخص خواهد کرد عرضه و تقاضا خواهد بود.
اما باید در نظر داشت احتمالا موجی از این نوع بازیها با ایدههای متفاوت ایجاد خواهد شد؛ برای مثال فرض کنید به جای انگشت زدن روی صفحه یک بازی با تولید سروصدا به شما سکه بدهد یا یک بازی دیگر در ازای مشاهده تبلیغات به شما سکه دهد و این وعده را نیز بدهد که در ماههای آینده این سکهها با نسبتی تبدیل به ارز دیجیتال خواهد شد و شما میتوانید در صرافیها این ارزها را مورد مبادله قرار دهید.
بهطورکلی چندین امر موجب شده «اقتصاد توجه» درباره این نوع بازیها شکل بگیرد:
خاطره مردم از Bitcoin و موفقیت Notcoin؛
سهولت استفاده و اشتراکگذاری بازیها بهواسطه حضور در بستر تلگرام؛
اعتیادآور بودن خود بازی که مدام به شما عدد در حال زیادشدن نشان میدهد و با کمترین وقت خالی هم میتوان وارد بازی شد و بازی کرد؛
سازوکارهای شبکهای که میتوان با عضویت سایر افراد در بازی سکه جمع کرد.
اما با این حال هیچ تضمین و پیشبینی دقیقی از آینده این بازیها و این نوع ارزها وجود ندارد. شاید بهترین پیشبینی این باشد که این بازیها هم پدیدهای در ادامه Bitcoin ولی با رویکرد جدید است و مانند Bitcoin و سایر ارزهای جانبی شاید Notcoin به ارز اصلی این جریان و سایر بازی به ارزهای جانبی تبدیل شود. البته هر اتفاق دیگری نیز امکان دارد.
بررسی پدیدهای مثل همستر و Notcoin میتواند حاوی نکات بسیار ارزشمندی برای جامعهشناسان و اقتصاددانان باشد. ماهیت کار و پول قرنها تغییر اساسی نکرده بود. تمدنهایی براساس تعریف خود از ماهیت کار و پول ایجاد و تمدنهایی نابود شد؛ اما امروز با پدیدههایی سروکار داریم که تعاریف مرسوم ما از کار و ثروت را تغییر داده و به فیلمهای علمیتخیلی شبیهتر ساخته است.
شاید این داستان که عدهای با زدن انگشت خود روی شیشه مبلغ 6.8میلیون دلار بهصورت تفریحی به فردی کمک کردهاند (این میزان ناتکوین از طریق مردم به پاول دورف سازنده تلگرام اهدا شده) فقط به درد فیلمهای علمیتخیلی میخورد و کلی هم نیاز به زمینهسازی داشت تا باورپذیر شود. اما امروز پاول دورف میگوید قصد دارد ناتکوینهای خود را تا زمانی که به ارزش 680 میلیون دلار میرسد نگه دارد تا بعدا بهوسیله آن برای تلگرام سرورهای بیشتری خریداری کند.
در این جهان کلیکی نیاز داریم تا به بازتعریف مفاهیم خود بپردازیم. جامعه با پدیدهای مواجه شده و خواهد شد که تعاریف اخلاقی دقیقی از آن ندارد. یک خانواده نمیداند اگر فرزند خود را در حال این کفتربازی سودده دید، تشویق کند یا توصیه به یادگیری مهارتهای دیگر کند. در حال حاضر بهترین توصیهای که در مقابل این پدیدهها میتوانید بشنوید، این است که اینها را درنهایت یک بازی در نظر بگیرید.
اگر پولی به دست آوردید که مبارک است اگر هم زیاد وقت نگذاشتید و اتفاقی یکی از اینها بسیار ارزش پیدا کرد شما کار اشتباهی نکردید و نباید خود را سرزنش کنید. نگاه به این پدیدهها بهعنوان وقایع جالب در دنیای فناوری میتواند ارزشمندتر از این باشد که کسی بخواهد وقت ارزشمند خود را بیشازاندازه صرف درگیر شدن با این پدیدهها قرار دهد؛ مگر اینکه نگاهی تخصصی و علمی به موضوع داشته باشد و مثلا قصد داشته باشد در زمینه رمز ارزها تبدیل به متخصص شود و واقعا در این زمینه از نظر علمی و کاربردی مهارت کسب کند و صرفا یک مصرفکننده نباشد.
همچنین با پیچیده شدن و به بلوغ رسیدن رمزارزها نیاز است این سکوت قانون درباره ارزهای دیجیتال در کشور پایان یابد و قبل از اینکه این بیقانونی به اقتصاد کشور ضربه جدی وارد کند، قوانین همهجانبه که منافع عمومی را در نظر بگیرد درباره ارزهای دیجیتال در کشور تصویب شوند و همچنین راهکارهایی برای استفاده کشور از این فرصتها برنامهریزی و اجرا شود.